چطور در سنین بالا دوران مجردیتان را با والدین سپری کنید و با آنها همزیستی مسالمتآمیز داشته باشید؟
اگر از مجردها یا از بخت بد! مطلقههای متولد دهه ۵۰ و ۶۰ هستید، به بلوغ جسمی و فکری رسیدهاید، برای خود کار و کاسبی دارید و از پس اداره یک زندگی برمیآیید اما هنوز مجرد (یا مطلقه) هستید و در خانه والدین خود زندگی میکنید، شاید شرایط روحی خیلی خوبی نداشته باشید. ممکن است هزار و یکجور تقاضا از شما داشته باشند و شما علاوه بر تأمین مایحتاج زندگی و امور مالی لازم باشد نقش نانآور خانه را برای والدین خود بازی کنید. گاهی اوقات تحمل این تقاضاها و توقعات آنها آنقدر دشوار میشود که شاید زندگی با آنها در زیر یک سقف سخت برای شما باشد و روابط بین والدین و فرزندی که حالا دیگر برای خودش آقا یا خانمی شده، تیره و تار گردد. یادتان نرود که آنها بهترین و خاصترین چیزهای دنیا هستند که داریم. بزرگ شدن هم دلیلی برای ترک آنها نیست. والدین تنها کسانی هستند که در دوران جوانی از ما حمایت میکنند، به ما عشق میورزند و ما را راهنمایی میکنند. اگر آنها نبودند، شما هم نبودید! اگر به دلیل مشکلات مالی، کهولت سن، بیماری و مراقبت از آنها کنار والدینتان زندگی میکنید، بهترین کار را انجام میدهید. اگر این زندگی برایتان سخت شده و تحملش را ندارید، از خواندن این مطلب غافل نشوید!
قسمت اول: احترام به منزل والدین
عمیقاً درک کنید که هر چقدر پدرو مادرتان عاشقتان باشند، اما خانه کنونی شما، اول خانه آنهاست! حتی اگر کمکخرج خانواده هستید، به منزله کرایه کردن خانه نیست! چیدمان وسایل خانه به سلیقه پدر و مادرتان است. سیاست “اولولیت با کسی است که اول رسیده است” را در پیش بگیرید. در چیزی که به شما ربطی ندارد داخل نشوید و اظهار فضل نکنید. بگذارید هر طور که راحتند و آرامش دارند باشند.
قسمت دوم: احترام به آرزوها و انتخابهای والدین
- همیشه به آرزوهای والدینتان احترام بگذارید. آنها بچه شما نیستند که طبق میل شما رفتار کنند. اگر میخواهید برنامه تلویزیونی خاص خود را تماشا کنید اما آنها دوست ندارند، با احترام طبق میل آنها رفتار کنید و بیخیال شوید. پیشدستی کنید و اوضاع را در جهت پیگیری از ایجاد مزاحمت برای انها سروسامان دهید. مثلاً برای خودتان تلویزیون بخرید، آنلاین فیلم ببینید یا برای تماشای فیلم به خانه دوست همسلیقه خود بروید.
- قبول کنید که انتخابهایتان متفاوت هستند: از نحوه لباس پوشیدن گرفته تا چیزی که میخورید، انتخابهای شما با والدینتان فرق دارد. این بدان معنی نیست که آنها کار درست یا غلط را انجام میدهند یا شما. هر کسی همان طوری زندگی میکند که میخواهد. هر طور دوست دارید به انتخابهای شما احترام گذاشته شود، انتخابهای والدین خود را محترم بشمارید و برای آنها ارزش قائل شوید.
- علایق، سلیقهها و سبک زندگیتان را با زبانی نرم و مهربان برای والدین توضیح دهید. هرگز یادتان نرود که شما باید خودتان باشید اما این کار را محترمانه انجام دهید. اگر سلیقهتان را بشناسند، ممکن است رفتار بهتری داشته باشند. شاید با گذشت زمان، آنها هم با شما همسلیقه شوند.
- فکر نکنید چون بزرگ شدهاید دوره قانون طلایی اطاعت از والدین و احترام به آنها گذشته است: تا آخر عمرتان باید از آن تبعیت کنید، با آن زندگی کنید و سعی کنید از انجام آن لذت ببرید؛ این یعنی ختم بسیاری از مجادلات و بحثهای غیرضروری.
قسمت سوم: حفظ آرامش
- حرف گوشکن باشید. در اداره امور، تصمیماتی مدیریتی منزل و کارهای روتین به والدین احترام بگذارید و به سلایق آنها پاسخ مثبت دهید. اگر فکر میکنید زیادی مستمع بودهاید و باید پاسخ یا واکنشی دهید، بدانید که گوش سپردن به حرف والدین خیلی مهم است؛ مخصوصاً زمانی که در حال صحبت هستند و نیاز به یک شنونده برای ارائه دیدگاههای خود دارند.
- مجادله نکنید و به مجادلات دامن نزنید. اگر با دیدگاه شما مخالفند، فقط کافیست به آنها بگویید که ملاحظات خاص آنها را هم در نظر میگیرید و سپس بر جنبه مثبت دیدگاه خود متمرکز شوید. تماس یا ملاقات حضوری با والدین برای بیان اولویتها و شنیدن دیدگاهها و نظرات آنها میتواند گامی موفق در جهت تأیید و همسو شدن آنها با شما باشد. البته، این امر بستگی به این دارد که پدر و مادر شما دیکتاتور هستند یا شما را درک میکنند. اگر دیکتاتور بودند، شاید گاهی مجبور باشید صراحتاً مخافت خود را با نظرشان ابراز کنید اما اگر درکتان میکنند، شرایط و مشکلات را برایشان توضیح دهید.
قسمت چهارم: عضو مفید و کمکدست خانواده باشید
- مسئولیتپذیر باشید. مسئولیت متعلقات شما بر عهده خودتان است. انتظار نداشته باشید که والدین مانند کودکیتان وظایف شخصی شما، مثل شستوشو، را انجام دهند. حالا دیگر مستقل شدهاید و همیشه باید این را نشان دهید. اگر از آنها کمک میخواهید، حتماً در سروسامان دادن و چیدمان وسایل باشد و در عوض شما هم باید در مورد مشابه به آنها کمک کنید و نهایت تلاشتان را به خرج دهید.
- کاری باشید. به والدین در انجام کارها کمک کنید و به آنها نشان دهید که مسئولیتپذیرید تا بدین سبب حس خوشبختی در خانواده بیشتر شود. برای رفع نیازهای والدین خود قدمی بردارید. ممکن است گاهی پدر و مادرها حرفی نزنند اما کوچیکترین یا کمترین کمکی از جانب شما آنها را بیشتر به شما علاقهمند میکند و شاید دیگر اختلاف سنیتان به چشم نیاید. غذایی که دوست دارند برایشان بپزید، روی کابینت یا کمد یک یادداشت محبتآمیز بچسبانید یا کارهای منزل را انجام دهید. هرگز از نشان دادن قدردانی خود برای اجازه زندگی با آنها در خانهشان کوتاهی نکنید.
قسمت پنجم: مراقبت از والدین
- اگر والدین شما مسن هستند زود به زود سلامت آنها را بررسی کنید: ممکن است تغییرات خلق و خو در والدین مسنتر نتیجۀ یک بیماری نهفته باشد. تندخو و عصبی شدن میتواند به تغییرات داخلی بدن یا درد ناشی از آن مربوط باشد.
- والدین جواهرند: دیر یا زود ما هم رفتنی هستیم و فقط یک بار زندگی میکنیم. پس بیایید درست زندگی کنیم. اگر خوش شانسید و زیر سایه پدر و مادر زندگی میکنید، بدانید که باید مراقب این گنجینههای گرانبها باشید. وقتی شما همسنشان شوید، خواهید دید که زندگی چقدر کوتاه بوده است. بگذارید امروز روزی باشد که وقتی برایتان خاطره شد، از به یادآوری و تعریف کردن آن برای دیگران لبخند بر لبانتان بنشیند.
- نعمتهایتان را بشمارید. میلیونها نفر بیخانمان هستند زیرا خانواده یا دوستی ندارند که به آن تکیه کنند. گلایه و غُرزدنهای پدر و مادرتان را به گوش جان بخرید و خدا را شکر کنید که هنوز سایه پدر و مادر بالای سرتان است، سرپناهی دارید و شب گذشته سنگفرش خیابان بالش زیر سرتان نبوده است.
- اگر مانند یک تکه جواهر، نه مایه تصدیع خاطر و رنجش، با پدر و مادرتان رفتار کنید، آنها هم از ثمره کار سخت خود و عشق بیقید و شرطشان به شما لذت خواهند برد. یادتان نرود که روزی شما هم کودک بودید و مایه آزار و سلب آسایش! با این حال، آنها شما را به چشم یک هدیه الهی میدیدند. همان طور که با شما رفتار کردند، با آنها رفتار کنید تا محبتشان را جبران نمایید.
- یادتان نرود که چقدر خوش شانسید که هنوز پدر و مادرتان کنارتان هستند. زندگی بدون آنها را تصور کنید! وقتی آنها بدرود حیات گویند، هنوز هم روح آنها با ماست اما دیگر نیستند که شما را در آغوش بکشند. هرگز از زندگی با پدر و مادرتان ناراضی نباشید. آنها دیوانهوار عاشقتان هستند. اگر مشکلی دارید به آنها بگویید و با هم به توافق برسید. در همزیستی با آنها، افراط را کنار بگذارید.
- مانند یک بار سنگین با آنها رفتار نکنید. اگر آنها را به چشم یک بار تحمیلشده ببینید، احتمالاً از بودن در کنار آنها ناراضی خواهید بود. مثل کودکیهایتان از همراهی با آنها لذت ببرید. درک کنید که حالا نقشها عوض شدهاند! پدر و مادرتان به منزله کودک شما هستند و وظیفه مراقبت از آنها با شماست. نهال خوشبختی را در روابط خود بکارید.
- بگذارید بچههایتان با آنها بازی کنند. اگر ازدواج کردهاید و بچه دارید، حتماًٌ بگذارید پدربزرگ و مادربزرگ با نوههای خود خوش بگذرانند. وقتی شما و همسرتان برای حل مشکلات مالی سخت مشغول کار هستید، باید خیالتان بابت نگهداری از بچهها راحت باشد. چه کسی مثل والدینتان میتواند بهترین امنیت و مراقبت را برای بچهها فراهم کند؟ از همه مهمتر، وقتی کودکان ببینند که چطور شما مراقب والدین خود هستید، در زمان پیری مراقب شما خواهند بود.
هشدار:
- اگر از کوره در رفتید و خانه را ترک کردید، به عواقبش فکر کنید!
- صبور باشید!