گیاهان هرگز در یک نقطه ثابت نمیمانند. آنها رشد میکنند، گسترش مییابند و گاهی کیلومترها دورتر از زیستگاه اصلیشان دیده میشوند. در مناطق استوایی، این جابهجایی به تغییرات بزرگی منجر شده است. گونههای گیاهی بیگانه که پیشتر در این مناطق حضور نداشتند، حالا ریشه دواندهاند. برخی بیضرر هستند، اما بعضی دیگر تهدیدی جدی برای اکوسیستمها محسوب میشوند.
گسترش گیاهان بیگانه در مناطق استوایی
در گستره استوایی و نیمهاستوایی جهان، حدود ۱۰ هزار گونه گیاه بیگانه رشد کردهاند. بسیاری از این گیاهان عمداً برای کشاورزی، باغبانی یا مصارف دارویی وارد شدند. اما پس از رها شدن، برخی از آنها به سرعت گسترش یافتند و اکنون کنترل آنها دشوار شده است.
اکثر گیاهان بیگانه مشکلساز نیستند، اما آنهایی که میشوند، با عنوان گونههای مهاجم شناخته میشوند و پیامدهای آنها فراتر از گیاهان است؛ آنها کل اکوسیستم را تغییر میدهند، گونههای بومی را کنار میزنند و زندگی انسانها را هم تحت تأثیر قرار میدهند.
گیاهی که مردم را آواره کرد
یکی از مهاجمترین گیاهان دنیا Lantana camara است. این گیاه بومی آمریکای استوایی است و نخستین بار در قرن هفدهم بهعنوان گیاهی زینتی به اروپا برده شد. بعدها پرتغالیها آن را به مستعمراتشان، از جمله هند، منتقل کردند.
«در قرن گذشته، بخشهای وسیعی از کوهستانهای Western Ghats در هند با لانتانا پوشیده شد. این موضوع باعث شد مردم بومی Soliga که وابسته به جنگل بودند، زندگی سنتی خود را رها کرده و برای امرار معاش به مهاجرت روی بیاورند.» – نیناد اویناش مونگی، پژوهشگر دانشگاه آرهوس.
امروزه لانتانا بیش از ۷۴ میلیون هکتار در هند را پوشانده که وسعتی بزرگتر از ایالت آریزونا در آمریکا دارد. در استرالیا ۹.۹ میلیون هکتار و در هاوایی حدود ۳۹۵ هزار هکتار تحت سلطه این گیاه قرار گرفته است و همچنان در حال گسترش است.
تأثیر بر زنجیره غذایی
لانتانا و گیاهان مهاجم مشابه، گیاهان خوراکی بومی را سرکوب میکنند. کمبود منابع غذایی باعث کاهش علفخواران میشود و این موضوع در نهایت شکارچیان بزرگ را به سمت دامهای اهلی سوق میدهد. به گفته مونگی، این چرخه تعادل اکوسیستم را برهم زده و حتی منجر به تعارض میان انسان و حیاتوحش شده است.
از دست رفتن تعادل اکوسیستمها
این موضوع صرفاً یک مشکل گیاهی نیست، بلکه یک مسئله انسانی است. در مناطقی که مردم برای غذا، هیزم و دارو به جنگلها وابستهاند، گیاهان مهاجم منابع آنها را تهدید میکنند. اکوسیستمهای ضعیفتر به معنای حیوانات گرسنهتر و افزایش تعارض میان انسان و حیاتوحش است.
«مناطق استوایی هزاران سال است که توسط انسان تغییر یافتهاند، اما سرعت این تغییرات در دوره استعمار شدت گرفت. انتقال گونهها از مستعمرهای به مستعمره دیگر و سپس تجارت جهانی پس از جنگ جهانی دوم، روند تبادل گونهها را شتاب بخشید.» – مونگی
زمینهای ضعیف، طعمه گیاهان مهاجم
در گذشته جنگلها مانع گسترش این گیاهان میشدند، اما فعالیتهای انسانی این تعادل را برهم زد. تخریب جنگلها، آلودگی، شکار بیرویه و تغییر کاربری زمین، از عوامل اصلی گسترش گیاهان مهاجم هستند.
«این تغییرات کنترل طبیعی بر گیاهان بیگانه را تضعیف میکند. در ابتدا گیاهان مهاجم مسافر اختلالها هستند، اما بعدها خود به محرک اختلالها تبدیل میشوند.» – مونگی
نقش تغییرات اقلیمی
با سرعت گرفتن تغییرات اقلیمی، اوضاع بدتر میشود. در آمازون، افزایش دما، قطع درختان و آتشسوزی، گیاهان بومی را نابود میکند. علفهای مهاجم، آتشسوزیها را تشدید کرده و مانع بازسازی طبیعت میشوند. در ساواناها نیز افزایش دیاکسیدکربن باعث رشد گیاهان چوبی مهاجم شده است.
روی دیگر سکه؛ وقتی گیاهان بیگانه مفید میشوند
برخی گیاهان بیگانه نهتنها مضر نیستند، بلکه میتوانند نقش مثبتی هم ایفا کنند. بهویژه در شرایطی که گونههای بومی تحت فشار تغییرات اقلیمی یا بهرهبرداری انسانی قرار دارند.
«در حالی که گونههای مهاجم نیاز به مدیریت دارند، برخی گونههای بیگانه خنثی میتوانند در شرایط خاص، نقش مثبت زیستمحیطی داشته باشند.» – ینس-کریستین اسونینگ، پژوهشگر دانشگاه آرهوس.
این وضعیت به شکلگیری اکوسیستمهای نوین منجر میشود که شاید در برابر تغییرات اقلیمی و آلودگی، پایداری بیشتری داشته باشند. درک همزمان خطرات و فرصتها، کلید مدیریت هوشمندانه این پدیده است.
هزینههای سنگین مبارزه با گیاهان مهاجم
مدیریت گیاهان مهاجم گسترده پرهزینه است و حذف کامل آنها معمولاً امکانپذیر نیست. چرا که پس از پاکسازی دوباره بازمیگردند. به گفته مونگی، نابودی آنها با روشهای مکانیکی مانند بولدوزر نهتنها مؤثر نیست، بلکه آسیبهای بیشتری به اکوسیستم وارد میکند.
راهکارهای طبیعتمحور
راهکاری که محققان پیشنهاد میدهند، راهحلهای طبیعتمحور برای تهاجم زیستی است. به جای جنگیدن با طبیعت، باید از ظرفیت آن بهره برد. یکی از این راهکارها بازگرداندن حیوانات بزرگ مثل فیل و بوفالو به ساواناها و دشتهاست تا با چرای طبیعی، رشد گیاهان مهاجم را کنترل کنند.
انطباق جوامع محلی با واقعیت جدید
در برخی مناطق، مردم نهتنها با گیاهان مهاجم کنار آمدهاند، بلکه از آنها بهرهبرداری میکنند:
- استفاده از لانتانا برای ساخت صنایع دستی و مبلمان
- بهرهگیری از Prosopis juliflora برای تولید بیوچار
- بهکارگیری آبتَرَنگ (نیلوفر آبی مهاجم) در محصولات تجاری
«جوامع محلی اغلب شناخت بهتری از زیستبوم خود دارند و راهکارهای خلاقانهای برای مدیریت این گیاهان ارائه میدهند.» – مونگی
جمعبندی؛ دنیایی در حال تغییر
گونههای مهاجم بخشی از دنیای امروز ما هستند. آنها جنگلها، ساواناها و سواحل را تغییر دادهاند و زندگی انسانها را هم تحت تأثیر قرار میدهند. پرسش اساسی این نیست که چگونه از شر آنها خلاص شویم، بلکه این است که چگونه با آنها زندگی کنیم و در مدیریت طبیعت آینده، انتخابهای هوشمندانهتری داشته باشیم.
نظر شما درباره مدیریت هوشمند گیاهان مهاجم چیست؟ دیدگاهتان را در بخش نظرات با ما به اشتراک بگذارید.