پنج سال از انتشار فیلم The Old Guard در نتفلیکس گذشته است. در این مدت اتفاقات زیادی افتاده، اما در فیلم The Old Guard 2، دنبالهای که مدتها منتظرش بودیم، احساس میشود که زمان هیچ تغییری نکرده است. این قسمت جدید با کارگردانی ویکتوریا ماهونی ساخته شده که جایگزین جینا پرینس-بایدوود شده؛ اما لمس منحصربهفرد او در این دنباله قابل تکرار نیست. این فیلم اکشن از نظر بصری و حسی کمی متفاوت است؛ روشنایی آن کمتر شده و فضایش متمایل به خنثی است. شخصیتها همچنان زمان زیادی برای گفتگو و ایجاد عمق دارند، چیزی که همیشه در فیلمهای اکشن دیده نمیشود. فیلم همچنین یک پرسش اخلاقی جذاب را مطرح میکند، اما بهندرت به آن پرداخته میشود.
در این قسمت شخصیتهای جدیدی وارد داستان شدهاند، اما تورمن در نقش دیسکورد، نخستین نامیرا که کوین (ون ورونیکا نگُو) را از اعماق اقیانوس نجات میدهد و با اندی (شارلیز ترون) حسابی برای تسویه دارد و توآ (هنری گولدینگ)، نامیرایی که در اصل مورخ گروه به شمار میرود. داستان فیلم شش ماه پس از خیانت بوکر (ماتیاس شونارتس) و تبعید او در پایان قسمت اول آغاز میشود.
اندی همچنان فانی است و در تلاش برای کنار آمدن با این وضعیت است، در حالیکه نیل (کیکی لین) بهشدت از او مراقبت میکند. وقتی گروه شامل نیکی (لوکا مارینلی)، یوسف (مروان کنزاری) و جیمز فانی (چویتل اجیوفور) متوجه میشود که دیسکورد دوباره ظاهر شده و نقشههایی دارد که دنیای فانی را تهدید میکند، وارد عمل میشوند. اما نقشه او به آن سادگی نیست و بسیار شخصیتر از چیزی است که تصور میکنند.
فیلم The Old Guard 2 با درگیریهای درونی شخصیتها همراه است
نکات زیادی برای دوست داشتن در The Old Guard 2 وجود دارد، از جمله اینکه صحنههای اکشن هیچگاه بر شخصیتها یا روایت داستان غلبه نمیکنند. شخصیتها مدام در حال واکاوی تصمیمها و اعمال خود هستند و با پرسشهایی درباره خیانت، وفاداری، معنای نامیرا بودن و دخالت در امور انسانها روبهرو میشوند. با این حال، احساس خیانت قویترین محور داستان است، بهویژه وقتی کوین متوجه میشود که اندی در حالیکه او رنج میکشید، به زندگی خود ادامه داده است. اندی با عذاب وجدانش مواجه میشود و کوین باید با دردی که هرگز پایان نمییابد، زندگی کند.
در حالیکه کوین در جستوجوی انتقام است و میخواهد با همکاری با دیسکورد بیشترین درد ممکن را به اندی وارد کند، بوکر به دنبال جبران گذشته و آشتی با گروه است. این پویایی میان شخصیتها دیدنی است، هرچند به نظر میرسد سایر اعضای تیم بهاندازه کافی از بوکر خشمگین نیستند؛ گویی بیشتر برای تبعیدش احساس گناه میکنند. پشیمانی بوکر باعث میشود خیانتش کمی قابلهضمتر باشد، و این تعاملات میان بوکر و کوین، همراه با بازیهای تأثیرگذار اما تورمن در نقش آنتاگونیست، از لحظات عاطفی و قوی فیلم به شمار میروند.
نیکی و یوسف فرصت چندانی برای درخشش ندارند و حتی وقتی بین آنها اختلافی جزئی رخ میدهد، فیلم آنطور که باید به این تنش نمیپردازد. آنها فقط یک صحنه قوی مشترک دارند که آن هم کوتاه است و این باعث تأسف است، چون رابطه آنها درخشان میشود زمانی که بیشتر دیده شوند. به نظر میرسد فیلمنامهنویس گرگ روکا از پرداخت بیشتر به این رابطهها پرهیز کرده تا مبادا فیلم بیش از حد طولانی شود. همین امر باعث شده برخی گفتگوها سطحی و گذرا به نظر برسند و انتقال به صحنه بعدی بسیار ناگهانی باشد. این مسئله چندین بار در فیلم تکرار میشود و نبود موسیقی متن قوی هم کمکی به بهبود وضعیت نمیکند.
با این حال، همین پرداخت به شخصیتهاست که باعث میشود تماشای داستان برایم اهمیت داشته باشد. این موضوع باعث شده تماشای این دنباله سخت و خستهکننده نباشد، چون شخصیتها و بازیگرانی که آنها را ایفا میکنند کاملاً درگیر نقشهایشان هستند. حتی در لحظاتی که ممکن است بیش از حد طول بکشند یا واکنشها نیاز به کاوش بیشتری داشته باشند، بازی بازیگران جذاب و قانعکننده است و باعث میشود فیلم از پوچی نجات پیدا کند.
صحنههای اکشن نیز، گرچه کاملاً ماندگار نیستند، لحظات درخشانی دارند. آنها با دقت طراحی شدهاند و فیلم تا حد امکان از مبارزات تنبهتن بهجای درگیری با سلاح گرم استفاده میکند که دیدنش هم جالبتر است. تمام جزئیات این صحنهها بهخوبی قابل دیدن است، چون فیلم خوشبختانه نورپردازی مناسبی دارد، گرچه فقط گاهی هیجانانگیز است. فیلم The Old Guard 2 فیلمی است که طولانیتر از آنچه باید احساس میشود، ولی بهاندازه کافی هم طولانی نیست. تعادل عجیبی دارد، اما خوشبختانه نکات مثبت آن از نقاط ضعفش بیشتر است، حتی اگر داستان تا حدودی سطحی باشد.
فیلم The Old Guard 2 بیش از حد برای دنبالهسازی وقت صرف میکند
آنچه در نهایت مانع میشود این فیلم به اثری برجسته تبدیل شود، این است که ۲۰ تا ۲۵ دقیقه پایانیاش صرف زمینهچینی برای دنباله بعدی میشود. از آنجا که رویارویی نهایی (و در واقع نهچندان نهایی) بین اندی و دیسکورد خیلی زودتر از پایان فیلم رخ میدهد، زمان زیادی صرف آمادهسازی داستانی در آینده شده، در حالیکه قسمت اول تنها با یک صحنه کوتاه، دنباله را طعمهگذاری کرده بود و داستانی مستقل ارائه داد. این موضوع آزاردهنده است، چون صنعت سینما بیش از حد گرفتار وسوسه دنبالهسازی شده، آن هم دنبالههایی که تضمینی برای ساخته شدنشان وجود ندارد.
و اگرچه هنوز داستانهای زیادی برای روایت باقی مانده و دیسکورد شخصیتی منفی و جذاب است که دوست دارم بیشتر ببینمش، صرفاً برای تماشای سردی بازی تورمن اما متقاعد نشدهام که این دنبالهچینی افراطی ارزش فدا کردن زمانی را داشته که میتوانست صرف داستان نامیراهایی شود که با یکدیگر میجنگند. این مسئله بهویژه زمانی ناامیدکننده میشود که بدانیم The Old Guard 3 هنوز تأیید نشده است. آیا باید پنج سال دیگر برای دنباله بعدی صبر کنیم؟ مطمئن نیستم، اما قطعاً بهتر میبود اگر The Old Guard 2 بر داستانی خودبسنده تمرکز میکرد.