فصل سوم سریال Squid Game در نتفلیکس با پیچشهای داستانی متعدد و غافلگیرکنندهای همراه بود که برخی قابل پیشبینی و برخی بهشدت غیرمنتظره بودند و روایت را به یک ترن هوایی از فراز و نشیبها تبدیل کردند. چهار سال پس از آغاز پخش، سریال Squid Game بالاخره به پایان رسید و داستان «گی-هون» و تلاش او برای متوقف کردن بازیهای سادیستی را جمعبندی کرد. طبق انتظارات، بیشتر شخصیتها در پایان این فصل کشته شدند تا فضای تیره و تلخ سریال حفظ شود.
اما بسیاری از پیچشهای فصل سوم، برخلاف انتظارات بودند. پس از پیچش غیرمنتظره فصل اول با فاش شدن هویت «ایل نام»، پیشبینی نمیشد که فصل نهایی بتواند در همان سطح بیننده را شوکه کند. با این حال، برخی از پیچشهای فصل سوم بهقدری غیر قابل پیشبینی بودند که مسیر داستان را کاملاً تغییر دادند.
۱۰. دائههو هیچوقت نیروی تفنگداران دریایی نبود
کمرمقترین پیچش داستانی مربوط به دائههو است. برخی تصور میکردند که او فراری از نیروی دریایی یا دچار اختلال روانی ناشی از جنگ است، اما بیشتر مخاطبان درست حدس زده بودند که او اصلاً در نیروی دریایی نبوده است. نکته جالب این است که او برای قدرتمند جلوهدادن خود دروغ نگفت، بلکه برای نزدیک شدن به «گی-هون» و «جونگ-به» چنین وانمودی کرد.
۹. کاپیتان پارک یکی از نگهبانان صورتی بود
در پایان فصل دوم اشاره شده بود که کاپیتان پارک با برگزارکنندگان بازیها همکاری میکرد تا مکان جزیره را پنهان کند، پس بیشتر اقدامات او در فصل سوم غیرمنتظره نبود. اما زمانی که «وو-سوک» یونیفرم نگهبان صورتی و پول را در زیر خانه سگی در ملک او پیدا میکند، مشخص میشود که احتمالاً پارک خود زمانی یکی از نگهبانان بوده است. این موضوع اگرچه مستقیم تأیید نمیشود، اما کاملاً محتمل به نظر میرسد.
۸. انفجار جزیره پیش از رسیدن نیروهای امنیتی
از همان ابتدا مشخص بود که دنیای Squid Game با عدالت بیگانه است، و این پیام در پایان فصل سوم نیز ادامه یافت. بهجای آنکه مأموران بتوانند جزیره را پیدا کنند، «این-هو» با فشردن دکمه خودتخریبی، آن را منفجر میکند. در نتیجه «وو-سوک» به زندان میافتد، «جون-هی» مدرکی به دست نمیآورد، و مسئولان بازیها بدون بازخواست، فعالیت خود را در مکان جدیدی ادامه میدهند. آنچه این پیچش را غافلگیرکننده کرد، نه منطق آن، بلکه خود انفجار بود. انتظار میرفت که آنها صرفاً ساختمان را تخلیه کنند، نه اینکه آن را منفجر سازند.
۷. نو-اول، «پارک گیونگسئوک» را نجات میدهد
در فصل دوم مشخص شد که نگهبانان صورتی نیز همچون بازیکنان، قربانی این سیستم هستند. یکی از آنها، «نو-اول»، «گیونگسئوک» را در فصل دوم میشناسد و نمیتواند او را بکشد. بسیاری از بینندگان حدس زده بودند که او در آغاز شورش گی-هون در فصل سوم، گیونگسئوک را نجات میدهد. اما چیزی که واقعاً شگفتانگیز بود، موفقیت او در نجات گیونگسئوک از مهلکه است، چرا که در دنیای Squid Game چنین امیدهایی معمولاً به شکست میانجامند.
۶. فصل سوم زمینهساز نسخه آمریکایی سریال است
شایعاتی درباره نسخه آمریکایی Squid Game با کارگردانی دیوید فینچر از سال ۲۰۲۳ مطرح شده بود، اما چیزی تأیید نشده بود. به همین دلیل، نمایش یک صحنه در انتهای فصل سوم که در لسآنجلس میگذرد، غافلگیرکننده بود. در این سکانس، «کیت بلانشت» در نقش مسئول جذب بازیکنان، با یک آمریکایی بازی سنتی «دداکجی» را انجام میدهد؛ بازیای که در آمریکا شناختهشده نیست. این صحنه نهتنها اشارهای به نسخه آمریکایی بود، بلکه با حضور ستارهای چون بلانشت، سطح انتظارات را بالا برد.
۵. «میونگ-گی»، «هیون-جو» را به قتل میرساند
یکی از ناگهانیترین و بیرحمانهترین پیچشها، قتل «هیون-جو» توسط «میونگ-گی» در بازی «چاقوها و کلیدها» بود. هیونجو یکی از محبوبترین و تواناترین شخصیتها بود و شایستگی حضور در بازی نهایی را داشت. با این حال، او نه با شجاعت، بلکه با خنجر از پشت به قتل رسید؛ تصمیمی که از سوی نویسندگان بهشدت غیرمنتظره و حتی بیرحمانه تلقی میشود.
۴. «گوم-جا» پسرش را میکشد
در فصل دوم، گومجا همواره از پسرش «یونگسیک» دفاع میکرد، حتی با وجود خیانتها و رفتارهای خطرناک او. بنابراین وقتی در فصل سوم، او تصمیم میگیرد برای نجات «جون-هی» و نوزادش، پسرش را با سنجاق سر خود به قتل برساند، این تصمیم بهشدت تکاندهنده است. او با انتخابی دردناک مواجه بود که برخلاف تمام ارزشهایش بود و در نهایت پس از این اتفاق، خودکشی میکند.
۳. «میونگ-گی» میخواهد فرزندش را بکشد
درحالیکه میونگگی در فصل دوم تلاش میکرد «جون-هی» و فرزندش را نجات دهد، در بازی نهایی، ناگهان به فردی شیطانی و خونسرد تبدیل میشود که برای پول، حاضر است نوزاد خودش را هم بکشد. این تغییر ناگهانی و بدون زمینهسازی، بینندگان را شوکه کرد. او با فریب دیگر بازیکنان، با گی-هون و نوزاد همکاری میکند، اما درنهایت ثابت میکند که شرارت او از حد تصور گذشته است.
۲. «گی-هون» دائههو را خفه میکند
گی-هون در فصلهای اول و دوم همواره با احساس گناه از کشتن دیگران درگیر بود و هرگز از روی انتقام، کسی را نمیکشت. اما در فصل سوم، او در بازی «شمشیرها و کلیدها» اجازه میدهد خشم بر او غلبه کند و دائههو را بهجای کشتن با چاقو، با دستان خود خفه میکند. این تغییر شخصیت بهشدت تلخ و نگرانکننده است.
۱. برنده Squid Game یک نوزاد است
غافلگیرکنندهترین پیچش فصل سوم، برنده شدن یک نوزاد است. این نوزاد نمادی از معصومیت و امید به آیندهای بدون بازیهای مرگبار است. قربانی شدن گی-هون نیز نمادی از فداکاری و انسانیت است. با این حال، این پایانبندی بیش از حد احساسی، سادهانگارانه و حتی غیرواقعگرایانه به نظر میرسد. با توجه به شرایط تولد نوزاد و کمبود تغذیه، زنده ماندن او غیرمنطقی است. اگرچه هدف از این پایان انتقال پیامی امیدبخش بود، اما از نظر بسیاری از مخاطبان، این انتخاب از فضای واقعگرایانه و تلخ Squid Game فاصله گرفت و بیشتر به یک درام عامهپسند شباهت داشت.