یک گروه از باستانشناسان فرانسوی این سه قبر را در مقالهای در PLoS One توصیف میکنند، آنها توضیح میدهند که قبرها در ناحیهای که زمانی توسط دیواری به سبک رومی بسته شده بود قرار داشتند، این دیوار از زمانی است که که نیم یک پایگاه مرزی کلیدی در Septimania در مرزهای غربی امپراتوری روم بود. فتح شده توسط ویزیگوتها Visigoths در قرن پنجم میلادی، این شهر تحت کنترل قبیلهای در منطقه به نام نربون Narbonne بود تا اوایل قرن هفتم میلادی. اما، همانطور که خلیفه اموی خود را کم کم به شمال رساند، اوضاع شروع به تغییر کرد.
با وجودی که جنگهایی بزرگی در این دوره اتفاق افتاد، مهاجرت مردم بیشتر بخاطر تغییرات فرهنگی ایجاد شده توسط تغییرات امپراتوری بود. همانطور که پروژه تاریخ هنر POC قرون وسطی سالها در حال مستند سازی ست، افراد زیادی از آفریقا و خاورمیانه و اروپا وجود داشتند. نیم به نظر میرسید جایی ست که مردم در معرض جنگ قرار داشتند از سرتاسر جهان برای زندگی کردن به آنجا میآمدند.
با سه مسلمان قبر شده در نیم به همان روش دیگر اعضای آن اجتماع رفتار شده بود، حداقل از لحاظ جایی که دفن شده بودند. قبرستانهای رسمی کمی وجود داشت در نتیجه بیشتر مردم مردگان خود را بیرون شهر دفن میکردند. قبرهای مسلمانان به اندازه کافی نزدیک مرکز شهر بود که باستانشناسان بر این باور باشند که اینها جدا شده یا طرد شده نبودند، در واقع آنها سه مرد بودند که به نظر میرسید که از مرگ طبیعی جان باختهاند و توسط جامعهای آشنا با سنتهای مسلمان دفن شدهاند.
هر سه بدن در سمت راست خود به سمت مکه در خاک گذاشته شده بودند. دوتا از آنها بصورت al-lahd دفن شده بودند بدنهای آنها در طاقچههایی کنده شده در سمت راست قبر قرار داده شده و و پشتشان آجر بود. یک دیگر بصورت al-shaqq دفن شده بود، بصورت مستقیم در یک گودالی که توسط سنگهایی از دیوار رومی دیوار شده و پوشانده شده بود (این عکس وسطی در عکس بالا میباشد). نتنها این نو روشهای دفن درمیان مسلمانان امروزی متداول است بلکه روشهای دفن یکسانی در قبرهای قرون وسطی مسلمانان در اسپانیا نیز پیدا شده. هیچکدام از اسکلتها داخل قبر نشانههایی از آسیبهای حاصل از مبارزه را نشان نمیدهند و به نظر میرسد که با بدن آنها با احترام بعد از مرگ رفتار شده.
محققان به این اشاره میکنند که این قبرها چیزی که تاکنون در متون تاریخی درباره آن دوره از آن اطلاع داشتیم را تایید میکند. نویسندگان مسلمانی از قبیل نویسنده ناشناس Chronicle of Moissac شهری به نام نیموشو Niwmshû یا نماشو Namûshû را توصیف میکند که ما امروز آن را با نان نیم میشناسیم، که در آن مسلمانان در اواسط قرن هشتم میلادی حضور داشتند. در ۷۲۴ یا ۷۲۵ این شهر تسلیم Anbasa b. Suhaym al-lahd حکمران منطقهای به نام Al-Andalus که در آینده بخشی از اسپانیا میشد، شد.
براساس این اطلاعات، همراه با تاریخ کربن استخوانهای داخل قبر، محققان به این جمعبندی رسیدند که این افراد احتمالا سربازنی بودند که ممکن است پس از پیروزی Anbasa در آنجا سکنا گزیدند. بالا بردن احتمال این تفسیر بررسی ژنتیکی استخوانها ست که پیشنهاد میدهد که سربازان مادر پدری از شمال آفریقا داشتند. بسیاری از بربرهای آفریقایی در طول این مدت به اسلام گرویدند و به ارتش خلیفه پیوستند و به اسپانیا، فرانسه و ایتالیا پخش شدند.
به نظر میرسد که در طول به هم ریختگی پایان قرن هفتم آغاز قرن هشتم میلادی این ناحیه بهشت آرامی در حاشیه جنگ بین سربازان سلطنتی خلیفه و سربازان قبیلهای اروپایی که در حال متحد کردن پادشاهیها بودند بود. همانطور که محققان در مقاله خود نوشتهاند این قبرها "پیچیدگی روابط بین جوامع را در این دوره پشتیبانی میکند، که نمیتواند به سادگی به یک مخالفت بین مسحیان و مسلمانان خلاصه شود." افرادی از فرهنگهای مختلف در نیم زندگی کرده و مردهاند، در میان خرابی های به جا مانده از امپراتوریهای پیشین، و نشانههایی از اینکه تنوع قرون وسطیای ممکن است چگونه بوده باشد به جای گذاشتهاند.