یک چیزی که حتی بهترین لپتاپها هم برای رقابت با کامپیوترهای رومیزی با مشکل مواجه هستند، قابلیت حمل است. فضای کافی برای جادادن یک صفحهنمایش بزرگ روی چیزی که داخل کولهپشتی قرار میگیرد وجود ندارد. به همین دلیل است که ایسوس Zenbook Duo OLED تصمیم گرفته است تعداد آنها را دوبرابر کند.
ایسوس به جای تکیه بر لپتاپ قابلتوجه از نظر فنی اما نهچندان براق Asus Zenbook 17 Fold OLED سال گذشته، به دو صفحهنمایش جداگانه پایبند بوده است. با یک صفحهکلید جداشدنی شیک، ابعاد نسبتاً باریک و کیفیت ساخت همان چیزی که از یک لپتاپ لوکس انتظار دارم، کار با دو صفحهنمایش قابلحمل را به جریان اصلی نزدیکتر از همیشه میکند.
بعد از اینکه یک هفته از آن بهعنوان دستگاه اصلیام استفاده کردم، متقاعد شدم. این فقط تکامل نهایی سری Zenbook Duo نیست – این اولین لپتاپ از نوع خود است که باکمالمیل هر روز از آن استفاده میکنم. اگر به طور منظم هنگام کار از راه دور یک مانیتور قابلحمل را با خود حمل میکنید، دلیل اینکه این محصول باید در صدر لیست لپتاپهای موردعلاقه شما قرار گیرد، در اینجا آمده است.
درباره نحوه تست و رتبهبندی محصولات بیشتر بدانید.
طراحی و ساخت: این بیشتر شبیه آن است
بهاندازهای که نمایشگر تاشوی غولپیکر Zenbook 17 Fold OLED جلبتوجه میکرد، حاشیههای ضخیم و طراحی نهچندان تخت به این معنی بود که من فکر نمیکردم برای زمان حال آماده باشد. Zenbook Duo OLED (2024) از طرف دیگر؟ وقتی بسته است شبیه هر لپتاپ ممتاز دیگری به نظر میرسد، با ابعاد نسبتاً باریک، بدنه فلزی و لوگوی هندسی خوشسلیقه ایسوس روی درب.
مطمئناً، کمی بیشتر از یک لپتاپ فوقسبک ۱۴ اینچی وزن دارد – اما نه بهاندازهای که فکر میکنید. این هم ممکن است ۵۰ درصد ضخیمتر باشد، اما همچنان با یک لپتاپ گیمینگ جمعوجور برابری میکند. آداپتور برق همراه بزرگتر از آداپتوری نیست که برای شارژکردن تلفن هوشمند خود از آن استفاده میکنید، بنابراین هر زمان که سفر میکنید، حمل آن مشکلی ایجاد نمیکند.
آن را باز کنید و ممکن است متوجه نشوید که واقعاً دو صفحهنمایش دارد، نه یکی. صفحهکلید فیزیکی درست همان جایی قرار میگیرد که انتظار دارم و با آهنربا محکم در جای خود نگه داشته میشود. بااینحال، آن را بلغزانید و آن صفحهنمایش دوم جان میگیرد. سپس میتوانید صفحهکلید را در هر جایی که راحت است قرار دهید (از طریق بلوتوث متصل میشود و از طریق پینهای pogo شارژ میشود)، یا آن را کنار بگذارید و بهجای آن از صفحهکلید روی صفحه استفاده کنید.
یکپایه داخلی در پایه لپتاپ وجود دارد که به شما امکان میدهد آن را برای دو صفحهنمایش ۱۶:۱۰ رویهم یا به پهلو به صورت افقی بچرخانید. در آن جهت برای من خیلی محکم به نظر نمیرسید، اما حالت عمودی بهاندازهای محکم بود که میتوانستم بدون اینکه کل آن را مانند ژله تکان دهم از حرکات لمسی روی پنل بالایی استفاده کنم.
ایسوس همچنین درگاهها را کم ندارد، با دو Thunderbolt 4/USB-C، یک USB-A، درگاه هدفون ۳.۵ میلیمتری و خروجی ویدئوی HDMI 2.1.
وب کم 1080p با یک سنسور زمان پرواز برای تشخیص چهره Windows Hello جفت شده است. در طول آزمایش من به طور کامل کارکرد. همچنین یک قلم استایلوس Asus Pen نیز در بستهبندی وجود دارد، اگرچه هیچ جایی روی خود لپتاپ برای قراردادن آن وجود ندارد – حتی یک آهنربا برای نگهداشتن آن در کنار دستگاه وجود ندارد.
در کل، Zenbook Duo OLED به طور کامل بهتر از سایر دستگاههای دو صفحهنمایش، از جمله Lenovo Yoga Book 9i اجرا میشود. زمانی که میخواهید از آن بهعنوان یک لپتاپ معمولی استفاده کنید، مانند یک لپتاپ معمولی عمل میکند و سپس فضای صفحهنمایش را با حداقل دردسر دوبرابر میکند.
صفحهنمایش و صدا: دو ضربهزن
لپتاپهای ایسوس مدتی است که از OLED استفاده میکنند، به این معنی که این شرکت در مقایسه با رقبای خود پیشتاز است. این موضوع پس از چند دقیقه کار با Zenbook Duo OLED واضح بود.
یک صفحهنمایش OLED 14 اینچی با وضوح ۲۸۸۰x۱۸۰۰، نرخ تازهسازی ۱۲۰ هرتز و حداکثر روشنایی ۵۰۰ نیت (برای ویدئو HDR) کافی بود، اما در اینجا شما دو تا از آنها را دریافت میکنید – البته تا زمانی که قدرتمندترین مدل را انتخاب کنید. نسخههایی با وضوح Full HD، پنلهای ۶۰ هرتزی وجود دارند که همچنان از فناوری OLED استفاده میکنند.
پنلها عملاً یکسان هستند و از نظر کنتراست، بازتولید رنگ و زاویه دید تفاوتی ندارند. دقت رنگ عالی است، با پوشش کامل sRGB و DCI-P3 که آن را به انتخابی عالی برای افراد خلاق تبدیل میکند. تصاویر و ویدئوها با سایههای پررنگ و هایلایتهای روشن کاملاً زنده میشوند. نرخ تازهسازی بالا همچنین حرکت روان را تضمین میکند و به ورودیهای لمسی کمک میکند تا فوراً پاسخگو باشند.
هر کدام به روشنایی ۴۰۰ نیت نزدیک میشوند که ایسوس برای محتوای SDR ادعا میکند که برای کار در داخل بیش از اندازه کافی بود. همچنین میتوانید روشنایی را به طور مستقل کنترل کنید که زمانی که از صفحهنمایش پایینی بهعنوان دستگاه ورودی استفاده میکردم بهجای مشاهده محتوا، برای من مفید بود. من میفهمم که برخی ممکن است از این واقعیت که یک حاشیه “نمای کامل” را قطع میکند، دوست نداشته باشند، اما من هر روز آن را به کاستیهای Zenbook Fold ترجیح میدهم.
من هیچ شکایت عمدهای در مورد بلندگوهای داخلی نداشتم که باتوجه به ابعاد جمعوجور و ضخامت لپتاپ، حجم قابلقبولی دارند. شما نمیخواهید صدا را بیش از ۵۰٪ افزایش دهید، زیرا در آنجاست که ردهبالا شروع به جیغزدن میکند، اما در غیر این صورت وضوح در کل صفحه خوب است.
صفحهکلید و پد لمسی: انتخاب ترجیح
بهاندازهای که به نوشتن ایمیل روی صفحهکلید لمسی گوشی عادت دارم، انجام همین کار روی صفحهنمایش بزرگتر یک بازی کاملاً متفاوت است. ایسوس با ساختن صفحهکلید مجازی Zenbook Duo OLED با قابلیت شخصیسازی بالا، با گزینههایی برای افزودن پد لمسی مجازی، ورودی دست خط و مجموعهای از کلیدهای میانبر از طریق نرمافزار ScreenXpert خود، سعی کرده است من را وسوسه کند.
میتوانید صفحهکلیدهای مجازی مختلف را با ضربههای چند انگشتی فعال کنید که بسیار سریعتر از جستجوی یک میانبر دسکتاپ یا نماد نوار وظیفه است. من متوجه شدم که عدم وجود بازخورد فیزیکی به معنای تایپ بیشتر هنگام نوشتن اسناد طولانی بود، اما پس از کمی سفارشیسازی، برای برنامههای خاص مفید بود. تصور کنید مجموعه کاملی از ماکروهای Premier Pro یا مجموعهای از اسلایدرهای صوتی برای ویرایش پادکستها داشته باشید. من مشتاقانه منتظرم ببینم توسعهدهندگان شخص ثالث چه چیزی ارائه میدهند.
از طرف دیگر، صفحهکلید فیزیکی دقیقاً شبیه صفحهکلیدهایی است که روی سایر لپتاپهای ایسوس میشناسم، اگرچه کمی سطحی است. به لطف آن پینهای pogo، تأخیر زمانی که به صورت فیزیکی به لپتاپ متصل میشد وجود نداشت و آنها تضمین میکردند که هر بار که آن را برای استفاده بیسیم جدا میکردم، صفحهکلید هرگز باتریش تمام نمیشود. کلیدها دارای مقدار مناسبی سفر و عملکرد نرم هستند. آهنرباها به این معنی بود که حتی زمانی که کلیدها را مانند چکش زدن به میخها میکوبیدم، محکم در جای خود قرار میگرفت. این به معنای تایپ با سرعت کامل در کمترین زمان بود، اگرچه استفاده از آن زمانی که روی لپتاپ قرار داشت راحتتر بود. وقتی جدا میشود، خیلی پایینتر از میز قرار میگیرد و هیچ راهی برای تنظیم زاویه وجود ندارد.
تاچپد زیر آن اندازه سخاوتمندانهای دارد، بهخوبی به ورودیهای چند لمسی پاسخ میدهد و زیر انگشتان من فوقالعاده صاف بود.
عملکرد: قدرت فوقالعاده
Zenbook Duo OLED یکی از اولین لپتاپهایی بود که پردازنده Intel Core Ultra را دریافت کرد که بهعنوان Meteor Lake نیز شناخته میشود. این تراشهها برای اولینبار شامل یک NPU تقویتکننده هوش مصنوعی و همچنین گرافیک مجتمع مبتنی بر پردازندههای گرافیکی دسکتاپ Arc اینتل هستند. عملکرد نسبت به نسل قبلی افزایش متوسطی داشته است، اما راندمان انرژی نیز بهبودیافته است که به معنای عمر باتری بهتر است – که زمانی که دو صفحهنمایش ۱۴ اینچی برای روشنکردن دارید، مفید است.
واحد بررسی ردهبالای من مجهز به یک Ultra 9 185H 16 هستهای بود که میتواند در حالت بوست به سرعت ۵.۱ گیگاهرتز برسد. این با ۳۲ گیگابایت رم و ۲ ترابایت SSD جفت شده بود که این دستگاه را بر روی کاغذ به یک فوقسبک قدرتمند تبدیل میکند. عملکرد دسکتاپ تک برنامه بدون شک سریع بود و مولتی تسکینگ هرگز مشکلی نداشت. من چندین پنجره Chrome، اسناد و ویدئو را به طور همزمان در هر دو صفحه اجرا کردم و هیچ کندی را تجربه نکردم.
محدودیتهای حرارتی زمانی که کارهای واقعاً سنگینی انجام میدهید وارد عمل میشوند، بنابراین درحالیکه از Zenbook 14 OLED که اخیراً بررسی کردم قویتر بود، برخی از رقبای مجهز به پردازندههای Core Ultra 7 155H در معیارهای خاصی از آن پیشی میگیرند. در تستهای دیگر با Apple MacBook Air (M2) رقابت میکند، اما برای انجام این کار باید پروفایل فن را به تنظیمات پر سر و صداتر Performance ارتقا دهید. در نهایت من تعجب میکنم که آیا Core Ultra 9 در اینجا بیش از حد قدرتمند بود – یک Ultra 7 عملکرد مشابهی را بدون تولید گرمای زیاد ارائه میدهد.
GPU Arc نمیتواند نرخ فریم قابلقبولی را در وضوح اصلی Zenbook ارائه دهد، اما وضوح را به 1080p کاهش دهید و با تنظیمات گرافیکی پیشرفته واقعبینانه باشید و بازیها به طرز شگفتانگیزی روی این دستگاه اجرا میشوند. نمونهگیری XeSS اینتل نیز میتواند تفاوت بزرگی ایجاد کند. من متوجه شدم که عناوین قدیمیتر بهتر کار میکنند، درحالیکه عناوین جدیدتر مانند Cyberpunk 2077 برای رسیدن به سرعت ۳۰ فریم در ثانیه در تنظیمات جزئیات متوسط دشواری داشتند. البته این یک لپتاپ مخصوص بازی نیست، اما MOBAها و تیراندازهای سادهتر مانند League of Legends یا Fortnite کاملاً از محدوده راحتی آن خارج نیستند.
پیشرفتهای هوش مصنوعی هنوز کموبیش هستند، بنابراین آنها را بهعنوان دلیل خاصی برای خرید Zenbook Duo OLED در نظر نگیرید. میتواند تاری پسزمینه را به تماسهای ویدئویی شما اضافه کند و نویز پسزمینه را از صدا در برنامههای خاص به طور هوشمندانه حذف کند، اما هنوز هیچ راه اصلی برای ایجاد تصاویر هوش مصنوعی مولد وجود ندارد.
عمر باتری: بیشتر از آنچه فکر میکنید
یک باتری ۷۵ واتی چیزی نیست که در یک لپتاپ ۱۴ اینچی نادیده گرفته شود، اگرچه در اینجا دو صفحهنمایش برای روشن نگهداشتن بهجای یک صفحهنمایش دارد. مدت زمانی که میتوانید از برق دور باشید به این بستگی دارد که آیا به چیدمان لپتاپ سنتی پایبند هستید یا میخواهید هر دو صفحهنمایش همزمان روشن شوند.
با پوشاندن صفحهنمایش پایین با صفحهکلید، متوجه شدم که Zenbook Duo OLED برای بین نه تا یازده ساعت استفاده معمولی مناسب است – به فکر وبگردی، پخش YouTube، استریم Spotify و ویرایش گاهبهگاه تصویر باشید. این به طور قابلتوجهی آن را پشت سر قهرمانان عمر طولانی مانند MacBook Air (M2) قرار میدهد، اما بههیچوجه عملکرد بدی نیست.
اگر روز کاری شما کمی سختتر است یا میخواهید از هر دو صفحهنمایش استفاده کنید، توصیه میکنم آداپتور برق را نزدیک نگه دارید. عمر باتری بسته به میزان فشار من به عملکرد، سه تا چهار ساعت کاهش یافت. بااینحال، این هنوز هم برابر با شش ساعت استفاده است که به یک روز کاری کامل از بهرهوری دو صفحهنمایش نزدیک است.
تحول ایسوس Duo OLED Zenbook (2024)
من شگفت زده شدم که چقدر سریع Zenbook Duo OLED عادتهای کاری من را متحول کرد. من به میزم؛ جایی که مانیتورم بود، دیگر وابسته نبودم. میتوانستم در خانه بچرخم، بیرون بنشینم یا در حین سفر از بهرهوری دو صفحهنمایش لذت ببرم. این Zenbook 17 Fold OLED را مانند یک پیش نویس خشن به نظر میرساند و سایر لپتاپهای دو نمایشگر را تحت الشعاع قرار میدهد. اما این فقط یک ترفند نیست. اگر به یک صفحهنمایش دوم نیاز ندارید، این دستگاه مانند یک دستگاه سنتی عمل میکند.
هیچ شکی نیست که این یک دستگاه گرانقیمت است و من استدلال میکنم که پردازنده آن برای خودش بیش از حد قدرتمند است. یک Core Ultra 7 برای وظایف روزانه به همان اندازه کارآمد خواهد بود.
همه به یک صفحهنمایش دوم نیاز ندارند، به این معنی که این هنوز یک مدل خاص است – اما با عمر باتری بسیار قابلاحترام، تنظیمات نرمافزاری که از فرم فاکتور به طور کامل استفاده میکنند و اتصالات کافی، این باید بهترین لپتاپ از نوع خودش باشد.
نکات مثبت:
- طراحی و ساخت آیندهنگرانه
- نمایشگرهای OLED با وضوحبالا و نرخ تازهسازی بالا
- عملکرد قدرتمند
- عمر باتری مناسب
نکات منفی:
- گران
- توانایی کارت گرافیک کمی توسط گرما محدود شده است
- ضخیمتر و سنگینتر از یک لپتاپ فوقسبک ۱۴ اینچی
- بدون جایگاه برای قلم