وضعیت کره زمین در هیچ برهه تاریخی به اندازه زمان حال اضطراری نبوده و البته مقابله با این وضعیت نیز هیچ زمانی اینقدر ضروری نبوده است. فراتر رفتن از آستانههای زیستمحیطی نگرانیهای زیادی در مورد اثرات دومینووار در سیستمها و جوامع طبیعی جهانی ایجاد کرده است. از آنجایی که بخش قابل توجهی از آثار مخرب زیستمحیطی مربوط به مبحث کسبوکارها و صنایع میشود، برای دستیابی به اهداف بلندپروازانه اقلیمی که این روزها تبدیل به دغدغهای مشترک شده است، استراتژی سازمانها و نوآوریهایی که به کار میبندند محرکی کلیدی در تحقق «اهداف پایداری» است.
از این منظر پایداری در کسبوکار به برنامهها و استراتژیهای شرکتها برای کاهش اثرات زیست محیطی ناشی از فعالیت آنها در یک بازار خاص اشاره دارد. در حال حاضر سازمانهای موفقی در فعالیتهای تجاری پایدار شرکت میکنند، در اینباره میتوان به مورد شرکت وطنزرین اشاره کرد که در چشمانداز و اهداف راهبردی خود به حمایت از زمینی پایدار و توسعه پایدار تأکید کرده است و در توضیح این هدف آورده است که: «ما با کاهش ضایعات و افزایش کارایی در عملیاتمان و یافتن راههای پایدار بیشتر در کسبوکارمان، تجربه جدیدی برای ذینفعانمان رقم خواهیم زد و هر روزه در مسیر پایداری گام خواهیم برداشت». البته باید این نکته را ذکر کرد که استراتژی هیچ دو شرکتی عیناً شبیه یکدیگر نیست، در واقع هر کسبوکار بنا بر اهداف تجاری و ارزشهای سازمانی خود ممکن است استراتژیهای مختلفی را بهکار ببندد، از جمله:
- استفاده از مواد پایدار در فرآیند تولید
- بهینهسازی زنجیره تأمین برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای
- استقرار زیرساختهایی برای حفظ منابع آب و حذف ضایعات
- بهبود کارایی مدیریت انرژی و تکیه بر منابع انرژی تجدیدپذیر
- حمایت از بودجه آموزشی، تشویق به بازیافت مواد، ترویج مصرف پایدار و حفاظت از منابع طبیعی
با توجه به وضعیت پیشبینیناپذیر در سرتاسر جهان، تغییرات آب و هوایی، کاهش منابع طبیعی و تقاضای روزافزون برای تأمین انرژی و مواد غذایی، بر هر سازمانی واجب است تا با شیوههای مسئولانه و به شکلی منعطف و چابک، کسبوکار خود را به سمت پایداری سوق دهند. از دلایل لزوم پایداری در کسبوکار میتوان به عوامل اخلاقی و مالی مختلفی اشاره داشت:
- علاقه روزافزون کارمندان به کارفرمایان هدفمند و سازمانهای مأموریتمحور و دغدغهمند در مورد سیاره زمین
- تمایل بیشتر مصرفکنندگان و مشتریان به استفاده از کالاهای برندهای مسئول از نظر زیستمحیطی
- گرایش دولتها، سرمایهگذاران، کارمندان و مشتریان به سطوح جدیدی از مسئولیتپذیری سازمانی همچون اقدام برای مقابله با تغییرات آب و هوایی
- الزامات افشای شرکتی در مورد اثرات زیستمحیطی در بسیاری از اقتصادهای برتر جهان و تلاش برای محدود کردن گازهای گلخانهای
به بیانی قدم گذاشتن در راه دستیابی به کسبوکار پایدار با کربنزدایی، رعایت الزامات زیستمحیطی و بهبود مصرف منابع در واقع اقداماتی برای جذب مشتریان، افزایش وفاداری به برند و کشف فرصتهای جدید برای کاهش هزینههاست.
طراحی و تدارک استراتژی کسبوکار پایدار در چند مرحله صورت میگیرد تا بتوان هدف سازمان را به عملکرد تبدیل کرد که به این ترتیب اتفاق میافتد:
- ارزیابی مسأله و تعریف هدف با طرح سؤالات متفاوت، پرسشگری از اعضای سازمان و اولویتبندی مشکلات بزرگی که در این رابطه وجود دارند.
- تعیین یک بیانیه مأموریت متمایز بعد از توافق بر سر هدف. این بیانیه باید ارزشها و اهداف سازمان را در بر بگیرد تا بهعنوان یک چراغ راه برای تمرکز بر کارهایی که باید انجام شوند عمل کند.
- طراحی و ساخت یک استراتژی تجاری پایدار بر اساس بیانیه مأموریتی که آماده شده لازم است تا سازمان اطمینان حاصل کند که همچنان سودآور باقی میماند. بهعنوان مثال یکی از بررسیهای یونیلور نشان داد که ۳۳ درصد از مصرفکنندگان علاقهمند به خرید از برندهایی هستند که فرصتی را در بازار برای کالاهای پایدار بهوجود میآورند.
- اجرای استراتژی مرحله گام برداشتن برای رسیدن به اهداف تعریفشده است. در این برهه باید فرآیند بهصورت دورهای بازبینی و نتایج ارزیابی شود تا اهداف، مأموریت و پیشرفت کسبوکار در یک راستا باقی بمانند.
دادههای زیستمحیطی و کسب بینشی دقیق نسبت با آنها تا امروز توانسته رفتارهای تجاری و اجتماعی را تا حدودی تغییر دهند و منجر به ظهور شرکتهای پایدار شدهاند. پایداری در کسبوکار یک جریان مؤثر، بزرگ و پیشرونده است و در سرتاسر جهان سازمانهای بیشتری به دنبال راه حلهای جدید و استفاده از هوش مصنوعی، بهینهسازی عملکرد داراییها و استفاده از منابع، کربنزدایی و ایجاد زنجیرههای تأمین پایدارتر هستند تا در آینده به هدف کلان نجات زمین بیشتر نزدیک شوند، به رقابت بپردازند و بقای خود در بازار را تضمین کنند..