گراف‌های خطی و گراف‌های میله‌ای یا ستونی هر دو شیوه‌های دیداری برای ارائه دو یا مجموعه‌ای از اطلاعات و نشان دادن ارتباط آنها با هم هستند.
به عبارت دیگر، گراف‌ها تصاویری هستند که نشان می‌دهند چطور چیزی در رابطه با چیز دیگر تغییر می‌کند یا با آن تفاوت دارد. فراگیری خواندن گراف در توصیف ارتباط میان اطلاعاتی که ارائه می‌شود بسیار مهم و سودمند است. برای خواندن گراف مراحل زیر را طی کنید:
مرحله اول: اول از همه تشخیص دهید که گرافیک چه چیزی را می‌خواهد ارائه دهد.
بیشتر گراف‌ها یک عنصر X روی محور افقی دارند و یک عنصر Y روی محور عمودی. عنوان گراف هم می‌تواند به شما نشان دهد که در مورد چه چیزی می‌خواهد اطلاعات ارائه دهد.
مرحله دوم: مقیاس هر کدام از محورها را بررسی کنید.
این قضیه در مورد گراف‌های خطی و گراف‌های ستونی صدق می‌کند. مثلاً، اگر به گرافی نگاه می‌کنید که به شما نشان می‌دهد چه مقدار ماهی سالمون در طی یک بازه زمانی چندماهه در سال گذشته به نهر بازگشته‌اند هر واحد روی محور X ماه‌های سال و روی محور Y صدها، هزاران یا ده‌ها هزار ماهی سالمونی که بازگشته‌اند را نشان می‌دهد. شما تا زمانی که نگاه به گراف نیندازید مقیاس‌های عددی را درنخواهید یافت.
مرحله سوم: اطلاعاتی که به دنبالش هستید را روی گراف پیدا کنید.
مثلاً، ممکن است بخواهید بدانید در ماه آگوست سال گذشته چه تعداد ماهی سالمون به جریان رود برگشته‌اند. بنابراین، باید محور افقی را دنبال کنید تا ماه آگوست را پیدا کنید. سنجش‌های کمّی و عددی تقریباً همیشه روی محور عمودی Y نشان داده می‌شوند.
مرحله چهارم: مسیر آگوست در محور افقی را مستقیم به سمت بالا بیایید و نقطه‌ای را که محل تلاقی با محور عمودی در گراف ستونی یا خطی است پیدا کنید.
حالا نقطه را به سمت چپ مستقیم ادامه دهید تا به محور عمدی Y در گراف برسد. هر عددی که اینجا مشاهده کردید تعداد ماهی‌های سالمونی را نشان می‌دهد که در ماه آگوست به رود بازگشته‌اند.
پس، اگر نقطه، خط یا نوک نوار را بخوانید متوجه خواهید شد که در ماه آگوست تعدادی ماهی سالمون به رود بازگشته و سپس اگر به سمت چپ بروید و با عدد ۱۰ هزار برخورد کنید دیگر خواهید دانست که ۱۰ هزار ماهی سالمون در ماه آگوست بازگشته‌اند.
اگر به نقطه‌ای بین دو واحد علامت‌گذاری شده در روی محور عمودی گراف برخورد کردید، متوجه می‌شوید که رقم نهایی عددی بین این دو واحد را نشان می‌دهد. به عنوان مثال، اگر نقطه بین ۱۰ هزار و ۱۵ هزار بود، می‌توانید به طور تخمینی برآورد کنید که رقم دقیق حدود ۱۲۵۰۰ است.
