وقتی مادر از سر کار برگشت با اتاقی در هم ریخته و آشپزخانه ای نامرتب و ظرف های کثیف مواجه شد و پسر نوجوانش را دید که بدون توجه به همه این امور، سرگرم بازی با کامپیوترش است. تحمل این اوضاع برای مادر خسته خیلی سخت بود و شروع به سرزنش کردن کرد. در مقابل، علی که ابتدا ساکت بود سرانجام واکنش نشان داد؛ ابتدا در اتاقش را بست و سپس با ادامه انتقادهای مادر، در اتاق را باز کرد و بجای عذرخواهی بر سر او فریاد کشید. این فریاد برای مادر بدتر از نامرتب بودن خانه بود، مادر دل شکسته شد و شروع به گریه کرد. وقتی علی کوچک بود پسری مودب بود و هیچ وقت صدایش بلند نشده بود، اما این روزها به محض شنیدن یک سوال در مورد اینکه کجا می روی یا کجا بودی؟ شروع به فریاد کشیدن می کند. چرا؟
- این امکان وجود دارد وقتی بچه ها کوچکتر بودند ما به آنها زیاد خرده نمی گرفتیم و مسئولیت زیادی درخواست نمی کردیم، ولی وقتی بزرگتر شدند متوجه شدیم که باید از آنها کارهای بیشتری درخواست کنیم و از اینکه آنها را لوس بار آوردیم و به همه خواسته هایشان پاسخ دادیم، پشیمان می شویم و می خواهیم تلافی کنیم و این کار را با عصبانیت انجام می دهیم. چنین رفتاری می تواند پاسخ سختی از طرف نوجوان را در پی داشته باشد، چون نمی تواند درک کند چرا رفتار شما عوض شده است.
- شما نمی توانید مشکلات تربیتی دوران کودکی فرزند خود را در نوجوانی جبران کنید بجز اینکه او را بیشتر رنجانده و از خود دور می کنید اما می توانید با احترام و در وقت مناسب به طور منطقی با او صحبت کنید و به اندازه درک و پذیرش او از او بخواهید در بعضی کارها به شما کمک کند. مشکلات خود را به او بگویید و به مشکلات او هم گوش دهید.
- نوجوانان در فشار هستند. مشکلات جسمی و روانی مربوط به دوره رشد و بلوغ می تواند نوجوان را دچار هیجان و اضطراب بالایی کند. آنان با مشکلات هویت و شناخت خویش، نگرانی های شغلی و تحصیلی آینده، مساله بلوغ جنسی و مشکلات مربوط به آن درگیر هستند، یا گاهی وقت ها آنقدر در کلاس های مختلف درسی، ورزشی،…. مشغول هستند که در خانه نمی توانند خود را درگیر کاری بکنند.
- سعی کنید نسبت به آنها همدلی خود را نشان دهید و تا آنجا که می توانید به او گوش دهید و مشکلاتش را درک کنید. مثلا اگر در درسی افت داشته است بجای سرزنش به او بگویید چگونه می توانید بهش کمک کنید یا چه کاری در این مورد می شود انجام داد… به این شکل احساس می کنند که دارید از او حمایت می کنید.
- سرزنش و نصیحت را در رابطه خود حذف کنید. هر کسی که از راه می رسد می خواهد به نوجوان نصیحت کند و بگوید چکار کند… این مساله نوجوان را عصبانی خشمگین می کند. آنها تصور می کنند هیچ کس آنها را درک نمی کند. بگذارید گاهی هم اشتباه کنند و خودشان از آن ها پند بگیرند.
- در مقابل یک انتقاد، باید بتوانید چندین بار مهارت های او را تشویق و تقویت کنید و به او ببالید. سرزنش بدون تشویق و تقویت جنبه های مثبت، قطعا مخالفت و تنفر او را بر می انگیزد. بیاد بیاورید وقتی کوچک بود چگونه از کارهایش نزد دیگران تعریف می کردید، این کار را ادامه بدهید.
- گاهی وقتها به قول هایمان عمل نمی کنیم. اگر چنین اتفاقی افتاده باشد، از او عذرخواهی کنید و قول هایی را به او بدهید که بتوانید عملی شان کنید، در غیر این صورت اعتمادش از شما سلب شده و خشمگین می شود.
- گاهی وقتها خشم آنها واکنشی در مقابل تعارضات زناشویی درون خانواده است. به روابط خود و همسر و سایر اعضای درون خانواده نگاه کنید ببینید چقدر آرام هستید یا آنکه با خشونت با یکدیگر صحبت می کنید و مرتب از یکدیگر انتقاد می کنید. طبیعی است در چنین جوی از نوجوان رفتاری توام با پرخاشگری می توان انتظار داشت.
- هرگز با او بحث و جدل لفظی نکنید. چنانچه صدایش را بالا برد شما صدایتان را بالاتر نبرید و آرام با او صحبت کنید و اگر دیدید خیلی عصبانی است صحبت را قطع کرده به زمان مناسبی موکول کنید.
- نوجوان را با دوران کودکی اش مقایسه نکنید. طوفان نوجوانی تمام می شود و بسیاری از رفتارهای نادرست شان در صورت برخورد صحیح و با محبت و صبورانه شما، تبدیل به رفتاری مناسب تر خواهد گشت، پس صبور باشید او تغییر خواهد کرد.
- خودتان را به عنوان پدر و مادر سرزنش نکنید یا او را با نوجوانان دیگر مقایسه نکنید، این کار خشم او را بیشتر و مشکلی از شما حل نخواهد کرد. هیچ نوجوانی بدون مشکل نیست و مشکلات در تمامی مراحل زندگی ما وجود دارند.