تغییرات اقلیمی پدیدهای نیست که فقط در دوران مدرن آغاز شده باشد. بررسیهای انجام شده در تاریخ باستان آفریقا نشان میدهد که جوامع باستانی مدتها پیش با بیثباتیهای اقلیمی روبرو بودند و برای تطبیق با این شرایط، از راهبردهای متنوعی بهره میبردند.
تغییرات زیستمحیطی در دوره هولوسن
آغاز دگرگونیها
حدود ۱۱ هزار سال پیش، با شروع دوره هولوسن، اکوسیستمهای زمین دستخوش تحولات گستردهای شدند.
دوره مرطوب آفریقا
در این دوران، فاز مرطوبی به نام «دوره مرطوب آفریقا» فرا رسید که برای هزاران سال بارندگیهای گستردهای را به همراه داشت. اما این شرایط بعدها جای خود را به خشکی فزاینده، کوچک شدن دریاچهها و گسترش بیابانها داد.
راهبردهای اقلیمی جوامع باستانی
انعطافپذیری به جای یکپارچگی
در مواجهه با این دگرگونیها، جوامع باستانی آفریقا واکنش یکسانی نداشتند بلکه انعطافپذیری را در پیش گرفتند. آنها شیوههای معیشتی ترکیبی شامل دامداری، کشاورزی، ماهیگیری و گردآوری غذا را طراحی کردند که این تنوع به آنها کمک کرد در برابر تغییرات طولانیمدت زیستمحیطی دوام بیاورند.
به گفته لئان ان. فلپس، نویسنده اصلی مطالعه:
«ما با یک مسیر خطی پیشرفت روبرو نیستیم بلکه با موزاییکی پیچیده از راهبردهایی مواجه هستیم که به مردم کمک کرد تابآور بمانند. این موضوع درسهای مهمی برای سیستمهای غذایی امروزی دارد.»
شواهد استخوانی از تغییرات اقلیمی
بررسی ایزوتوپها
گروه پژوهشی ایزوتوپهای موجود در بقایای انسانها و حیوانات در سراسر آفریقا را تحلیل کردند. این ایزوتوپها امضای شیمیایی مواد غذایی مصرف شده را در خود حفظ میکنند. برای مثال، گیاهان C3 مانند گندم در مناطق خنکتر و مرطوبتر رشد میکنند، در حالی که گیاهان C4 مانند ارزن و سورگوم در مناطق گرمتر و خشکتر رونق دارند.
شناسایی الگوهای معیشتی
با گروهبندی افراد با الگوهای ایزوتوپی مشابه، پژوهشگران «نیچهای ایزوتوپی» را شناسایی کردند که با شیوههای معیشتی خاص تطابق داشتند. سپس این الگوها با دادههای باستانشناسی و زیستمحیطی تطبیق داده شدند.
یافتههای کلیدی
یکی از یافتههای مهم این بود که رژیمهای غذایی مبتنی بر دامداری، بیشترین تنوع مقادیر کربن را نشان میدادند. این موضوع نشان میدهد که سبکهای زندگی مبتنی بر دام توانستهاند خود را با شرایط مختلف تطبیق دهند. در مقابل، استراتژیهای کشاورزی مبتنی بر گیاهان C3 محدودتر بودهاند و دامنه جغرافیایی کمتری داشتهاند.
نقش دامداری در جوامع باستانی
دامداری، روش غالب
دامداری متداولترین شیوه معیشت در دادههای باستانشناسی بود و در ۶۱ درصد از سایتهای مورد مطالعه دیده شد.
تنوع در دامداری
سیستمهای دامداری در رژیم غذایی و محیطهای مختلف، از ساوانای خشک تا فلاتهای مرتفع، تنوع زیادی داشتند. برخی از آنها بر پرورش گاو یا شتر تمرکز داشتند و برخی دیگر دامداری را با گردآوری غذا یا مصرف غذاهای آبی ترکیب کرده بودند.
محدودیتهای کشاورزی
در مقابل، کشاورزی باستانی مبتنی بر گیاهان C3 مانند گندم و جو در مناطق محدودتر و اقلیمهای خاصتری رواج داشت. این نوع کشاورزی وابستگی بیشتری به منابع آبی پایدار مانند رودخانه نیل یا ارتفاعات اتیوپی داشت.
ترکیب شیوههای معیشتی: ماهیگیری، گردآوری و کشاورزی
مصرف گسترده ماهی
رژیمهای غذایی مبتنی بر منابع آبی، غلظت بالایی از ایزوتوپهای نیتروژن را نشان میدادند که حاکی از مصرف فراوان ماهی بود. این شیوهها بهویژه در مناطق ساحلی یا اطراف دریاچههای بزرگ، از جمله در آفریقای جنوبی و اطراف دریاچه چاد، رواج داشتند.
ترکیب شیوههای مختلف
برخی از جوامع، گردآوری و کشاورزی را با هم ترکیب میکردند یا شیوههای ترکیبی دامداری، شکار و ماهیگیری را بهکار میبردند.
برای مثال، در حوضه زامبزی، حدود دو هزار سال پیش این نوع ترکیبها مشاهده شده است. این امر احتمالاً بازتاب تماسهای اجتماعی میان کشاورزان بانتو که به سمت جنوب حرکت میکردند و شکارچی-گردآوران سان که به سمت شمال پیش میرفتند، بوده است.
تفاوت استراتژیهای اقلیمی در مناطق مختلف
شرق آفریقا: دامداری تخصصی
در شرق آفریقا، وجود ارتفاعات همراه با بارندگیهای فصلی شرایط مناسبی را برای توسعه سیستمهای دامداری تخصصی فراهم کرد. این مناطق مرتفع، میکرواقلیمهای متنوعی را ارائه میدادند که حتی در دورههای سخت نیز برای چرا مناسب بودند و به جوامع دامدار امکان شکوفایی میدادند.
غرب آفریقا: محدودیتهای زیستمحیطی
در مقابل، غرب آفریقا مسیر کندتری به سمت تولید غذای فشرده داشت. این تأخیر احتمالاً ناشی از چند عامل بود. یکی از چالشهای کلیدی، شیوع بیماریهای دامی بهویژه تریپانوزومیازیس (نوعی بیماری منتقل شده توسط مگس تسهتسه) بود که سلامت دامها را تهدید میکرد. همچنین، چشماندازهای مسطح و مناطق زیستمحیطی نسبتاً یکسان در این منطقه، دامنه استراتژیهای معیشتی قابل انطباق را محدود میکرد.
الگوهای غذایی و سازگاری اقلیمی
تغییرات رژیم غذایی
شواهد ایزوتوپی از بقایای انسانها و حیوانات نشان میدهد که الگوهای غذایی در طول زمان تغییر کردهاند. در بخشهای شمالی آفریقا، کاهش بارندگی منجر به افزایش وابستگی به گیاهان C3 شد که در مناطق خنکتر و مرطوبتر بهتر رشد میکنند.
در همین حال، در مناطق جنوبی، افزایش سطح بارندگی با مصرف بیشتر گیاهان C4 و استفاده گستردهتر از دامها همراه بود که نشاندهنده رشد اهمیت دامداری بود.
بازتاب تحولات زیستمحیطی
این تغییرات رژیم غذایی بازتابی از روندهای وسیعتر در سازگاری زیستمحیطی و بازسازی معیشت طی هزاران سال است.
درسهایی از استراتژیهای اقلیمی باستانی
اهمیت انعطافپذیری
پاسخ آفریقای باستان به بیثباتی اقلیمی نشان میدهد که بقا از دل انعطافپذیری به دست میآید. این تحقیق نتیجه میگیرد که هیچ راهکار واحدی در سراسر قاره کارآمد نبوده است، بلکه تابآوری از راهبردهای انعطافپذیری ناشی میشود که بر پایه شرایط محلی طراحی شدهاند.
به گفته فلپس:
«اگر میخواهیم راهکارهای اقلیمی و زیستمحیطی جهانی موفق باشند، باید ریشه در درک چگونگی استفاده مردم از منابع موجود در طول تاریخ داشته باشند.»
نقش دانش بومی
این دیدگاه از عمق تاریخ یک نکته کلیدی را آشکار میکند: استراتژیهای پایدار از دانش بومی، آگاهی زیستمحیطی و معیشتهای متنوع شکل میگیرند. موفقیتهای گذشته میتوانند در شکلدادن به پاسخهای آینده به تغییرات اقلیمی موثر باشند.
این مطالعه در مجله One Earth منتشر شده است.