افرادی که خریدار صرف این محصولات هستند و طبیعتاً تحت تاثیر ظواهر فریبنده و تبلیغات هواداران اپل، اقدام به خرید این محصولات میکنند و استفاده ای ساده و روتین از آنها دارند.بنابراین شکایت چندانی نخواهند داشت و اگرهم داشته باشند(مثلا بابت سختی کار با آیتیوز جهت ریختن موسیقی،تصاویر و غیره…) اهمیتی برای
اپل نخواهد داشت،چراکه میداند انتخاب بعدی آنها نیز اپل خواهد بود(به همان دلایل اول). پس در نتیجه فقط
میتوانند امیدوار باشند که در محصولات بعدی شرایط کمی بهتر شود.
اما در مورد هواداران اپل بحث فرق میکند.آنها عمدتاً افرادی متعصب هستند و چیز زیادی از تکنولوژی سر در نمیآورند.آنها با تمام وجود آلوده اغواگری های اپل شدهاند و دفاع از منافع این کمپانی را وظیفه ذاتی خود میدانند.
شاید تا به حال با یک هوادار اپل مواجه شده باشید.
آنها به هیچ وجه دوست ندارند که شما پرچمدار آندرویدی خود را از جیب بیرون آورید و با آنها در زمینه هایی مثل قدرت پردازش،کیفیت صفحه نمایش و دوربین،دامنه اپلیکیشن ها،امکانات جانبی پیشرفته و غیره به بحث و رقابت بپردازید.اما شدیدا مایلند که شما را روی صندلی بنشانند و از اینکه اپل چقدر درآمد های نجومی دارد و قیمتی ترین برند دنیاست گرفته تا مقام رفیع استیو جابز بزرگ برایتان سخنرانی کنند.
درواقع اکثر این افراد به نوعی دچار عقده های فروخورده هستند و میخواهند با منطبق کردن اهداف و نظرات خود با یک سیستم غنی از ثروت و شهرت، ضعف های خود را کم رنگ کرده و نادیده بگیرند.
رابطهای دقیقاً مشابه رابطه میان مزدوران یک نظام دیکتاتوری با حاکمیت آن.
مصاحبت با یک هوادار اپل، موجب القای این حس میشود که انگار به جایی مانند کره شمالی سفر کردهاید.
در آنجا مردم به گونهای از حاکمیت خود تعریف و تجلیل میکنند که حس میکنید از سیاره دیگری آمدهاند، چراکه خودتان همیشه در حال شنیدن اوصاف منفی در مورد این حاکمیت از رسانه ها و مردم بودهاید.
چنین چیزی تنها در صورتی ممکن خواهد بود که یک پروپاگاندای وسیع و قدرتمند،بطور متداوم ذهن جامعه هدف را شستشو داده و آنها را در دنیایی مجازی حبس کنند.کاری که اپل در آن استاد است.
منزجر کننده است در دنیای امروز که در عصر ارتباط و رسانه هستیم، هنوز عدهای فکر میکنند که آیفون اولین گوشی با صفحه لمسی بود.هنوز عدهای فکر میکنند اپل مخترع گوشی هوشمند و تبلت است و هر محصول آن یک انقلاب است.اپل حتی موفق شده در مغز بسیاری فرو کند که آنها اولین گوشی مجهز به اسکنر انگشت را ارائه کردند و چندین مورد دیگر…
اما خنده دار تر از همه، داستان ها و روایاتی من درآوردی است که بعضی اپلیها با بهره گیری از قوه تخیل خود ساختهاند و آنقدر همه جا تعریفشان میکنند تا به واقعیت تبدیل شوند.
مثلاً روایتی از گذشته استیو جابز، که برای کار نزد رئیس سامسونگ رفته و بعد از اینکه وی او را نپذیرفت و تحقیرش کرد،جابز از ظرف میوه روی میز یک سیب برداشت،آن را گاز زد، روی میز گذاشت و رفت!!!
بهرحال طبیعی است افرادی که در مقابل قدرت رقبا دست خود را خالی می بینند، و از طرفی غرق در فریبندگی کمپانی مورد علاقه خود هستند، اقدام به چنین خیالپردازی هایی بکنند و بدین ترتیب خودشان هم در شستشوی مغزی خود با اپل همکاری کنند. این یعنی نمود یک هواداری واقعی که رسما باید بابت آن به اپل تبریک گفت.
عرف هواداری از یک کمپانی اینگونه است که کاربر همواره بعد از خرید محصول جدید کمپانی مورد علاقه خود، آن را از هر نظر ارزیابی و در صورت مشاهده نقص یا پسرفت،از آن کمپانی نا امید و حتی روی گردان میشوند.اما این مسئله در مورد هواداران اپل اصلاً صدق نمیکند، چراکه رابطه میان آنها و کمپانی،هیچ ارتباطی با کیفیت و امکانات محصول ندارد، بلکه "صرف خرید کردن از اپل" است که برای هواداران جذابیت دارد. درواقع آنها در همان لحظه پرداخت پول به هدف خود میرسند و خوشحال هستند و برخلاف خریداران دیگر کمپانی ها نتنها نیازی به برسی محصول ندارند، بلکه حتی نیاز ندارند که ببینند چه خریدهاند!
آنان حاضرند به راحتی صدها دلار بابت ساعتی پول دهند که به تنهایی هیچ است و باید حتما قبل از آن، صدها دلار بابت تلفنی پول داده باشند که آن هم به تنهایی هیچ است و باید قبلش صدها دلار بابت کامپیوتری پول داده باشند که آن هم در مقایسه با دیگر کامپیوترهای بازار هیچ است…!
حتی در زمینه سرویس ها و نرم افزار نیز وضع به همین شکل است.
آنها حاضرند تجربه لذتبخش گوش دادن به موسیقی را با چندین باگ و اشکال فنی خراب کنند اما از اپل موزیک بجای اسپاتیفای استفاده کنند.و یا برای یافتن نزدیک ترین رستوران، سر از بیابان های مکزیک درآورند اما از نقشه های اپل بجای نقشه های گوگل استفاده کنند. (بازهم به اپل تبریک میگوییم.)
در دنیای صنعت و تجارت، یک پدیده بسیار ارزشمند به نام "رقابت" وجود دارد، که علاوه بر افزایش سرعت پیشرفت در آن حوزه، برای جامعه مصرف کنندگان نیز بسیار مفید و سودمند است، چراکه موجب افزایش کیفت محصولات و خدمات پس از فروش شده و همچنین قیمت ها را نیز متعادل میکند.
اما اپل به لطف ساخت دنیای مجازی خود، به خوبی از زیر بار رقابت شانه خالی کرده و به سوی اهدافش میانبر میزند.در دنیای اپل فقط یک تولید کننده کامپیوتر وجود دارد و کاربران باید از بین اپل و اپل یکی را انتخاب کنند.
این مسئله یکی از دلایل اصلی فروش بالای این کمپانی است و اینکه کاربران فکر میکنند آنچه در دست دارند آخرین و بهترین دستاورد های تکنولوژی است.
اپل همواره تلاش میکند به جای اینکه مستقیماً با محصولات رقیب روبرو شود وآنها را شکست دهد، کاری کند تا کاربران، محصولات رقیب را نبینند و اگر هم دیدند، نگرشی سیاه و سفید نسبت به آنها داشته باشند و نتوانند آنها را به رسمیت بشناسند.در نتیجه بدون انجام هرگونه برسی و مقایسه، به سمت خرید محصولات اپل بروند.
اپل به شما یاد میدهد که نگویید گوشیهوشمند،بگویید "آیفون". نگویید تبلت،بگویید "آیپد".نگویید موزیک پلیر، بگویید "آیپاد".نگویید نوت بوک،بگویید "مک بوک" و به همین روال…
بنابراین موجی از تبلیغات نرم و موثر، آن هم بطور ناخودآگاه به راه میافتد.گویی که انگار کمپانی،همه دنیا را تبدیل به بازاریابان خود کرده است.
فرض کنید پای تلویزیون نشستهاید که ناگهان مجری میگوید:"همین الان آیفون خود را بردارید و با این شماره تماس بگیرید." یا دوستتان به شما بگوید:"برای تماشای فیلم در صفحه بزرگ، باید یک آیپد بخرید."
نتیجه این میشود که هرگاه شما قصد خرید چنین لوازمی داشتید، ذهنتان بطور خودکار در اکوسیستم محدود اپل به دنبال مورد مناسب میگردد و محصولات رقیب در سایه قرار خواهند گرفت.
همچنین اپل کاتالیزور هایی را نیز برای این شبکه بزرگ تبلیغاتی خود طراحی کرده است که طبق معمول نامتعارف هستند.
آنها در محصولات خود برچسب هایی از لوگوی تجاری اپل میگذارند و با این عمل سخاوتمندانه، خریداران را به تبلیغات بصری برندشان تشویق میکنند.
همچنین تبلیغات تلویزیونی آنها همراه با موسیقی های ملایم و روحانی همراه است تا بهترین حس ممکن را به بیننده منتقل کند.
عطش اپل برای تبلیغات آنقدر زیاد است که حتی مدیر آنها، در مراسم سخنرانی عمومی هم دست از تبلیغات بر نمیدارد و با وقاحت تمام از حضار میخواهد تا گوشی های آندرویدی خود را روی زمین بگذارند تا اپل برای بازیافت آنها را جمع کند.(البته با لحنی شوخی آمیز)
چنین عباراتی در اپلیکیشنی که اپل برای انتقال اطلاعات از گوشی آندرویدی به آیفون منتشر کرده نیز وجود دارد که در پایان عملیات از کاربر میخواهد که گوشی خود را به یک مرکز بازیافت ببرد.
همانطور که می بینید،بعضی سیاست ها و رفتارهای تجاری هست که فقط از برند اول جهان برمیآید و بس.
اما از بحث های استراتژیک که بگذریم، برخی عقاید و نظریات فنی هم در ذهن هواداران اپل وجود دارد که باید برسی و به آنها پاسخ داده شود.
یکی از مهمترین ذهنیت های اپلی ها مربوط به حوزه سخت افزار و اعداد و ارقام مربوط به قدرت پردازش دستگاه است.آنها معتقدند این اطلاعات هیچ چیز بیشتر از اعدادی روی کاغذ نیستند و باید عملکرد دستگاه را هنگام استفاده از آن ملاک قرار داد.
ما قبول داریم که یک مهندسی بد، میتواند موجب اتلاف منابع شود و عملکرد دستگاه را با وجود منابع زیاد سخت افزاری همچنان نامطلوب نگاه دارد.اما آیا ماجرای اپل و رقبا نیز همین است؟ خیر.
در وهله اول باید گفت که این داستان نیز مانند همه موارد مشابه دیگر، یک نیرنگ تبلیغاتی و بازی با تفکر عوام است، زیرا پرچمداران آندرویدی امروز، کارکردی روان تر یا حداقل برابر با آیفون دارند.
اما نکته اینجاست که آیفون، سخت افزاری بسیار ضعیف تر از این رقبا دارد. پس باید سوال را اینگونه مطرح کنیم که علت عملکرد خوب آیفون نسبت به توان سخت افزاری ضعیفش چیست.
پاسخ ها و نقد های بسیاری از سوی اهل فن و مخالفین اپل برای این پدیده ارائه شده است.ولی ما قصد داریم به سادهترین شکل ممکن آن را توضیح دهیم.
برای اینکار بگذارید از یک بُعد سوم به قضیه نگاه کنیم.گوشی های بسیار ساده و بدون امکانات یا اصطلاحاً "فیچرفون" ها را در نظر بگیرید. اکثر شما یک فیچرفون داشتهاید یا حداقل تجربه کار با آنها را دارید.
آیا در عملکرد این گروه از محصولات(حتی آنهایی که قبل از تولد آندروید و آیفون بودهاند) کوچکترین هنگ و یا تاخیر در اجرای فرامین دیده میشود؟ جواب منفیست! درست همانطور که یک میکروکنترلر هنگ نمیکند.
چراکه تقریبا همه وظایف و اعمال آنها بطور از قبل تعیین شده، درونشان کدنویسی شده است و آنها دائما در حال اجرای برنامهای ثابت هستند و چیزی که در این میان وجود ندارد، هوشمندی است.
نه اینکه بخواهیم بگوییم گوشی های اپل فیچرفون هستند، اما میزان هوشمندی در آنها نسبت به پرچمداران آندرویدی، کمتر است. برای درک بهتر این موضوع، باید ابتدا مفهوم عبارت "هوشمند" را برسی کنیم.
به عقیده ما بهترین وسادهترین راه برای تفسیر عبارت هوشمند، ترجمه آن به عبارت "انعطافپذیر" است.
آیفون و گوشی های آندرویدی، هردو دارای پردازشگر مرکزی و سیستمعامل هستند.در نتیجه میتوان برای آنها برنامه نویسی کرده و آنها را توسعه داد تا کاربرد های بیشتر و پیشبینی نشده داشته باشند. پس میتوان به هردوی آنها لقب هوشمند را داد.اما یک دستگاه آندرویدی بیشتر میتواند در مقابل نیاز کاربران از خود انعطاف نشان دهد.
مثلا ظاهر و چیدمان منوهای گوشی،کاملا تغییر پذیر است و از دسکتاپ،ویجت های کاربردی و پسزمینه های زنده برخوردار است.همچنین امکان جایگزینی بخش های پیشفرض گوشی با برنامه های جانبی وجود دارد و دسترسی این برنامه ها به بخش های مختلف سیستم، به منظور دستیابی به حداکثر کارایی، بیشتر است و…
حتی دستیار مجازی اپل(سیری) که به عنوان یک دستیار هوشمند معرفی شده است نیز به همین شکل است.
آنها انبوهی از سوال و جواب های آماده را در آن ذخیره کرده و به یک سیستم تشخیص گفتار وصل کردهاند. نتیجه هم این میشود که کاربران به تعامل با آن میپردازند و مثلا میخواهند که برایشان جوک بگوید یا قصه تعریف کند. بدینترتیب هیجانزده میشوند و حس میکنند که با یک موجود هوشمند روبرو هستند.
این افراد حتی دستیار هوشمند گوگل را هم مورد انتقاد قرار میدهند که روح ندارد و نمیتوان با آن تعامل کرد و بگو بخند راه انداخت.اما خنده و هیجان شما هنگام استفاده از سیری تا جایی ادامه خواهد داشت که از او بخواهید در حل یک مشکل کمکتان کند.آنجاست که لبخندتان محو میشود و به این نتیجه میرسید که سیری هم مانند آیفون چیزی بیشتر از یک اسباببازی نیست و دلتان یک دستیار هوشمند واقعی میخواهد.
پس انعطاف و مسئولیتپذیری کمتر، به آیفون کمک میکند تا وظایف خود را سادهتر انجام داده و درنتیجه به منابع سخت افزاری کمتری نیز احتیاج داشته باشد.
خیالتان راحت باشد که در محصولات اپل، چیز مثبتی نخواهید یافت، مگر آنکه از جایی دیگر و به نوع دیگری هزینهاش را پرداخت کرده باشید.آنهم خیلی بیشتر از چیزی که بدست آوردهاید.
برای اینکه خودتان این مطالب را آزمایش کنید و به صحت آن پی ببرید، میتوانید یک دستگاه آندرویدی تهیه کنید (حتی میان رده) و با آن دقیقاً مانند آیفون کار کنید. یعنی قابلیت های خود را تا حد آیفون محدود کنید.
آنگاه خواهید دید که هیچ برتریای در آیفون به لحاظ عملکرد وجود ندارد.
حال چند توصیه نیز برای کاربران آندروید داریم تا هرچه بیشتر کارکرد دستگاه خود را بهینه و روانتر کنند.
قبل از هرچیز باید بدانید که وقتی یک گوشی هوشمند میخرید، بطور پیشفرض بسیاری از اپلیکیشن ها و سرویس ها در آن وجود دارد که در پسزمینه گوشی درحال اجراست و منابع پردازشی دستگاه را مصرف میکند.
لذا ضروریست که سری به بخش برنامه ها و سرویسهای گوشی(all apps) بزنید و با توجه به نوع کاربری خود برنامه ها و سرویس های غیر ضروری را حذف یا غیرفعال کنید.
نکته مهم دیگر این است که شما باید همواره بخشی از حافظه داخلی گوشی را(حداقل ۵۰۰ مگابایت) برای کارکرد آن خالی بگذارید.اگر حافظه داخلی گوشی را کاملا پر کنید، حتما با کاهش سرعت و ارور های گوناگون مواجه خواهید شد.
درضمن یادتان باشد که بسیاری از اپلیکیشنها(مخصوصا برنامه های پیامرسان که این روزها همهگیر شدهاند) ممکن است بدون اطلاع شما،فایل هایی را درون خود ذخیره(کش) کنند که علاوه بر پرشدن حافظه،سرعت بارگذاری خود اپلیکیشن را هم پایین میآورد.اما این هم به سادگی قابل حل است.کافیست یک نرافزار پاکسازی حافظه گوشی مانند "کلین مستر" را نصب کرده و خالی کردن کش برنامه ها را به آن بسپرید.(البته این کار بطور دستی هم امکانپذیر است اما طول میکشد.)
تمام اینها ترفتد های غیرتخصصی وعادی کاربری هستند.اما اگر بازهم مهارت کافی برای انجام آنها ندارید، از یک فرد وارد تر کمک بگیرید.
جا دارد به این مطلب هم اشاره کنیم که برخی هواداران اپل، با شنیدن بسیاری از نقاط ضعف و محدودیت های آیفون، در پاسخ میگویند: "اگر جیلبریکش کنی میشود."
به این عزیزان هم باید گفت که نتنها این کار یک راهحل رسمی و قانونی نیست و در زمره اعمال هکری قرار دارد، بلکه امنیت گوشی را نیز کاهش داده و انجام آن ممکن است به نابودی گوشی در حین عملیات منجر شود.
پس اگر قرار باشد کاربر چنین دردسر و ریسک بزرگی را برای رساندن امکانات گوشی خود به حداقل امکانات رقبا متحمل شود،بهتر نبود چنین گوشیای از ابتدا ساخته نمیشد؟
اما موضوع دیگری که همواره بخشی جدانشدنی از اپل و هوادارانشان بوده است، بحث تقلید و کپیبرداری است.
اپلیها شدیدا مایلند ثابت کنند که همه جهان چشم به قلم آنها دوختهاند تا بلافاصله از آنها کپیبرداری کنند و ذهنشان روی این مسئله شرطی شده است.تا جایی که بعید نیست حتی در مواجه با یک درخت سیب، مادر زمین را هم به تقلید و کپیکاری متهم کنند.
اما این عقیده و تفکرات چقدر صحت دارند؟
بیایید واقعبین باشیم. خود را جای مدیر یک برند معتبر و صاحبسبک و با سابقهای طولانی(آنهم بسیار بیشتر از اپل) در صنعت تلفن همراه بگذارید.آیا حاضر میشوید آیفون اپل را مقابل خود بگذارید و با الهام از آن محصولات خود را بسازید یا بخشی از آن را عیناً کپی کنید؟
حتی اگر یک مدیر ناشی هم چنین شرکتی را اداره کند، درک خواهد کرد که با این کار به تمام اعتبار و سابقه شرکت لطمه شدید خواهد زد.
مشخص است که اپل بجز فروش بالا، چیزی ندارد که دیگر کمپانیها حسرت آن را بخورند و در زمینه خلق تکنولوژی های جدید و پیشرفته هم دستاورد خاصی ندارد.اما اپلی ها تاکید دارند که کمپانی های رقیب دوست دارند "طراحی" محصولاتشان مانند آیفون باشد.ریشه این تفکر در کجاست؟
حتی اگر طراحیها و برند اپل عامل فروش بالای آنها باشد(که همینطور هم هست) باز هم شرکتهای دیگر میدانند که نمیشود با تقلید از آنها به فروش بالایشان دست یافت، بلکه نتیجه عکس آن خواهد شد.چراکه لقب مقلد خواهند گرفت و اعتبار خود را از دست میدهند.
واقعیت این است که در طراحیهای اپل،هیچ چیز شگفتآور و قابل تقلیدی وجود ندارد و هیچ شرکت معتبری نیز طراحی آیفون را برای محصولاتش کپی نمیکند.
اما نکته کلیدی اینجاست که طراحیهای اپل، نه فنی و اصولی، بلکه به طرز دیوانه کنندهای "مینیمالیستی" هستند.
و از آنجا که یک گوشی موبایل مانند یک تابلوی نقاشی،پر از جزئیات و بخش های گوناگون نیست، هر شرکتی که بخواهد از سبک طراحی مینیمال، که یک سبک بسیار رایج طراحیست برای محصولات خود استفاده کند، از سوی اپلیها متهم به کپیکاری خواهد شد.
اپلیها همانطور که با تکنولوژی بیگانهاند، از معقوله طراحی هم درک چندانی ندارند!
آنها با هیجان آیفون خود و پرچمدار سامسونگ را به هم میچسبانند و میگویند:"وای چقدر تهشان شبیه هم است!" یا پورت های آن، مانند آیفون دقیقاً در یک خط صاف قرار ندارد! البته انتظار زیادی هم نباید از آنها داشت، زیرا اگر قرار بود بتوانند یک گوشیهوشمند را بطور منطقی و اصولی برسی کنند که دیگر طرفدار اپل نبودند.
صرفاً برای آشنایی شما با مفهوم یک طراحی خوب،به این نکته اشاره میکنیم که همین گوشی مورد بحث یعنی گلکسی اس۶،با وجود اینکه برخلاف پرچمدار قبلی(اس۵) فاقد گواهی ضد آب بودن محصول است، اما در تست های مختلف در این زمینه،جوری مقاومت میکند که شما را شگفتزده خواهد کرد.اما آیفون عزیزتان کافیست تا فقط چند لحظه درون آب بیفتد تا برای همیشه با شما خداحافظی کند.این یعنی طراحی اصولی.
نکته دیگر اینکه سامسونگ برای پیشبرد سطح طراحی خود،فقط به چرخاندن قلم اکتفا نکرده و از تکنولوژی بالای خود در حوزه طراحی هم استفاده کرده که نتیجه آن خلق اولین گوشی های خمیده و دوطرف خمیده دنیاست.
این نشان میدهد که چگونه تکنولوژی و قدرت ساخت، به قلم طراحان وسعت میبخشد و به آنها اجازه میدهد تا با عبور از مرز ها و موانع موجود، رویا ها را به واقعیت تبدیل کرده و محصولات خارقالعاده بسازند.
اما چه میتوان گفت!؟ باید این واقعیت را بپذیریم که طراحان سامسونگ، هنوز توان قرار دادن پورتها در یک خط صاف را ندارند و این تکنولوژی درحالحاضر فقط در اختیار طراحان اپل است. شاید دیگر وقت آن رسیده که طراحان سامسونگ برای خود یک خطکش بخرند!
البته این انتقادات اپلی ها، باید موجب امیدواری هواداران سامسونگ باشد،چراکه نشان میدهد آنها بهغیراز این مسائل پوچ و بیاهمیت که حتی نمیشود آنها را ایراد جزئی هم دانست، حرف دیگری در نقد محصولات رقیب برای گفتن ندارند.
اما داستان تقلید از اپل یک بخش دیگر هم دارد.
همانطور که میدانید آیفون پرفروش ترین گوشی هوشمند است و ظاهر فریبنده آن، دل بسیاری را ربوده است.
اما همه از پس خرید آن بر نمیآیند یا دلیلی برای پرداخت چنین هزینه گزافی برای آن نمیبینند. اینجاست که سروکله تولید کننده های سودجو و بی نام و نشان چینی پیدا میشود و آیفون را "کاملاً کپی میکنند."
بله! اینها کسانی هستند که از اپل تقلید میکنند و با این کار ظاهر آیفون را برای افرادی که به هر دلیل اصل آن را نمیخرند فراهم میکنند.البته این پدیده تقریبا برای تمام گوشیهای گرانقیمت دیگر نیز رایج است و هرکدام به اندازه بازار مصرف اصلی خود، بازار مصرف تقلبی نیز دارند که طبیعتاً بازار آیفون از همه بیشتر است.
پس پرونده بحث تقلید از اپل را اینگونه میبندیم که:
"هیچ شرکت معتبر و صاحبنامی برای فروش بیشتر از اپل تقلید نمیکند.بلکه مقلدین اپل آنهایی هستند که حتی لوگوی سیب گاززده را هم روی محصولاتشان میچسبانند و هدفشان عمدتاً فروش آیفون به کسانیست که حاضر نیستند برای آیفون واقعی پول بدهند."
بطور کلی جماعت خریدار اپل باید دارای دو ویژگی سطحینگری و دست به جیب بودن باشند.
سطحینگر باشند تا واقعیت اپل را درک نکنند و دست به جیب باشند تا روز به روز این کمپانی را پولدارتر کنند.
اپل نیز همواره تمام تلاش خود را برای پروراندن این دو ویژگی در کاربران خود میکند و این را میتوان به سادگی از رفتار این کمپانی و سختگیری عجیب آنها در مسائل ظاهری حس کرد.
از جزئیات طراحی محصولات و سادگی بیش از حد آنها گرفته تا میز های زشت اپلاستور،همگی تلاش های اپل برای انتقال یک حس قوی تفاوت و خاص بودن است.
آنها حتی بستهبندی های ناهماهنگ با سبک فریبنده خود را هم برنمیتابند و به تولید کنندگان لوازم جانبی فرمان دادهاند تا محصولات خود را شبیه بستهبندی های اپل عرضه کنند تا مبادا فضای روحانی اپلاستورها با ظاهر ناهماهنگ دیگر محصولات جانبی بهم بریزد.
اما نباید فراموش کرد که این شیوه، مشکلاتی هم دارد.(البته طبق معمول بیشتر برای کاربران.)
تلاش بیش از حد اپل برای حفظ وجهه ظاهری محصولات و برند خود،موجب شده تا آنها علاوه محدودیت در ایجاد تنوع در طراحی محصولات، نتوانند امکانات کاربردی و مفیدی مانند کلید های بازگشت و مولتی تسکینگ و یا چراغ هشدار را برای آیفون استفاده کنند تا شبیه دیگر گوشیها نشود که کاربری آن را نامطلوب میکند.همچنین اگر در آینده هم لازم باشد پورت یا سنسور خاصی برایش تعبیه شود، به سختی میتوانند جایی برایش پیدا کنند.
حتی بستهبندی های آنها هم بقدری غیر اصولی و ظاهر محور است که اولین خریدار آیفون۶ در استرالیا که یک پسر نوجوان بود، وقتی درحال باز کردن بستهبندی آن بود، گوشی بطور ناگهانی بیرون پرید و روی زمین افتاد.
هواداران محترم اپل؛
ایکاش روزی درک کنید که متفاوت بودن خوب است،اما نه صرفاً متفاوت بودن.
تفاوت خوب یعنی چیزی داشته باشید که دیگران ندارند. یعنی بتوانید کارهایی کنید که دیگران نمیتوانند. یعنی همواره پیشرفته و بروز باشید و از آخرین دستاورد های بشر استفاده کنید.تفاوت خوب، بالاتر از دیگران بودن است، نه دورافتاده بودن.
باور کنید لذتی ندارد که موزیک هایتان،فقط از یک طریق وارد گوشی شود. اصلا هیجانانگیز نیست که گوشیتان بخاطر تفاوت شارژرش در یک میهمانی خاموش شود.هیچ جذابیتی ندارد که نتوانید با دیگران آزادانه به اشتراک فیلم ها،عکس ها و لحظههای خوب زندگیتان بنشینید و درکل هیچ تفاوتی که شما اپل را بخاطر آن انتخاب کردهاید تفاوت های خوبی نیستند.حتی لوگوی سیب که بیشتر آدم را به یاد مراکز سلامت و ترک اعتیاد میاندازد تا محصولات تکنولوژی.
باور کنید اگر کسی با شلوار جین و یقهاسکی روی صحنه آمد نابغه نیست. بلکه یک فروشنده حرفهایست که خوب یاد گرفته چگونه مردم را برای خرید یک محصول ترغیب کند.
درک کنید که اپل راه هوشمندانهای برای خاص شدن نیست،آنهم در وضعیت فعلی که با خریدش بیشتر عام میشوید تا خاص! مجبور نیستید با خرید از اپل، هم به جیبتان لطمه بزنید هم به دنیای تکنولوژی.
درک کنید که میشود خاص بود و از زندگی هم لذت برد.میشود در کنار بقیه بود و در عین حال متفاوت بود.
پس باهم باشید،نه مثل هم…
اپل و جهان سوم…
شاید فکر کنید چون کمپانی اپل متعلق به قلب آمریکاست و تولیداتش گرانقیمت تر از رقبا هستند، پس مشتریان این شرکت نیز عمدتاً باید از کشورهای ثروتمند و پیشرفته باشند.
البته اپل همیشه فروش خوبی در همه دنیا دارد و پول خوبی هم به جیب میزند، اما بد نیست بدانید که کشورهای درحال توسعه، مهمترین و پرسودترین بازارهای فروش اپل هستند.
آنها امسال موفق شدند رویای تسلط بر بازار چین را به واقعیت تبدیل کنند.
چینیها سالیانه چندین میلیون گوشی هوشمند به سراسر جهان صادر میکنند اما خودشان آیفون میخرند.چرا؟
واقعیت پشت این پدیده نیز مانند همه مسائل مربوط به اپل،ریشه روانی و شخصیت شناسی دارد.
متاسفانه پدیده هایی مانند چشم و همچشمی و وابسته بودن شخصیت و ارزش انسانها به آنچه در دست دارند، تبدیل به یک امتیازطلایی برای شرکت هایی مانند اپل میشود تا با گره زدن محصولات خود به اعتبار شخصیت انسانها، فروشی نجومی را در کشورهای جهان سوم داشته باشند.
درحالی که تب اپل در کشورهای اروپایی و حتی خود آمریکا کمکم درحال فروکش است، مردمان کشورهای خاورمیانه،چین و دیگر گشورهای درحال توسعه، هرروز بیشتر به سمت آن میروند و آیفون را به چشم قطعه پازلی برای تکمیل هویت خود نگاه میکنند.این درحالیست که بسیاری از خریداران آیفون در این کشورها حتی یک حساب کاربری ایمیل هم ندارند.
البته آیفون هایی که به این کشورها ارسال میشوند عمدتاً از آیفون های قراردادی(لاک) هستند که اپل به دلیل کاهش موجودی آنها را آنلاک کرده و میفروشد. میتوان این را از کد لاک بودن گوشی(ICCID) به راحتی فهمید.
یا کشوری مانند ایران را در نظر بگیرید که در شرایط تحریم قرار دارد و اپل به همین بهانه کوچکترین حمایتی از کاربران خود در این کشور نمیکند و آنها را به رسمیت نمیشناسد، اما بازهم این کشور یکی از مهمترین بازار های فروش محصولات اپل به شمار میرود و اپل بدون حتی یک دلار سرمایه گذاری در این کشور، سودهای کلانی را از آن برداشت میکند.درحالی که شرکت هایی مانند الجی،سامسونگ،اچتیسی،هواوی و غیره، حتی محصولات خود را بطور رسمی در ایران هم رونمایی میکنند و انواع خدمات و پشتیبانیها را ارائه میدهند.
حتی سامسونگ از این هم فراتر رفته و اقدام به تاسیس کتابخانه های گویا برای کودکان نابینا و برگزاری کلاس های رایگان آموزش تکنولوژی برای کودکان و نوجوانان کرده است.اما بهرحال اپل دلیلی برای انجام چنین فعالیتها و پشتیبانی هایی نمیبیند، چراکه اولاً بدون هیچ زحمتی سود خود را میبرد و مهمتر از آن ممکن است در آینده شرکتی موفق به کشف خاص یا دستاوردی ارزشمند شود و اپل برای خریدش پول کم بیاورد!
جالب اینجاست که اگرهم در این کشورها کسی پیدا شود که اپل را نقد کند و واقعیت آن را نشان دهد، اپلیها وی را مورد هجوم قرار میدهند و میگویند: "آیا تا به حال آیفون دیدهای؟ آیا با آیفون کار کردی که این را میگویی؟"
طوری که انگار آیفون متایی دست نیافتنیست و فقط در اختیار افراد نظرکرده قرار دارد!
طبیعیست که وقتی کسی خود را در خفقان رسانهای قرار دهد و آنچه که دارد را با هیچ محصول رقیبی حتی مقایسه هم نکند،از آنچه دارد راضیست. درست همانطور که بعد از اختراع تلویزیون، بسیاری فکر میکردند که با یک جعبه جادویی روبرو هستند!
پس بطور کلی میتوان "فقر فرهنگی" در کشور های جهان سوم را عامل اصلی موفقیت اپل در این کشورها دانست که البته فقط به آیفون ختم نمیشود و هرچیزی با لوگوی سیب گاززده میتواند موجب بالا رفتن وجهه افراد شود.درنتیجه هرکس پول بیشتری داشته باشد، چیزهای بیشتری با لوگوی سیب گاززده میخرد و اطراف خود پخش میکند،حتی بدون اینکه بداند آنچه میخرد دقیقاً چیست یا برایش کاربردی دارد یا خیر.
جالب اینجاست که مطالعات انجام شده توسط شرکت تحقیقاتی YouGov نیز این موضوع را تایید میکند.
به گفته این شرکت،مشتریان اپل عمدتاً زنان ۲۵ تا ۳۹ ساله با درآمد بالا هستند و چیزهایی میخرند که نیاز ندارند. آنها خود را زرنگ، بامزه و دارای اعتماد به نفس توصیف میکنند، اما یکدنده و سست هستند.
اینها اطلاعاتی بود بود که یک شرکت معتبر تحقیقاتی در مورد ویژگیهای شخصیتی مشتریان اپل داده است و با اندکی دقت، میتوان فروش بالای اپل را نیز در این اطلاعات ریشه یابی کرد.
البته در مورد فروش شگفت انگیز آیفون۶، علاوه بر محرکهای ثابت و همیشگی فروش اپل، موارد دیگری مانند بزرگ شدن صفحات نمایش که خیلیها منتظر آن بودند و عرضه رسمی آنها در چین، موجب شد تا این محصول، تمام رکوردهای فروش را بشکند و برای اپل افتخار آفرین شود.
و از آنجا که کارشناسان بازار و خود اپل میدانند که به احتمال زیاد آیفونهای بعدی نمیتوانند چنین رکورد فروشی داشته باشند،لذا اقدام به راه اندازی کمپین بزرگ تبلیغاتی برای آیفون۶،در آستانه معرفی آیفون بعدی کردهاند تا آمار نهایی فروش آن را بیشتر و دست نیافتنی تر کنند و برگ زرین دیگری بر افتخارات تجاری خود بیافزایند.
اپل در این کمپین، چندین ویدئوی مختلف از آیفون۶ منتشر کرده و روی ویژگیهای پوچ آن مانور میدهد.
اگر اپل ذرهای از تلاش و خلاقیت خود در حوزه بازاریابی را صرف تولید محصولاتی مفید و کاربردی میکرد، قطعاً کمپانی بهتری میشد.
بههرحال باید منتظر بمانیم تا ببینیم اینبار اپل چگونه میخواهد کاربران را فریب داده و طبق معمول در فروش رکورد شکن شود. یا شاید هم اینبار به اهداف جاهطبانه اش نرسد و به دنبال حیلهای جدید رود.
حرف آخر…
تمام سعی ما در نگارش این مقاله بر این بود تا با استفاده از زبانی ساده و پرهیز از عباراتتخصصی تکنولوژی،
مقالهای عامه فهم بنویسیم تا برای کل جامعه قابل استفاده و قابل استناد باشد.
هدف اصلی ما در این مقاله، نقد و برسی کمپانی اپل از دو بُعد فنی و فلسفی بود که این کار را با نگاهی اجمالی به محصولات و سرویس های آنان، مخصوصاً موارد مورد تاکید خود اپلیها و همچنین برسی سیاستها و رفتار های تجاری آنان انجام دادیم. البته بیشتر تمرکزمان روی بخش دوم بود، چراکه برسی های فنی محصولات تکنولوژی را میتوان بهراحتی در سایتهای مختلف این حوزه پیدا کرد و برای همه نیز جذابیت و یا اهمیت ندارد. اما مسئله مهم این است که بدانید از چه کسانی خرید میکنید،پولتان کجا میرود و درکل خریدتان چقدر منطقیست.
ما امروزه در عصر ارتباط زندگی میکنیم و ارتباط نقش بسیار پررنگی در زندگیشخصی و اوقات فراقت و حتی زندگی کاری ما ایفا میکند.از آنجا که گوشیهوشمند ما، دریچه ما به دنیای ارتباط است، پس میتوان گفت که برای هر شهروند امروزی، گوشی هوشمندش مهمترین و حساسترین وسیله اوست.
کیفیت گوشی هوشمند بطور مستقیم روی کیفیت زندگی ما موثر است و نقص های آن، مارا دچار مشکل میکند.
گوشیهوشمند ما هرقدر پیشرفتهتر باشد،بیشتر احساس راحتی داریم. هرقدر آزادتر باشد،بیشتر احساس آزادی داریم و هرقدر امنتر باشد،احساس امنیت بیشتری خواهیم داشت.اینها همان اِلمان های زندگی خوب هستند یعنی رفاه و امنیت،همراه با آزادی. پس یقیناً ارزشش را دارد که کمی بیشتر روی این وسیله مهم و انتخاب آن دقت کنیم و برایش وقت بگذاریم.کاری که ما هم بطور خالصانه سعی در کمک به آن داریم.
تاکید میکنیم که تیم نویسنده این مقاله هیچگونه وابستگی به وبسایت یا شرکت خاصی ندارد و از آنجا که بنا به دلایل مختلف، امکان نشر آن در وبسایتها و مجلات وجود نداشت،بطور آزاد در اینترنت منتشر شده است.
ما تضمین میکنیم که این مقاله کاملاً با صداقت و خالی از هرگونه تعصب و تفکرات جهتدار نوشته شده و مطالب نقلی و آمارهای آن نیز همگی از منابع موثق نقل شدهاند.
همچنین ما پذیرای هرگونه نقد بر این مطالب هستیم و آمادهایم تا از عقاید و نظریاتمان در مورد اپل دفاع کنیم.
با وجود اینکه سابقه اپل در صنعت تلفن همراه حتی به ده سال هم نمیرسد،ولی ما به اندازه یک کتاب در مورد همین دوره نسبتاً کوتاه فعالیت آنها حرف و تحلیل داریم.اما تصمیم گرفتیم که تنها با نگارش مطالب اصلی و حذف جزئییات و مطالب غیرضروری،آن را به صورت مقالهای تا حد ممکن کوتاه درآوریم و حتی برایش مقدمه هم ننوشتیم تا مطالب به صریح ترین شکل ممکن ارائه شوند.
لذا از خوانندگان هم انتظار داریم تا با تامل این مقاله را بخوانند و اگر از هواداران اپل هستید، آن را بیطرفانه و بدون حس مورد تهاجم بودن بخوانید.هرچند میدانیم درخواست سنگینی برای شماست!
درپایان از همه کسانی که برای خواندن این مقاله وقت گذاشتند صمیمانه قدردانی میکنیم و امیدواریم توانسته باشیم کمکی هرچند کوچک در حل معمایی بزرگ کرده باشیم.کمک به انتخاب مسیر درست در یک دوراهی بزرگ، دوراهی استثمار و تکنولوژی…
۲۰۱۵ WDET, All Rights Reserved
24 نظر
بسیار بسیار عالی…
من همیشه آیفون داشتم اما دیگه حس خوبی ب این مارک ندارم 🙁
عالی بود.
ممنون از وبسات فوت و فن بابت تهیه این مقاله خوب و واقع بینانه.
افرین بر نویسنده جسور این مقاله
واقعا استفاده کردم از مقاله مفیدتان، من خودم سال هاست آیفون دارم و خوب درک میکنم که واقعا همین طوره، شما همچنین به دوراهی انتخاب گوشی هوشمند جدیدم بسیار بسیار کمک کردید. یاعلی
سلام!
بابت توضیحات ارزندتون واقعا سپاسگزارم!
خدا خیرتون بده!
امیدوارم مطالبی که با نام "جزئی" در بخش پایانی مقاله ازش یاد کردید رو تحت عنوان مقاله ای دیگر ترجیحا با همین نام انتشار دهید.
منتظر هستیم!
يه خدا قوت به نويسنده اين مقاله ارزشمند و جسورانه
كاملا صحيح و عالي بود
من خودم ايفون دارم و راسشو بخواين فكر ميكردن اين اخر همه گوشي هاي هوشمنده ولي با خوندن مقالتون نظرم عوض شد.
ديگه ايفونمو مث سابق دوس ندارم:(
آفرین! معرکه بود
واقعا این مقاله دید آدمو نسبت به شرکت اپل باز میکنه
این مقاله پرتگاهی است که باعث یک شوک توام به سقوط برای افراد متعصبی میشه که چشم بسه خیلی چیزا را باور میکنن و برا خودشون بت درست میکنن
دوستان تا میتونید با ذکر منبع این مطلب شیر کنید تا چشم خیلی ها باز بشه شاید باعث عوض شدن دیدگاه خیلی از افرادی شد که این شرکت که حتی ما را ایرانیا را ادم حساب نمیکنه کورکورانه به نوعی میپرستند.
خدا قوت نویسنده
اينكه عده اي صرفاً براي نام برند اپل مصولات اين كمپاني رو مي خرن و اصلاً بلد هم نيستن كار كنن دليل بر اين نميشه به همه ي خريداران تعميم داد (هر چند كه تعداد خيلي زياد هم باشن)
مسأله ي دوم هم اينه كه هر انساني وقتي به چيزي عادت كنه و مفيد بدونه امكان ايجاد نوعي علاقه مندي افراطي به اون هست و اين فقط مختص اپل نيست و در بقيه ي بخش ها هم همين طور هست، درست يا غلط اين طرز زندگي انسان امروزي هست شايد بشه از عوارض زندگي راحت تر نسبت به گذشته ياد كرد!
جناب نویسنده تین چرتو پرتارو از کجات در آوردی؟؟؟واقعن متاسفم…
دوست عزیز وقتی بلد نیستی با آیتونز کار کنی و نمیدونی اپل یعنی چی لطفن نظر نده،ب شما چی میرسه که سعی بر این دارین که این مارک با کیفیت و مجبوب رو خراب کنی؟
خیلی داغونی دادا
البته مطلب بي طرف كامل نبود و خيلي قسمت ها جانبدارانه بود،من فرقي بين شركت هاي ديگه نمي بينم و اونا هم اگه مي تونستن مثل اپل رفتار مي كردند ، حتماً مي دونيد اگه الآن ميشه از اندرويد تعريف كرد و گفت اندرويد امروز، اندرويد شش سال پيش نيست، بخش بزرگي از اين دستاورد به لطف همين رقابت بين شركت ها و سيستم عامل هاست وگرنه تا اين اندازه پيشرفت نمي كرد واقع بين باشيد !
اول از همه از نویسنده تیز بین و جسور این مقاله تشکر میکنم بابت اینکه با دلایل قانع کننده افراد زیادی رو از دوراهی بین اپل با گوشی های اندرویدی نجات داد امیدوارم این مقاله ها همچنان ادامه پیدا کند اما سوال اصلی اینجاست که واقعا افرادی که به قول شما جلوی فروشگاه اپل صف میبندند ویا طی چند ماه میلیون ها دستگاه پیش فروش میشن ایا این میلیون ها کاربر واقعا توسط اپل شستشوی مغزی شدند ؟ کمی باورش سخته! ممنون میشم اگه پاسخ قانع کننده بدهید با تشکر
همش یه مشت چرتو پرت بود.
با عرض سلام
با تشکر از سایت خوب و مفیدتون.انتظار نداشتم از سایت که یه مقاله یکطرفهو کذب محض رو منتشر کنه.تابلو بودن طرفداری مقاله از سامسونگ روشنه
خوب معلومه بیشتر تبلیغ سامسونگه…
محصولات اپل روان کارایی راحت و سودمند برای تمام سنین هستن و در ایران کسانی که وسع مالی و توان خرید ندارن ضد کمپانی اپل می شوند.
کپی کار روزگار سامسونگ…
طرفدار اپل هستم اما این مقاله انصافا خیلی جالب و حرفه ای نوشته شده!
حال کردم…
جناب نویسنده تین چرتو پرتارو از کجات در آوردی؟؟؟واقعن متاسفم…
دوست عزیز وقتی بلد نیستی با آیتونز کار کنی و نمیدونی اپل یعنی چی لطفن نظر نده،ب شما چی میرسه که سعی بر این دارین که این مارک با کیفیت و مجبوب رو خراب کنی؟
ممنون از مقاله ی بسیار خوبتون
اینکه نویسنده کاملا بی طرف نبود کاملا مشهوده
من به 90 درصد مطالب مقاله اعتقاد دارم
تا به امروز از هر برندی گوشی داشتم بجز ابل
امروز 22 مهرماه و من دارم میرم ی ایفون بگیرم بیشتر به دلیل سوالاتی که تو ذهنم دارم
تا حالا نشده از یه طرفدار ایفون ببرسم چرا ایفون و نگه ایفون ی چیز دیگست
انگار هیچکدومشون واقعا نمیدونند واقعا چرا ایفون
ممنونم از اسن سایت و نویسنده ی این مقاله
بدرود
سلام خیلی مقاله جالبی بود
اما من یه سری سوالایی برام به وجود اومد ک ممنون میشم اگه جواب بدید
مثلا اینکه چرا شرکتایی مثل ای بی ام یا گوگل به کارمنداشون میگن که فقط از لپ تاپ های اپل استفاده کنید؟و چند سوال دیگ که مربوط به این مقاله میشه
لطفا جواب بدین
Maghaleh besyar sail bood mamnoon. Az nevisandeh
با سلام اين ها همه يه مشت چرت و پرته فقط لازمه ايفون رو يك بار در دست بگيريد و با ان كار كنيد همان لحظه مفهوم سرعت رو درك خواهيد كرد ايفون در سخت ترين كارها هنگ نميكند كوچكترين گيري در ان نميبينيد و ارزش پولش را دارد ان وقت در اين مقاله سرعت رو در ايفون يه امر عادي و با گوشي هاي مثل ١١٠٠ مقايسه ميشودواقعا برايتان متاسفم من راندن يك شورلت يا كاديلاك امريكايي رو به يه پرايد ايراني حتي يه ماشين كره اي ترجيح ميدم لطفا افكار مردم عادي رو به گوشي هاي سام سونگ منحرف نكنيد اين گوشي ها جز قابليت هاي اكسبيليتي يا دستوسي ها چيز ديگري براي گفتن ندارند و لطفا اين مقاله كذايي و دروغين را هرچه زودتر حذف نماييد شما در انتها ميگوييد از هيچ برندي حمايت نكرديد در حالي كه كلا از سام سونگ حمايت ميكرديد