باید گفت که ژانر فانتزی مورد علاقه همه نیست. شاید از دیدن شوالیهها خمیازه بکشید، از جادوگران چشمتان را برگردانید یا با دیدن موجودات افسانهای احساس دافعه کنید، اما پیش از آنکه این ژانر را برای همیشه کنار بگذارید، حتماً این شش سریال را تماشا کنید. فانتزی ژانر پیچیدهای است که تعریف دقیقش آسان نیست، اما همه تقریباً میدانند که وقتی با آن مواجه میشوند، چیست. این ژانر چتر بزرگی است که از افسانههای عامیانه تا فانتزی تاریخی و حماسی را در بر میگیرد.
فانتزی معمولاً در کنار ترسناک و علمیتخیلی به عنوان زیرشاخههای ادبیات «تخیلی ـ تأملبرانگیز» دستهبندی میشود، اما این سه ژانر گاه مرزهای مشترک زیادی دارند. در فصل سوم سریال The Twilight Zone، راد سرلینگ فانتزی را اینگونه تعریف کرد: «علمیتخیلی یعنی نامحتمل را ممکن کنیم؛ فانتزی یعنی غیرممکن را محتمل سازیم». با این همه آثار تلویزیونی که غیرممکن را محتمل میسازند، جالب است که هنوز عدهای به ژانر فانتزی بیعلاقهاند. اگر شما هم جزو این افراد هستید، قبل از کنار گذاشتن کامل این ژانر، این شش سریال را ببینید.
۶. سریال Game of Thrones (2011–2019)
این سریال، پدیدهای بود کمنظیر که در دوران پخش خود دنیای علاقهمندان به تلویزیون و فرهنگ عامه را تسخیر کرد. اگرچه سهگانه The Lord of the Rings ساخته پیتر جکسون نشان داد که فانتزی میتواند مورد تحسین گسترده قرار گیرد، سریال Game of Thrones به همگان ثابت کرد که اگر فانتزی بهدرستی و با روشهای مدرن روایت شود، مخاطبان بسیار وسیعتری را هم میتواند جذب کند.
کمتر سریالی به اندازه Game of Thrones تخیل مخاطبان را برانگیخته است. حتی با پایان ضعیف آن، تأثیر این سریال بر فرهنگ عامه انکارناپذیر است. عباراتی مانند Targaryens، Mad Kings و White Walkers هنوز در مکالمات روزمره شنیده میشوند. حتی فصلهای کم امتیاز هم ارزش تماشا دارند، فقط برای اینکه ببینید چرا اینهمه آدم از پایانش ناراحت بودند.
۵. سریال What We Do in the Shadows (2019–2024)
این سریال اقتباسی است از فیلمی به همین نام ساخته تایکا وایتیتی در سال ۲۰۱۴. داستان آن درباره خونآشامهایی است که در دنیای مدرن زندگی میکنند، اما برخلاف شخصیتهایی مثل دراکولا یا ادوارد کالن، این خونآشامها موجوداتی عجیب، خندهدار، بداخلاق و نامتناسب با دنیای مدرن هستند.
سریال به سبک مستندنما ساخته شده و زندگی روزمره این خونآشامها را در استتن آیلند دنبال میکند؛ آنها مجبورند با تغییرات زمانه کنار بیایند و همچنان برای بقا از خون انسان تغذیه کنند. سریال بسیار خندهدار است و با وجود عناصر فانتزی، هیچگاه بیش از حد جدی یا پیچیده نمیشود. مناسب برای کسانی که از فانتزی صرف لذت نمیبرند و به طنز علاقهمندند.
۴. سریال Samurai Jack (2001–2017)
این سریال ماجراجویانه به کارگردانی گندی تارتاکوفسکی، ترکیبی منحصربهفرد از تاریخ، علمیتخیلی و فانتزی است. Samurai Jack داستان شاهزادهای سامورایی را روایت میکند که توسط دیوی تغییر شکلدهنده به آیندهای دیستوپیایی تبعید میشود. در آن دنیا با شخصیتهایی مانند مردی اسکاتلندی و سایبورگ، موجودات گربهمانند و هیولاهای آتشفشانی روبهرو میشود.
این مجموعه پر از شخصیتهای رنگارنگ و خیالانگیز است و نمونهای فوقالعاده از تخیل گسترده سازنده آن به شمار میرود. Samurai Jack با وجود فضای تاریکش، هرگز خود را بیش از حد جدی نمیگیرد و تعادل خوبی میان طنز، رمانس، و اکشن ایجاد کرده است. سبک بصری خاص و انیمیشن درخشان آن نیز از دیگر نقاط قوت سریال است.
۳. سریال Avatar: The Last Airbender (2005–2008)
انیمیشن سریالی Avatar: The Last Airbender یکی از درخشانترین نمونههای فانتزی تلویزیونی است. این سریال نهتنها از نظر بصری و طراحی دنیا منحصربهفرد است، بلکه داستانی کلاسیک، ساختارمند و خوشنویس دارد. اگر فکر میکنید سریالهای فانتزی زیادی پیچیده یا پر از اطلاعاتاند، Avatar یک دروازه بسیار مناسب برای ورود به ژانر فانتزی است.
هر چیزی که نیاز دارید، در خود سریال به شما آموزش داده میشود و چون برای مخاطب نوجوان ساخته شده، فهم آن سادهتر است. البته سادهبودن به معنی سطحی بودن نیست؛ موضوعاتی مانند استعمار، بیگانههراسی، دیکتاتوری، فساد و شستوشوی مغزی در کنار مضامینی مثل عشق، دوستی و همدلی بهخوبی پرداخت شدهاند. مخاطبان میتوانند با حداقل یکی از شخصیتها ارتباط عاطفی برقرار کنند و هر نبرد پرهیجان، با لحظاتی احساسی و انساندوستانه همراه میشود.
۲. سریال Once Upon a Time (2011–2018)
فرض کنید هیچگاه در زندگیتان کره بادامزمینی نخوردهاید. علاقهای نداشتهاید و کسی هم شما را مجبور نکرده. حالا دوستتان اصرار میکند که آن را امتحان کنید. میتوانید با کره بادامزمینی روی سیب یا بستنی شروع کنید یا مستقیماً یک قاشق از خود کره را بچشید. Once Upon a Time همان قاشق کره بادامزمینی برای کسانی است که هیچگاه سریال فانتزی ندیدهاند.
این سریال تقریباً همه چیز را دارد: شاهزادهها، جادوگران، افسانهها، موجودات جادویی و شخصیتهای کلاسیک دیزنی. ماجرا در شهر خیالی Storybrooke در ایالت مین اتفاق میافتد، جایی که شخصیتهای افسانهای حافظه خود را از دست دادهاند و در دنیای واقعی زندگی میکنند. سریال مرموز، سرگرمکننده و جاهطلبانه است و راه خوبی برای تشخیص این است که آیا واقعاً از فانتزی بدتان میآید یا نه.
۱. سریال Buffy the Vampire Slayer (1997–2003)
این سریال روی مرز میان ترسناک و فانتزی حرکت میکند، اما با حضور جادوگران، طلسمها، پیشگوییها و موجوداتی برگرفته از فولکلور، بدون شک در دسته فانتزی قرار میگیرد. در این سریال، سارا میشل گلر نقش بافی سامرز را بازی میکند؛ یک شکارچی خونآشام که در نسلی طولانی از «شکارچیان» قرار دارد و قدرتهایی خاص برای مقابله با نیروهای اهریمنی دارد.
داستان بهصورت «هیولا در هر هفته» روایت میشود، اما در عین حال خطوط روایی بلندمدت هم دارد. شاید برای تازهواردان دلهرهآور باشد، اما چیزی که بافی را خاص میکند، شخصیتهایش هستند. شخصیتها بهمرور تغییر میکنند، دشمنان دوست میشوند و برعکس. این سریال میتواند به مخالفان ژانر فانتزی نشان دهد که آثار فانتزی تا چه حد متنوع و باارزشاند.