1
اما این سیستم کار خود را متوقف نکرده است. سازمانهایی در سراسر چین وجود دارند که بهعنوان «مراکز انتقال» عمل میکنند؛ به این معنی که اطلاعات به سرقت رفته را به طرحهایی قابل مصرف تبدیل میکنند. برنامههای دولتی، راه این سرقتها را هموار کرده است. و کل این سیستم با کمک گروهی فاسد متشکلاز مقامات دولتی، افسران نظامی، مدیران کسب و کار و دانشگاهیان در سراسر چین اجرا میشود.
درواقع، در اخبار جریان ثابتی از حملات سایبری، جاسوسی و سرقت فنآوری از غرب وجود دارد، اما مقیاس واقعی این حملات فراتر از آن چیزی است که در گزارشها میشنویم.
شرکت فلمینگ، حملات سایبری و جاسوسی به ۵۰۰ شرکت را ردیابی میکند. بهگفتهی وی، جدا از آنچه که در مطبوعات بهنظر میرسد، «صدها شرکت دیگر، رخنههای اطلاعاتی خود را بهخاطر تأثیرات منفی آن گزارش نکرده و حتی بدتر از آن، بیشتر آنها این رخنههای اطلاعاتی را اصلاً ردیابی نمیکنند.»
وی افزود، تنها در سال گذشته، شرکت او شاهد افزایش ده برابری فعالیتهای داخلی جاسوسی و سایبری در شرکتها بوده است. او میگوید، آنها انتظار دارند این مشکل حادتر شود.
وی گفت: «طولی نمیکشد که هر شهروند امریکا تحتتأثیر مقیاس این حملات جاسوسی اقتصادی در قالب ازدست رفتن فرصتهای شغلی، بالا رفتن قیمتها و پایین آمدن کیفیت زندگی قرار گیرد.»
منابع متعدد
درحالی که رژیم چین از سیستم بزرگی برای سرقت و پردازش دارائیهای فکری استفاده میکند، میتواند ازطریق ساخت محصولاتی براساس اطلاعات سرقت شده، باعث برگشت پول شود. بارها اتفاق افتاده که محصولات چینیای که براساس تحقیقات سرقت شده از ایالات متحده ساخته شده، مجدداً در ایالات متحده با تقریباً نصف قیمت محصول اصلی به فروش رفته است.
فیشر اظهار داشت: «به معنای دیگر این موضوع کاملاً روشن است اما ما نمیخواهیم آنچه که در مقابل چشمانمان اتفاق میافتد، باور کنیم. همهی سازمانهایی که در آنها یک کانون حزب کمونیست چین (حکچ) مستقر باشد، قادر به انجام عملیات نظامی یا اطلاعاتی است.»
بهگفته یکیاز مشتریان شرکت Blackops که با شرکتهای سطح بالای چینی همکاری میکند، مفهوم شرکتهای رسمی دولتی در چین از آنجایی که تقریباً همهی شرکتهای چینی باید چند نفر از مقامات حزب را به خود اختصاص دهند، فریبدهنده است.
مراکز انتقال
بعداز آنکه اسرار تجاری برای رژیم چین دزدیده شد، این اطلاعات تا زمان پردازش یا مهندسی معکوس، استفاده چندانی نخواهد داشت. این بخش کار برعهده شبکهای بزرگ از مراکز انتقال است.
بهگفته آنها، «این سیستم بسیار عظیم درخور یک ملت ۱.۳ میلیارد نفری است و در مقیاسی است که شرکت علم فنآوری چین در برابر آن بسیار کوچک بهنظر میرسد. ما در اینجا درحال صحبت از یک سیستم جامعی هستیم که در پی کشف و تشخیص فنآوری خارجی، دستیابی به آنها با هر وسیله ممکن و تبدیل آنها به سلاح یا محصولاتی رقابتی است.»
سازمانهای مسئول مهندسی معکوس در چین بهطور رسمی، مراکز ملی انتقال تکنولوژی یا مراکز عملیاتی نامیده میشوند. این کتاب اشاره میکند که این تشکیلات در سپتامبر ۲۰۰۱ در چین آغاز بهکار کرد و در دسامبر ۲۰۰۷ سیاستهایش ازطریق طرح ملی توسعه و اجرای انتقال فنآوری تعیین شد.
تعدادی از این مراکز انتقال شامل سرپرستی امور کارشناسان خارجی زیرنظر شورای دولتی، دفتر علوم و فنآوری زیرنظر ادارهی امور خارجه چین و مرکز ملی انتقال فنآوری زیرنظر دانشگاه علم و فنآوری شرق چین هستند.
این سازمانها، فعالیتهای خود را پنهان نمیکنند. نویسندگان این کتاب با توجه به نقل قولی از یک بررسی از مراکز انتقال میگویند، آنها در جهت «تبدیل تکنولوژی پیشرفته خارجی به توانایی نوآوری در داخل کشور» عمل میکنند و حتی توصیه میکنند تا «انتقال تکنولوژی، ویژگی اصلی نوآوری در فنآوری شود.»
مراکز انتقال نقشهای متعددی دارند که شامل پردازش تکنولوژی بهسرقت رفته، اجرای طرحهای پژوهشی مشترک میان دانشمندان چینی و خارجی و اجرای برنامههایی برای زیرنظر قرار دادن اتباع چینی مشغول به تحصیل در خارج از کشور است.
بهگفته این کتاب، رشد اقتصادی چین را میتوان نتیجه «حداقل سرمایهگذاری درعلوم پایه دانست که ازطریق یک تشکیلات قابل اجرای انتقال تکنولوژی، مالکیت دستاوردهای خارجی را میرباید درحالیکه جهان فقط نظارهگر این موضوع است.»
یافتههای آنها همسو با گزارش ۲۰۱۰ آژانس ضد تهدید وزارت دفاع امریکا است. در این گزارش آمده است که مدرنیزه شدن ارتش چین «بهشدت به سرمایهگذاری در زیرساختهای علمی و فنآوری چین، اصلاحات صنعت دفاعی و تهیه سلاحهای نظامی پیشرفته از خارج از کشور بستگی دارد.»
همچنین در این گزارش آمده که سرقت تکنولوژی ازسوی رژیم چین در نوع خود بسیار منحصربهفرد است. این رژیم به «موسسات تحقیقاتی، شرکتها و دیگر اشخاص برای ابداع و ایجاد مجموعه طرحهایی براساس نیازهای ویژه خود آزادی عمل میدهد»
ارتش گرسنه
بهگفته کتابی بهنام «معماهای اقتصادی چین در دههی ۹۰ میلادی: مشکل اصلاحات، نوگرایی و وابستگی متقابل»، ارتش چین بهخصوص به منابع خارجی برای برنامههای تحقیقاتی و توسعهای نیازمند است.
این کتاب بیان میکند، «ارتش چین، که تنها ۷۰ درصد از هزینه سربازان خود را با بودجه دولتی تأمین میکند، باید مابقی هزینهها را خود تأمین کرده و با اینوجود باید بهدنبال بودجههای تکمیلی برای نوسازی ارتش باشد.»
بسیاری از مقامات ارشد ارتش در شرکتهای دولتی دارای موقعیتی بسیار بالا هستند و بسیاری از این افراد، جایگاههای سطح بالایی در حزب حاکم دارند.
«جیانگ زمین»، رهبر سابق حزب کمونیست چین دراواخر دهه ۹۰ میلادی زمانیکه اکثر شرکتهای بزرگ در چین تقریباً بهطور کامل توسط ارتش کنترل میشدند، دست به اصلاحات زد. بهگفتهی بسیاریاز کارشناسان تنها تغییری که جیانگ زمین توانست ایجاد کند، انتقال قدرت شرکتها از ارتش به دست کسانی بود که در آن زمان مسئول این شرکتها بودند.
بهگفتهی «لیزا برانسون»، قائم مقام معاون وزیر دفاع امریکا در زمینه امنیت فنآوری، ارتش رژیم چین «چیزی بین ۲۰۰۰ تا ۳۰۰۰ شرکت در ایالات متحده دراختیار دارد و تنها دلیل حضور آنها در ایالات متحده، سرقت و بهرهبرداری از فنآوری ایالات متحده است.»
راهنماییهای رژیم
در گزارش سال ۲۰۱۱ دفتر اجرایی ضد جاسوسی ایالات متحده آمده است، پروژه ۸۶۳ (که برنامه ۸۶۳ نیز نامیده میشود) در مارس ۱۹۸۶ توسط «دنگ ژائوپینگ»، رهبر سابق حزب کمونیست چین آغاز شد. «هدف این پروژه فراهم کردن و ارائه بودجه و راهنماییهای استراتژیک برای دستیابی به فنآوری و اطلاعات اقتصادی حساس ایالات متحده بود.»
برنامههای رسمی رژیم چین برای تسهیل سرقت اطلاعات از خارج تنها به پروژه ۸۶۳ محدود نمیشود. بهگفته کتاب «صنعت جاسوسی چین» برنامههایی مثل برنامه مشعل برای ساخت صنایع تجاری با تکنولوژی بالا، ۹۷۳ برنامه تحقیقاتی ، ۲۱۱ برنامه برای اصلاحات دانشگاهی و «برنامههای بیشماری برای جذب دانشمندان غربی به چین» نیز از جمله این برنامهها است.
نویسندگان این کتاب میافزایند، «هر یک از این برنامهها در ظاهر برای مشارکت و فنآوری خارجی برای پر کردن شکاف، کلیدی است. این برنامهها، کارشناسان آموزشدیدهی غربی را تشویق میکنند تا با آمدن به چین و یا خدمت در محل» ازطریق فراهم کردن اطلاعات مورد نیاز رژیم درحالی که برای کارفرمایان غربی کار میکنند، به توسعهی فنآوری رژیم چین کمک کنند.
پایان بازی
ایالات متحده، خیلی دیر وارد این بازی شده است. وزارت دادگستری امریکا در ماه مه ۲۰۱۴ از محکوم کردن پنج هکر نظامی از واحد ۶۱۳۹۸ چین بهخاطر نقش آنها در سرقت اطلاعات اقتصادی امریکا خبر داد.
اما این سیستم کار خود را متوقف نکرده است. سازمانهایی در سراسر چین وجود دارند که بهعنوان «مراکز انتقال» عمل میکنند؛ به این معنی که اطلاعات به سرقت رفته را به طرحهایی قابل مصرف تبدیل میکنند. برنامههای دولتی، راه این سرقتها را هموار کرده است. و کل این سیستم با کمک گروهی فاسد متشکلاز مقامات دولتی، افسران نظامی، مدیران کسب و کار و دانشگاهیان در سراسر چین اجرا میشود.
درواقع، در اخبار جریان ثابتی از حملات سایبری، جاسوسی و سرقت فنآوری از غرب وجود دارد، اما مقیاس واقعی این حملات فراتر از آن چیزی است که در گزارشها میشنویم.
این مقاله آخرین مقاله از سری مقالات تحقیقاتی است که انجام آن دو سال بهطول انجامیده است. این مقاله، با توجه به دانش اطلاعاتی و امنیتی کارشناسان، عملکرد داخلی یک برنامه مجاز ازسوی حکومت چین را آشکار میکند که به غارت غرب و تغذیهی رشد اقتصادی و قدرت نظامی خود میپردازد.
بهگفتهی «کیسی فلمینگ»، رئیس و مدیر عامل شرکت Blackops ، «ما تنها شاهد کسری از رخنههای فعلی اطلاعاتی ایالات متحده هستیم. بسیاریاز رخنههای اطلاعاتی گزارش شده در سال ۲۰۱۴ مربوط به خردهفروشانی بوده که تنها اطلاعات شخصی بهخطر افتاده آنها (PII) گزارش شده است.»
شرکت فلمینگ، حملات سایبری و جاسوسی به ۵۰۰ شرکت را ردیابی میکند. بهگفتهی وی، جدا از آنچه که در مطبوعات بهنظر میرسد، «صدها شرکت دیگر، رخنههای اطلاعاتی خود را بهخاطر تأثیرات منفی آن گزارش نکرده و حتی بدتر از آن، بیشتر آنها این رخنههای اطلاعاتی را اصلاً ردیابی نمیکنند.»
وی افزود، تنها در سال گذشته، شرکت او شاهد افزایش ده برابری فعالیتهای داخلی جاسوسی و سایبری در شرکتها بوده است. او میگوید، آنها انتظار دارند این مشکل حادتر شود.
فلمینگ اظهار داشت: «واحد اطلاعات ما تخمین زده است که سالانه شرکتها و اقتصاد آمریکا حدود ۵ تریلیون دلار یا بهعبارتی ۳۰ درصد از تولید ناخالص داخلی خود را بهخاطر سرقت نوآوری ازدست میدهد.»
وی گفت: «طولی نمیکشد که هر شهروند امریکا تحتتأثیر مقیاس این حملات جاسوسی اقتصادی در قالب ازدست رفتن فرصتهای شغلی، بالا رفتن قیمتها و پایین آمدن کیفیت زندگی قرار گیرد.»
منابع متعدد
بهگفتهی «جاش واندر»، مدیر یک شرکت ضد سایبری و مأمور ویژه سابق ارتش ایالات متحده ، بخش اعظم این سرقتها تقریباً از تمام بخشهای جامعه چین سرچشمه میگیرد.
وی اظهار داشت، «رژیم چین در بسیاری از صنایع داخلی دست دارد» و بنابراین سیستمعاملهایی که برای دزدی اقتصادی استفاده میکند شامل «مراکز انتقال، حملات سایبری و تحقیقات دانشگاهی دانشگاههای ایالات متحده است.»
درحالی که رژیم چین از سیستم بزرگی برای سرقت و پردازش دارائیهای فکری استفاده میکند، میتواند ازطریق ساخت محصولاتی براساس اطلاعات سرقت شده، باعث برگشت پول شود. بارها اتفاق افتاده که محصولات چینیای که براساس تحقیقات سرقت شده از ایالات متحده ساخته شده، مجدداً در ایالات متحده با تقریباً نصف قیمت محصول اصلی به فروش رفته است.
بهگفته «ریچارد فیشر»، عضو ارشد مرکز بینالمللی استراتژی و ارزیابی، اگر بخواهیم سرقت اقتصادی رژیم چین را که با دخالت نیروهای مسلح، شرکتها و دانشگاههای این کشور انجام میشود، درک کنیم، «باید از نگاه چینیها به این موضوع بنگریم.»
فیشر اظهار داشت: «به معنای دیگر این موضوع کاملاً روشن است اما ما نمیخواهیم آنچه که در مقابل چشمانمان اتفاق میافتد، باور کنیم. همهی سازمانهایی که در آنها یک کانون حزب کمونیست چین (حکچ) مستقر باشد، قادر به انجام عملیات نظامی یا اطلاعاتی است.»
بهگفته یکیاز مشتریان شرکت Blackops که با شرکتهای سطح بالای چینی همکاری میکند، مفهوم شرکتهای رسمی دولتی در چین از آنجایی که تقریباً همهی شرکتهای چینی باید چند نفر از مقامات حزب را به خود اختصاص دهند، فریبدهنده است.
مراکز انتقال
سیستم فعلی رژیم چین برای پردازش و مهندسی معکوس طرحهای بهسرقت رفته، بسیار عظیم و از یک عملیات سختگیرانه نظامی به سیستمی که در کل رژیم چین پخش میشود، تبدیل میشود.
بعداز آنکه اسرار تجاری برای رژیم چین دزدیده شد، این اطلاعات تا زمان پردازش یا مهندسی معکوس، استفاده چندانی نخواهد داشت. این بخش کار برعهده شبکهای بزرگ از مراکز انتقال است.
بهگفتهی «ویلیام هاناس»، «جیمز مولوینان» و «آنا پوگلیسی»، در کتابی باعنوان «جاسوسی اقتصادی چین»، «چنین چیزی در هیچ کجای جهان مشاهده نشده است.»
بهگفته آنها، «این سیستم بسیار عظیم درخور یک ملت ۱.۳ میلیارد نفری است و در مقیاسی است که شرکت علم فنآوری چین در برابر آن بسیار کوچک بهنظر میرسد. ما در اینجا درحال صحبت از یک سیستم جامعی هستیم که در پی کشف و تشخیص فنآوری خارجی، دستیابی به آنها با هر وسیله ممکن و تبدیل آنها به سلاح یا محصولاتی رقابتی است.»
سازمانهای مسئول مهندسی معکوس در چین بهطور رسمی، مراکز ملی انتقال تکنولوژی یا مراکز عملیاتی نامیده میشوند. این کتاب اشاره میکند که این تشکیلات در سپتامبر ۲۰۰۱ در چین آغاز بهکار کرد و در دسامبر ۲۰۰۷ سیاستهایش ازطریق طرح ملی توسعه و اجرای انتقال فنآوری تعیین شد.
تخمین زده شده که ۲۰۲ مرکز «عملیاتی» درحال حاضر در چین فعال هستند. اما از آنجایی که این ۲۰۲ مرکز بهعنوان «الگوی شبیهسازی در دیگر تأسیسات انتقال» عمل میکنند، احتمال دارد رقم واقعی آنها بیشتر باشد.
تعدادی از این مراکز انتقال شامل سرپرستی امور کارشناسان خارجی زیرنظر شورای دولتی، دفتر علوم و فنآوری زیرنظر ادارهی امور خارجه چین و مرکز ملی انتقال فنآوری زیرنظر دانشگاه علم و فنآوری شرق چین هستند.
این سازمانها، فعالیتهای خود را پنهان نمیکنند. نویسندگان این کتاب با توجه به نقل قولی از یک بررسی از مراکز انتقال میگویند، آنها در جهت «تبدیل تکنولوژی پیشرفته خارجی به توانایی نوآوری در داخل کشور» عمل میکنند و حتی توصیه میکنند تا «انتقال تکنولوژی، ویژگی اصلی نوآوری در فنآوری شود.»
این کتاب بیان میکند که در «منشور آنها» صریحاً از «تکنولوژی داخلی و خارجی» بهعنوان اهداف «تجاریسازی» نام برده شده است.
مراکز انتقال نقشهای متعددی دارند که شامل پردازش تکنولوژی بهسرقت رفته، اجرای طرحهای پژوهشی مشترک میان دانشمندان چینی و خارجی و اجرای برنامههایی برای زیرنظر قرار دادن اتباع چینی مشغول به تحصیل در خارج از کشور است.
بهگفته این کتاب، رشد اقتصادی چین را میتوان نتیجه «حداقل سرمایهگذاری درعلوم پایه دانست که ازطریق یک تشکیلات قابل اجرای انتقال تکنولوژی، مالکیت دستاوردهای خارجی را میرباید درحالیکه جهان فقط نظارهگر این موضوع است.»
یافتههای آنها همسو با گزارش ۲۰۱۰ آژانس ضد تهدید وزارت دفاع امریکا است. در این گزارش آمده است که مدرنیزه شدن ارتش چین «بهشدت به سرمایهگذاری در زیرساختهای علمی و فنآوری چین، اصلاحات صنعت دفاعی و تهیه سلاحهای نظامی پیشرفته از خارج از کشور بستگی دارد.»
همچنین در این گزارش آمده که سرقت تکنولوژی ازسوی رژیم چین در نوع خود بسیار منحصربهفرد است. این رژیم به «موسسات تحقیقاتی، شرکتها و دیگر اشخاص برای ابداع و ایجاد مجموعه طرحهایی براساس نیازهای ویژه خود آزادی عمل میدهد»
ارتش گرسنه
ارتش آزادیبخش خلق چین (PLA)، نقش بسیار مهمی در سرقت اطلاعات ایفا میکند. این ارتش مجبور است بخشیاز هزینههای خود را پوشش دهد و درطول چند دهه گذشته با تمرکز بر ساخت منابع خارجی پول، برخیاز رهبران نظامی را به قدرتمندترین افراد چین تبدیل کرده است.
بهگفته کتابی بهنام «معماهای اقتصادی چین در دههی ۹۰ میلادی: مشکل اصلاحات، نوگرایی و وابستگی متقابل»، ارتش چین بهخصوص به منابع خارجی برای برنامههای تحقیقاتی و توسعهای نیازمند است.
این کتاب بیان میکند، «ارتش چین، که تنها ۷۰ درصد از هزینه سربازان خود را با بودجه دولتی تأمین میکند، باید مابقی هزینهها را خود تأمین کرده و با اینوجود باید بهدنبال بودجههای تکمیلی برای نوسازی ارتش باشد.»
بسیاری از مقامات ارشد ارتش در شرکتهای دولتی دارای موقعیتی بسیار بالا هستند و بسیاری از این افراد، جایگاههای سطح بالایی در حزب حاکم دارند.
در گزارش ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۴ بنیاد «جیمز تاون» آمده است، تحت رهبری فعلی رژیم، «شی جین پینگ»، «تعداد بیسابقهای از کادرهای ارشد بخشهای مختلف نظامی، صنعت و فضا و تکنولوژی چین در سازمانهای سطح بالای حزب منصوب و یا به سرپرستیهای منطقه منتقل شدند.»
«جیانگ زمین»، رهبر سابق حزب کمونیست چین دراواخر دهه ۹۰ میلادی زمانیکه اکثر شرکتهای بزرگ در چین تقریباً بهطور کامل توسط ارتش کنترل میشدند، دست به اصلاحات زد. بهگفتهی بسیاریاز کارشناسان تنها تغییری که جیانگ زمین توانست ایجاد کند، انتقال قدرت شرکتها از ارتش به دست کسانی بود که در آن زمان مسئول این شرکتها بودند.
این «اصلاحات» در اصل سیستم تحت نظر ارتش را به سیستم دولتی انتقال داد و با این حال به افسران ارشد ارتش و مقامات ارشد حزب اجازه داد تا سهامهای سنگین خود را در شرکتها حفظ کنند.
بهگفتهی «لیزا برانسون»، قائم مقام معاون وزیر دفاع امریکا در زمینه امنیت فنآوری، ارتش رژیم چین «چیزی بین ۲۰۰۰ تا ۳۰۰۰ شرکت در ایالات متحده دراختیار دارد و تنها دلیل حضور آنها در ایالات متحده، سرقت و بهرهبرداری از فنآوری ایالات متحده است.»
بعدها، معاون سابق «اف بی آی» اظهار داشت که رژیم چین بیشاز ۳۲۰۰ شرکت نظامی در ایالات متحده دارد.
راهنماییهای رژیم
درحالیکه این سیستم سرقت تحت حمایت دولت، ابتکار عمل را به دست موسسات میگذارد، این موسسات هر چیزی را که ممکن است برای آنها سود داشته باشد، میدزدند و رژیم نیز راهنماییهای استراتژیک به آنها ارائه میدهد.
در گزارش سال ۲۰۱۱ دفتر اجرایی ضد جاسوسی ایالات متحده آمده است، پروژه ۸۶۳ (که برنامه ۸۶۳ نیز نامیده میشود) در مارس ۱۹۸۶ توسط «دنگ ژائوپینگ»، رهبر سابق حزب کمونیست چین آغاز شد. «هدف این پروژه فراهم کردن و ارائه بودجه و راهنماییهای استراتژیک برای دستیابی به فنآوری و اطلاعات اقتصادی حساس ایالات متحده بود.»
اهداف اولیه این پروژه، هفت صنعت را هدف قرار داد: بیوتکنولوژی، فضا، فنآوری اطلاعات، اتوماسیون، فنآوری لیزر، مواد جدید و انرژی. در سال ۱۹۹۲ بهروزرسانی و ارتباطات راه دور به آن اضافه شد. در سال ۱۹۹۶ مجدداً بهروز و فنآوری دریایی نیز به آن افزوده شد.
برنامههای رسمی رژیم چین برای تسهیل سرقت اطلاعات از خارج تنها به پروژه ۸۶۳ محدود نمیشود. بهگفته کتاب «صنعت جاسوسی چین» برنامههایی مثل برنامه مشعل برای ساخت صنایع تجاری با تکنولوژی بالا، ۹۷۳ برنامه تحقیقاتی ، ۲۱۱ برنامه برای اصلاحات دانشگاهی و «برنامههای بیشماری برای جذب دانشمندان غربی به چین» نیز از جمله این برنامهها است.
نویسندگان این کتاب میافزایند، «هر یک از این برنامهها در ظاهر برای مشارکت و فنآوری خارجی برای پر کردن شکاف، کلیدی است. این برنامهها، کارشناسان آموزشدیدهی غربی را تشویق میکنند تا با آمدن به چین و یا خدمت در محل» ازطریق فراهم کردن اطلاعات مورد نیاز رژیم درحالی که برای کارفرمایان غربی کار میکنند، به توسعهی فنآوری رژیم چین کمک کنند.
آنها با استناد به سندی از رژیم چین اضافه میکنند، پروژهی ۸۶۳ شامل کتابخانهای است با ۳۸ میلیون مقالهی باز در نزدیک به ۸۰ پایگاه داده که حاوی «۴ ترابایت اطلاعات جمعآوری شده از آمریکا، ژاپن، روسیه و نشریات بریتانیا و گزارشهای نظامی است.»
پایان بازی
بهگفته «ادوارد لوتواک» عضو ارشد مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی، استفاده گسترده رژیم چین از اطلاعات سرقت شده برای حمایتاز اقتصاد خود، نشانه آن است که این رژیم به مرحله پایانی خود نزدیک شده است؛ مرحلهای که ایدئولوژی محو میشود.
لوتواک این مرحله پایانی را مرحلهای توصیف میکند که «عملگرایی فوقالعاده» جایگزین ایدئولوژی میشود. مرحلهای که در جامعهی کمونیستی ، افراد، دیگر به «برابری جهانی» معتقد نیستند و به این فکر میافتند که چگونه با وجود تمام هزینهها سرتر از بقیه قرار گیرند.
لوتویک با بیان یک مقایسه میگوید، اگر شما به یک فرد ایدئولوژیکی یک بستی تعارف کنید، ممکن است نپذیرد. یک فرد عملگرا احتمالاً این بستنی را قبول کند. و یک شخص «فوقالعاده عملگرا» این بستنی را چه تعارف شود و چه نشود بهدست خواهد آورد.
بهگفته وی، رژیم کمونیست چین آغاز به گذر از آرمانهای ایدئولوژیکی خود کرده است. «اشکال آن این است که اگر فردی ایدئولوژیکی دست از باورهای خود بردارد، صرفاً به یک عملگرا تبدیل نمیشود بلکه فوق عملگرا میشود.»
وی اظهار داشت: «هر دیکتاتور، رهبری دروغگو است. بدون شک آنچه که اتفاق میافتد این است که افراد مسئول، فوق عملگرا میشوند.»
وی افزود، در این مرحله «هر چیزی را که بخواهند بهدست میآورند.»