در بزرگترین مطالعهی مربوط به مرگ، دانشمندان دریافتند که هوشیاری و آگاهی حتی بعد از توقف فعالیت مغز ادامه دارد. شواهد بهدست آمده از این پژوهش، توسط محققان دانشگاه «ساوتهمپتون» انجام و در مجلهی «احیا» انتشار یافته است.
دکتر «سام پرنیا»، پژوهشگر ارشد این مطالعه اظهار داشت: «برخلاف تصور، مرگ، در لحظهای مشخص و دقیق اتفاق نمیافتد؛ بلکه یک فرآیند قابل برگشت است که بعد از توقف عملکرد قلب، ششها و مغز بر اثر یک بیماری وخیم یا تصادف رخ میدهد. اگر تلاشها برای لغو این فرآیند موفقیتآمیز باشد، به آن «ایست قلبی» میگوییم و اگر ناموفق باشد، آن را «مرگ» مینامیم.»
نزدیکبه ۴۰ درصد از مصاحبهشوندگانی که دچار ایست قلبی (مرگ بالینی) شدهاند، تجاربی از نوعی آگاهی و هوشیاری را بهخاطر میآورند.
گوناگونی تجربههای نزدیک به مرگ
در پژوهش «آگاهی» (آگاهی در حین عملیات احیا) سعیبر این بود تا از روشهای علمی برای بررسی تجاربی که بهطور معمول با اصطلاحات مبهمی همچون تجربهی نزدیک به مرگ (NDE) و تجربهی خروج از بدن (OBE) توصیف میشود، استفاده شود. در این پژوهش، محققان با ۲۰۶۰ بیمار از ۱۵ بیمارستان در استرالیا، بریتانیا و ایالات متحده که از ایست قلبی نجات یافته بودند، مصاحبه کردند.
دکتر پرنیا اظهار داشت: «در این مطالعه قصد داشتیم از بارعاطفی تجربهی نزدیکبه مرگ که به سختی قابل تعریف است، فراتر برویم تا بهطور عینی بفهمیم چه اتفاقی بعد از مرگ میافتد.»
محققان متوجه شدند که ۳۹ درصد از نجاتیافتگان، حسی از «آگاهی» بعد از ایست قلبی داشتهاند. اما بسیاری نیز خاطرهی خاصی مرتبط با این احساس نداشتند.
بهگفتهی دکتر پرنیا: «این نشان میدهد که ممکن است بیشتر افراد در آغاز، فعالیت ذهنی داشته باشند اما پساز بهبودی از صدمات ناشیاز ضربهی مغزی یا مصرف داروهای آرامبخش، خاطرات خود را ازدست بدهند.»
از میان افرادی که احساسی از آگاهی را تجربه کردند، تنها ۲ درصد تجربهی خروج از بدن مثل دیدن یا شنیدن اتفاقاتی که در اطراف بدنشان رخ میدهد، را گزارش دادند . ۹ درصد تجربهی نزدیک به مرگ را گزارش دادند مثل احساس گرما یا وجود نور. با این حال، ۴۶ درصد تجربهای غیر از NDE و OBE مثل احساس ترس و آزاردگی داشتند.
تأیید بالینی تجربهی خروج از بدن
شاید بارزترین یافتهی این مطالعه، تأیید بالینی OBE برای اولینبار باشد. در این مورد، یک مددکار اجتماعی ۵۷ ساله، بهدرستی چیزهایی را که پساز توقف عملکرد مغزش در اطراف او اتفاق افتاد، گزارش داد.
بهگفتهی دکتر پرنیا: «این مورد از این جهت حائز اهمیت است که اغلب تجربههای مربوط به مرگ، توهماتی پنداشته میشوند که چه بعد از توقف قلب و چه بعد از شروع دوبارهی آن، به یک اتفاق «واقعی» مربوط نمیشوند.»
«در این مورد، به نظر میرسد در زمان توقف قلب، خودآگاهی و هوشیاری سه دقیقه طول کشیده است؛ که این امر پر از تناقض است؛ زیرا معمولاً عملکرد مغز در ۲۰ تا ۳۰ ثانیه پساز توقف قلب متوقف میشود و تا زمانی که عملکرد قلب ازسر گرفته نشود، مغز بهکار نمیافتد. بهعلاوه در این مورد خاطرات دقیقی از آگاهی بصری مطابق با وقایع تأیید شد.»
خاطرات این مرد بهقدری دقیق بود که به محققان کمک کرد تا تجارب او را دقیقاً بهلحاظ زمانی در جای خود قرار دهند.
دکتر پرنیا اظهار داشت: «این مرد هر چیزی را که در اتاق اتفاق افتاد، توصیف کرد؛ اما مهمتر اینکه او از دستگاهی صدای دو بوق را با وقفهای سه دقیقهای شنید. بنابراین توانستیم مدت زمان این تجربه را بسنجیم.»
«ظاهراً این مرد راست میگفت و هر آنچه که او گفته بود، واقعاً اتفاق افتاده بود.»