یکی از افسانههای بزرگی که در مورد سازمانها وجود دارد این است که سازمانها موجودیت مستقلی دارند که به نوعی از افراد درون خود جدا هستند. وقتی در واقعیت، این افراد هستند که یک سازمان را زنده می کنند و به آن هدف میبخشند. انسانها بسیار پیچیده و اجتماعی هستند و وقتی با هم برای رسیدن به اهداف مشترک کار میکنند، یک هویت جمعی ایجاد می کنند. شرکتهایی که چارچوبی برای این پویایی فراهم میکنند، فرصتی برای تشکیل یک هویت سازمانی قوی و منسجم دارند که در آن مؤسسه و افراد آن میتوانند شکوفا شوند.
شاید در ابتدا توسعه هویت سازمانی کاری ساده به نظر برسد اما این کار نیاز به تلاش دارد. در ادامه توضیح خواهیم داد که هویت سازمانی چیست و چرا اهمیت دارد.
هویت سازمانی چیست؟
هویت سازمانی دیدگاه مشترکی از اهداف، ارزشها و فرهنگ یک سازمان است. به عبارت دیگر، هویت سازمان، «چرایی» پشت هر کار و چگونگی انجام آن است و منشور اخلاقی است که رفتار هر یک از اعضای سازمان را هدایت میکند.
به نظر میرسد که اکثر رهبران مایلند تأثیر مثبتی بر افراد سازمان خود، اکوسیستم و حتی جهان داشته باشند. اما با وجود این تمایل، اغلب بین اهداف و اقدامات فاصله وجود دارد. این فاصله به دلیل عدم درک هویت سازمانی و نحوه شکلگیری آن است.
با آموزش، برنامهریزی، اولویتبندی و اجرای مناسب، میتوان یک هویت سازمانی سالم ایجاد کرد. شرکتهایی که رویکرد مردممحوری را در مدیریت اتخاذ می کنند، معمولاً موفقترند. مهم است که بدانیم «هویت سازمانی» به نحوه نگاه مردم به سازمان به عنوان یک مجموعه است. و با عباراتی به ظاهر مرتبط مانند هویت گروه، هویت برند و هویت شرکت متفاوت است، این عبارات بیشتر در مورد نحوه ارائه کسبوکار و محصولات آن به جامعه است. بنابراین، اگرچه باید بین نحوه درک شرکت و تصویر سازمانی ارائهشده به مردم (در مقابل هویتهای چندگانه) همسویی وجود داشته باشد، اما این اصطلاحات معانی متفاوتی دارند.
چرا هویت سازمانی مهم است؟
چرا داشتن هویت سالم برای سازمانها ضروری است؟ به این دلیل که دو محرک انسانی هستند که بر اکثر تصمیمات تأثیر میگذارند؛ تردید و تعلق. این دو بر توانایی یک سازمان برای دستیابی به اهداف کوتاهمدت و بلندمدت تأثیر میگذارد.
تردید
عدم قطعیت، همیشه یک نیروی مهم بر ثبات ژئوپلیتیک و اقتصادی ما بوده و خواهد بود. هنگامی که یک هویت جمعی سالم در یک سازمان ایجاد و پرورش داده میشود، به ثبات در دورههای عدم اطمینان کمک می کند.
توسعه و انتقال هدفمند دیدگاه خود برای هویت سازمان، این امکان را میدهد که از واکنشپذیر بودن به پاسخگو بودن تبدیل شوید. هنگامی که افراد در مورد هدف، ارزشها و فرهنگ سازمانی درک کافی داشته باشند، برای آنها آسانتر است که در پاسخ به مسائل یا تغییرات در اکوسیستم با یکدیگر همکاری کنند.
همچنین همه ذینفعان با مشارکت، سرمایهگذاری و همسویی با سازمانی که قدرت و ثبات دارد، احساس امنیت بیشتری میکنند.
تعلق
دیگر محرک روانشناختی مهم تعلق است. مشاهده نظام ارزشی نیروهای جوان و نسل Z بسیار جالب است، این نسل همراه با انتخاب مکان و زمان کار و دیگر انگیزهها، ارزشهای یک سازمان را اولویتبندی میکنند. این کار بر سازمانها تأثیر میگذارد، بهویژه سازمانهایی که زمانی برای تقویت حس تعلق، به تعاملات حضوری وابسته بودند.
اما بدیهی است که زمان تغییر فرا رسیده، زیرا علاوه بر محیط کار در حال تحول، بسیاری از سازمانها در تمامی جغرافیاها، فرهنگها و هویتها تجارت میکنند. بنابراین بسیار مهم است که سازمانها، هویتهای سازمانی قوی، سالم و مثبت را توسعه داده و پرورش دهند و به آن در تمام سطوح مدیریتی پایبند باشند تا فرهنگ اعتماد را با کارکنان، شرکا، مشتریان و دنیای اطرافشان ایجاد کنند.
همانطور که قبلاً گفتیم، ایجاد یک هویت سازمانی قوی نیاز به تلاش دارد، برای مثال هویت گروه وطنزرین، یک مغزسازمانی (سازمانیافته و توسعهیافته) در بدنهای نوآفرین (کوچک و چابک) است. بدنه گسـترده، سـاختار متنـو ع و حمایت اجزای مختلف در این سـاختار از همدیگر ، گـروه وطنزریـن را قـادر ساخته تا با ثبات بیشـتری در بلنـدمـدت در مسـیر توسعه گام بـردارد.همچنین با اسـتفاده از ابزارهای نوین تصمیمگیری، تکنولوژی روز و نـوآوری در اجـرای عملیـات توانسـته همـواره چابکی و انعطافپذیری را در ایـن پیکـره حفـظ کنـد.
با درک، و استفاده از قدرت هویت جمعی، یک سازمان میتواند یک تجربه کاری رضایتبخش و مثبت برای کارکنان خود ایجاد کند و به خود برای رهبری بازار و محصولات و خدمات استثنایی کمک کند.