1
دکتر حسین امامی یکی از همین پژوهشگران شبکههای اجتماعی است که کارکرد این شبکهها را پایش کرده است. او معتقد است اولین نقدی که برخی کارشناسان به شبکههای اجتماعی وارد میکنند، ماهیت اجتماعی بودن این شبکههاست چرا که به گفته او، دیدگاهی وجود دارد که بر این اساس عدهای اعتقاد دارند فضای مجازی، اجتماعی نیست چون کسی که تنها پای رایانه مینشیند، فقط با صفحه مانیتور در ارتباط است و اجتماعی بودن شبکههای مجازی، یک خیال است. او در عین حال به تعداد ۱۰ میلیوننفری کاربران فارسیزبان در فیسبوک اشاره میکند و آن را دلیلی بر لزوم اهمیت شبکههای مجازی میداند. او پیش از این در یکی از مصاحبههای خود عنوان کرده بود: «پرسش من از کسانی که نگران این تکنولوژیها (شبکههای اجتماعی) هستند و آنها را ابزاری برای جاسوسی میدانند این است که مگر تمام این تهدیدها و جنبههای منفی نمیتواند در زندگی روزمرهمان اتفاق بیفتد؟ مگر از همین تلفنها نمیشود جاسوسی کرد؟ مگر از طریق ایمیل نمیشود اطلاعات را سرقت کرد؟» امامی در عین حال معتقد است دولتها برای رشد استفاده از شبکههای اجتماعی میتوانند افزایش پهنای باند و سرعت اینترنت را در دستور کار قرار دهند. گفتوگوی «تجارت فردا» را با دکتر حسین امامی، پژوهشگر رسانههای اجتماعی و نایب رئیس انجمن متخصصان روابط عمومی در ادامه میخوانید.
■■■
به عنوان سوال اول، مسالهای که مطرح میشود این است که آیا سایتهای شبکههای اجتماعی به معنای واقعی اجتماعی هستند؟ بسیاری از کارشناسان مساله اجتماعی نبودن این شبکههای مجازی را مطرح میکنند. چقدر با این مساله موافق هستید؟
سوشیال یا اجتماعی یعنی حضور در جمع و زندگی در کنار مردم. از این رو میتوان گفت فردی اجتماعی است که به ارتباط و تعامل با دیگران تمایل دارد و از میان جمع بودن لذت میبرد.
دیدگاهی وجود دارد که بر این اساس عدهای اعتقاد دارند این فضای مجازی، اجتماعی نیست چون کسی که تنها پای رایانه مینشیند، فقط با صفحه مانیتور در ارتباط است. بنابراین اجتماعی بودن شبکه، یک خیال است و آن سایت از وجود شما کسب درآمد میکند. این یکی از نقدهای جدی است که بر ماهیت اجتماعی بودن شبکههای اجتماعی وارد میشود.
اما در مقابل هم صاحبنظرانی میگویند تا امروز ارتباطات به این حد و اندازه اجتماعی نشده بود. گرچه تشکیل اجتماعات و ارتباطات چهره به چهره، شبکههایی را به طور موقت به وجود میآورد اما نزدیک کردن انسانهای دور از هم و در هر گوشه از جهان از ویژگیهای منحصر به فرد شبکههای اجتماعی مجازی است. سایتهای شبکههای اجتماعی یکی از انواع ارتباطات کامپیوتری است که دنیا و روابط ما را وسیعتر کردهاند و البته با این اتفاق، افراد نزدیک به هم دور شدهاند.
با وجود همه نقدهایی که به شبکههای اجتماعی وارد میشود، این شبکهها چه ظرفیتهایی برای تاثیرگذاری در جامعه دارند؛ چه در ایران و چه در کشورهای توسعهیافته؟
شبکههای اجتماعی محصولی از جامعه شبکهای است که به دنبال تغییر زیرساخت جوامع و اتصال مردم به یکدیگر است. یعنی تنها برقراری ارتباط در فضای مجازی ملاک نیست بلکه فراتر از آن یعنی صحبت از اتصال و تعامل است.
این شبکهها میتوانند در بسیاری از سطوح فردی، اجتماعی و سازمانی شکل بگیرند، باعث شکلگیری هویت و تغییر سبک زندگی شوند، افکار عمومی را جلب کنند و رسانههای جمعی مانند رادیو، تلویزیون و روزنامهها را به سمت خود متوجه سازند. تحقیقات صاحبنظران نشان داده است که شبکههای اجتماعی در چهار حوزه اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی برای تاثیرگذاری در جامعه و افزایش مشارکت شهروندان و همبستگی ملی یا بینالمللی نقش مهمی داشتهاند.
به تغییر هویت در اثر شبکههای اجتماعی اشاره کردید. چگونه این امر اتفاق میافتد؟
ایجاد پروفایل، اولین گام در ساخت هویت آنلاین است و این هویتِ شخصی، سرآغاز ساخت هویت اجتماعی آنلاین را فراهم میآورد. کاربر، هویت ویژهای را برای به اشتراک گذاشتن با شبکه دوستان که متشکل از افراد متفاوتی است، انتخاب میکند.
برخی ممکن است تمایل داشته باشند هویتی را در شبکه اجتماعی آنلاین خود بسازند که با هویت آنها در ارتباطات و تعاملات چهره به چهره هماهنگی نداشته باشد یا ممکن است تمایل داشته باشند از میان هویتهای چندگانه خود در دنیای واقعی تنها هویتی را که مطلوب آنهاست در سایت شبکه اجتماعیشان به نمایش گذارند. افراد برای هر یک از این گروهها یک هویت مشخص دارند.
مثلاً برای اعضای خانواده دختر یا پسر بودن، همسر بودن، مادر یا پدر بودن و خواهر یا برادر بودن تعریف شده است. در حالی که برای همکاران، استادان و همکلاسیها هویت حرفهای و کاری کاربر مهمتر جلوه میکند.
به عبارت بهتر باید گفت کاربر شبکه اجتماعی به دلیل داشتن مخاطب خاص در فهرست دوستان پروفایل فیسبوک یا دیگر شبکههای اجتماعی خود، مجبور به انتخاب هویتهای برآمده از نقشهای تحصیلی یا حرفهای میشود. بنابراین آنها ترجیح میدهند اطلاعات پروفایلشان را تغییر دهند یا برخی پستها را حذف کنند. حتی در مواردی، عکسهایی را که به عنوان مثال برای دنیای حرفهای یا تحصیلیشان چندان مناسب نیست، حذف کنند.
به نظر شما، استفاده از شبکههای اجتماعی در ایران در مقایسه با دیگر کشورها، به چه صورت است؟
در کشور ما دو رویکرد به شبکههای اجتماعی وجود دارد. رویکرد دولتی که بیش از حد شبکههای اجتماعی را سیاسی دانسته و آن را ابزار جنگ نرم و تهدید قلمداد میکند.
رویکرد دیگر از دید کاربران و فعالان حوزه فناوری اطلاعات است که آن را فرصتی برای برقراری ارتباط با دیگران و اشتغالزایی برای کسبوکار میداند. تجربه سایر کشورها نشان داد کارکرد آموزشی، تجاری، تخصصی و به اشتراکگذاری اطلاعات بر سایر جنبههای شبکههای اجتماعی ارجحیت دارد.
به گونهای که بر اساس آخرین آمارها، بیش از ۳۰ میلیون کسبوکار کوچک از طریق صفحات تبلیغات در فیسبوک فعال هستند.
اما فضای شبکههای اجتماعی در ایران غالباً یک فضای سرگرمی و تفریحی است. گرچه در زمینههای مختلف اطلاعرسانی و بازاریابی اقداماتی در شبکههای اجتماعی توسط فارسیزبانان صورت گرفته است ولی جو غالب، کارکرد سرگرمی و تعاملات اجتماعی و تحکیم روابط دوستانه است.
آماری از کاربران شبکههای اجتماعی در ایران و در مقایسه با کشورهای دیگر مانند منطقه خاورمیانه دارید؟
تعداد کاربران اینترنت در خاورمیانه تا پایان دسامبر سال ۲۰۱۲ بالغ بر ۱۰۴ میلیون نفر اعلام شده است و حدود ۳۰ میلیون نفر هم کاربر فیسبوک در این منطقه داریم. البته در منطقه خاورمیانه سه کشور ایران، سوریه و فلسطین هم دیده میشوند که آمار کاربران مشهورترین و پرطرفدارترین شبکه اجتماعی یعنی فیسبوک در این کشورها مشخص نیست.
ضمناً بر اساس آمارهای موجود، ایران بیشترین تعداد کاربر اینترنت در خاورمیانه را با ۴۵ میلیون نفر دارد. بعضی از مقامات رسمی گفتهاند تعداد کاربران فارسیزبان در فیسبوک حدود ۱۰ میلیون نفر است. جالبتر اینکه در عراق و اردن بیش از ۹۰ درصد کاربران اینترنت عضو فیسبوک هستند.
با توجه به این گستردگی استفاده از شبکههای اجتماعی در ایران که شما هم به آن اشاره کردید، آیا از ظرفیت شبکههای اجتماعی در ایران به خوبی استفاده میشود؟ چقدر توانستهایم مانند دیگر کشورها، از ظرفیت این شبکهها بهره ببریم؟
در ایران از این ظرفیت خوب استفاده نمیشود. باید این فضا را برای مردم آماده کنیم تا حضور و زندگی در شبکههای اجتماعی را در آن تجربه کنند.
باید کاری کنیم که کارکرد تجاری شبکههای اجتماعی جای کارکرد سرگرمی و تفریحی آن را در ایران بگیرد و نگاه منفی تهدیدآمیز را به نگاه مثبت و فرصتسازِ اشتغالزایی تبدیل کنیم چرا که فضای شبکههای اجتماعی، فضای کسبوکار آینده است و باید این مسیر مانند پلههای نردبان پشت سر هم طی شود.
متاسفانه در رسانهها به قابلیتهای مثبت کسبوکار در شبکههای اجتماعی بسیار کم پرداخته شده است.
به بالا بودن استفاده از شبکههای اجتماعی در کشورهایی که با فیلترینگ مواجه هستند، اشاره کردید. سهم ایرانیان یا به عبارت بهتر فارسیزبانان از تولید محتوای وب در سایتها، وبلاگها و شبکههای اجتماعی چقدر است؟
سهم زبان فارسی در تولید محتوای اینترنت کمتر از یک درصد است. به عبارت دقیقتر فقط ۸/۰ درصد مطالب موجود در اینترنت به زبان فارسی است که این وضع مطلوبی نیست.
در حالی که سهم زبان انگلیسی بیش از ۵۴ درصد است و در رتبه بعدی زبان روسی قرار دارد با ۳/۵ درصد. در این آماری که به آن استناد میکنم زبان عربی رتبه سیزدهم زبانهای تولید محتواشده اینترنت را به خود اختصاص داده است و در رتبه چهاردهم زبان فارسی است.
به نظر میرسد با توجه به گستره و تاثیرگذاری شبکههای اجتماعی، این شبکهها در حال کمرنگتر کردن رسانهها هستند، دقیقاً چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟
در رسانههای جمعی عدهای هستند که میگویند آنچه را ما میگوییم بشنوید و ببینید و بپذیرید. ولی در دنیای امروز دیگر صحبت از این نیست بلکه هر فردی خودش انتخاب میکند چه چیزی بخواند یا بشنود.
حتی فراتر از آن، هر کسی میتواند بهتنهایی خودش یک رسانه باشد و پیامش را از طریق شبکههای اجتماعی به گوش همه مردم جهان برساند و اطراف خود، اجتماع کوچکی ایجاد کند. یعنی ارتباطات، چندسویه شده است. جامعه، شبکهوار به هم متصل شده است.
به عبارتی در حال نزدیک شدن به مفهوم واقعی اجتماعی یا سوشیال هستیم که از طریق آن و بدون در نظر گرفتن فاصله زمانی و مکانی، اجتماعات کوچکی در کنار هم و متصل به هم در ابعاد جهانی به هم متصل شدهاند و میتوانند از احوال هم مطلع و باخبر باشند.
تحلیل شما از موج اخیری که در شبکههای اجتماعی با عنوان «چالش سطل آب یخ» رونق پیدا کرد، چیست؟ آیا میتوان آن را مثالی از تاثیرگذاری مناسب شبکههای اجتماعی برای شناسایی یک بیماری دانست؟
اگر قرار بود بیماری ALS را به شکل دیگری به غیر از شبکههای اجتماعی به مردم معرفی کنند شاید اینقدر این موضوع فراگیر نمیشد. عامل فراگیر شدن این موضوع را من در سه چیز میدانم.
اول اینکه قرار بود کار عجیبی مانند خالی کردن سطل آب یخ روی سر انسان توسط خودش انجام شود. دوم افراد مشهور این کار را انجام دادند و سوم اینکه بخشهای خبری شبکههای تلویزیونی بینالمللی از این خبر که حاوی دو ارزش خبری شگفتی و شهرت برای رسانههاست، استقبال کردند.
از این رو اطلاعرسانی وسیعی از طریق رسانههای جمعی صورت گرفت. در اصل هدف بانیان این کار این بود که بر روی افکار عمومی و رسانهها بتوانند اثرگذار باشند که البته در مجموع کار موفق و موثری بود. ولی مجدد بر روی یک نکته تاکید میکنم و آن اینکه برای شناسایی این بیماری بهتنهایی شبکههای اجتماعی اثرگذار نبودند و همراهی رسانههای جمعی در این امر موثر بوده است.
چه موانعی برای تاثیرگذاری شبکههای اجتماعی وجود دارد؟
ترساندن مردم از شبکههای اجتماعی و صرفاً پرداختن به آسیبشناسی این شبکهها، میتواند نگرش بخشی از مردم را که از این ابزارها استفاده نمیکنند و رسانه اول آنها تلویزیون یا روزنامه است نسبت به شبکههای اجتماعی بدبین کند. از طرف دیگر، در همین ماجرای چالش سطل آب یخ در ایران، کمی مساله از اصل موضوع منحرف شد. یعنی بیشتر به خودنمایی و سرگرمی کشیده شد. به طوری که بخشی از مردم کشورمان در جریان این چالش سطل آب یخ قرار گرفتند ولی اینکه با چه هدفی این کار صورت گرفت برایشان روشن نشده بود. بخشی از آن برمیگردد به عدم آگاهی از کارکرد و نحوه استفاده از شبکههای اجتماعی.
دولتها (حتی در ایران) چگونه میتوانند برای فراگیرشدن این شبکهها و تاثیرگذاری آن، کمک کنند؟ آیا میتوان راه هموار شدن و همهگیرتر شدن شبکههای اجتماعی را از طریق افزایش سرعت اینترنت و پهنای باند اجرایی کرد؟
برای بهرهمندی از اثرات و قابلیتهای مثبت شبکههای اجتماعی، دولت ابتدا وظیفه فراهم کردن زیرساختها مانند پهنای باند را دارد. وظیفه دولت حمایت از فعالان این حوزه است. یعنی دولت برای باز شدن فضای استفاده از شبکههای اجتماعی حمایت و همراهی کند. اجازه بدهد مردم در شبکههای اجتماعی تمرین دموکراسی کنند و یاد بگیرند در یک گفتوگوی جهانی و با تفکرات مختلف، حضور داشته باشند و از تفکرات ایرانی و اسلامی خود به طور منطقی دفاع کنند.
به جای اینکه دولت بخواهد بر رفتار مردم در این شبکهها نظارت کند یا فضا را امنیتی کند، مردم خود مسوولیتپذیری اجتماعی داشته باشند. باید این فرهنگ در مردم ایجاد شود که کاربران حضور هدفمند در شبکههای اجتماعی داشته باشند. نه اینکه صرفاً از روی سرگرمی و تفریح، سراغ این رسانه بروند. این نوع حضور مردم، جای هیچ نگرانی و دلواپسی ندارد.
بخشی از تلاش دولت میتواند از طریق همهگیر کردن آن میان بدنه دولت باشد. دولت برای استفاده دستگاههای اجرایی، وزارتخانهها و سازمانهای دولتی از شبکههای اجتماعی چه اقداماتی را میتواند انجام دهد؟
دولتهای کشورهای پیشرفته و توسعهیافته به عنوان پیشروهای استفاده از رسانههای اجتماعی سازمانی بهطور مستقیم به این بحث ورود پیدا کردهاند و آن را هدایت میکنند. آنها به تدوین دستورالعملهای مقابله با مشکلات احتمالی آن پرداختهاند و نه اعمال محدودیت و سانسور.
بنابراین لازم است دولت در تدوین راهنما، دستورالعملها، ابلاغ بخشنامهها و تشویق و ترغیب کارکنان دولت به استفاده از رسانههای اجتماعی سازمانی نقش کلیدی داشته باشد و نحوه رفتار و اخلاق حرفهای کارکنان در رسانههای اجتماعی را مدنظر قرار دهند. از این رو است که امروز به جای سخن از دولت الکترونیک در کشورهای توسعهیافته، صحبت از دولت ۲ یا Gov 2.0 است و به نقش و بهکارگیری شبکههای اجتماعی از سوی سازمانهای دولتی تاکید میشود.