یک سریال کلمبیایی در پیت را برای ده دقیقه دیدم و واقعا سوءهاضمه گرفتم! یعنی واقعا دلم میخواست مسعود فراستی چاقویش را تیز کند و بیفتد به جان این سریال!
هومن جعفری
-
-
عشق داریم تا عشق و عاشق داریم تا عاشق و عشقها، قصه دارند تا قصه و این فرصتی است برای ما ها که احتمالا معنای زندگی را نمیدانیم. معنای عشق …
-
باب اسفنجی و دار و دستهاش دارند راست راست برای خودشان میچرخند بعد سوشا مکانی یک ربع شلوار باب را قرض گرفت شش ماه محروم شد؟ بنده از مسولان تقاضای …
-
بازگشت به ریشه ها سخت نیست حتی اگر آنور دنیا باشی. یک حس است که برت میگرداند. شروع یک ماه. آغاز یک خاطره. ورق زدن یک آلبوم عکس قدیمی. گوش …
-
البته میشود پدرخواندهوار در گوشتان خش خش کنیم که پیشنهادی روی میز است که نتوانی آن را رد کنی. اینطوری اما نیست. اینها تنها پیشنهادات سادهای هستند برای گذران وقت …
-
از گوگن برایتان مینویسم. از مردی که زندگیاش را پای رویایی رها کرد. رویای نقاش شدن. رویای نقاشی کردن.
-
این روزهای قبل از ماه رمضان آخرین فرصت است برای لذت بردن از بستنیها چه دیگر به افطار که برسیم در آن ساعت آخر شب بستنی خوردن جایی پیدا نمیکند …
-
اول صبحی وسط بیابان، شیرقهوه خوردن مزهای دارد که عمرا درکش کنید مگر اینکه شما هم زندگیتان را رها کنید و بیایید وسط بیابان زندگی کنید. آنوقت مزه شیرقهوه خانگی …
-
پیدا کردن آدمی که حاضر باشی افسارت را بسپاری به دستش سخت است مخصوصا اینکه مطمئن باشی طرف انقدر خوب هست که تو را بکشاند به جایی جلوتر از الان.
-
ماهستیم. بقیه هم هستند. ما وسط یک اتوبوس درون شهری هستیم. ما خیلی فشرده و متحد هستیم. وقتی میگویند مردم ایران در سختیها پشت هم هستند اینجا مشخص میشود.