دکتر «تام چاکو» این عقیده را تصدیق میکند که بدن انسان نوعی انرژی تشعشع میکند که خلق و خوی او را بازتابانده و همچنین تحت تأثیر قرار میدهد. او میگوید ارتعاشات امواج نوری خارجشده از لباس ما این انرژی را تحت تأثیر قرار میدهد. در نتیجه لباسهایی که میپوشیم، چگونگی احساس ما و ارتعاشاتی که به دیگران میدهیم را تحت تأثیر قرار میدهد.
دکتر تام چاکو این پدیدهی ارتعاش انرژی را طنین زیستی مینامد. وی میگوید که عکسهایی که با روش ویژهای گرفته شده است، به نظر میرسد که درخششی را در اطراف افراد و اشیاء نشان میدهد؛ این درخشش همان طنین زیستی است. برای گرفتن این عکسها انگشت شخص بر روی یک صفحهی عکاسی قرار گرفته و توسط تکانهی الکتریکی با فرکانس بالا احاطه میشود. در نتیجه تصویری بر روی صفحه تولید میشود که درخششی را در اطراف انگشت شخص نشان میدهد.
این عکسها و عکسهای دیگری که به روشهای مشابهی تهیه شده است پایه و اساس مطالعات دکتر چاکو را تشکیل میدهد. او در هولوگرافی لیزری، اپتیک و علوم مهندسی آموزش دیده است و چندین سال را برای مطالعه بر روی طنین زیستی سپری کرده است.
دکتر چاکو در جستجوی یافتن یک کاربرد عملی برای یافتههای خود، خط تولید لباس خود را تأسیس کرد.
وبسایت دکتر چاکو چنین توضیح میدهد: «در پوشاک زیست طنیندار، تشعشعات نوری (رنگ) به گونهای تنظیم وترکیب شده است که با تشعشعات زیستی الکتروفتونیک بدن انسان همطنین شود. اینچنین به نظر میرسد که موجب تقویت قابل ملاحظهی انرژی زیستی ما میشود.»
او این روش را «طب سوزنی مستمر رنگ» مینامد.
از طرف دیگر رنگ سیاه افسرده کننده است. وبسایت دکتر چاکو چنین توضیح میدهد: «پوشیدن لباس سیاه موجب تضعیف و از هم پاشیدگی میدان زیست انرژی الکتروفتونیک ما میشود.» دکتر چاکو میگوید: «مطالعات تمدنهای باستانی نشان میدهد که درست کردن و پوشیدن لباسهای شدیداً رنگی نقش مهمی در زندگی آنان ایفاء میکرده است. آنچه که در زمان باستان تنها به صورت یک سنت به نظر میرسید، میتوانست یک دلیل مهم مرتبط با اساس وجودی انسان داشته باشد.»
عکسهای زیست-الکتروگرافیکی که با درخششهای مختلف در اطراف انگشت شخص در حالتهای مختلف، زمانی که فرد لباس سیاه و لباس زیست طنیندار دکتر تام چاکو را پوشیده است، گرفته شده است. (کورتزی بایورزونانس)
نظریههای او با جریان اصلی علم سازگار نیست. با این وجود دانش کنونی روانشناسی رنگ هماکنون شروع به تحقیق در زمینهی تأثیرات پوشیدن لباسهای رنگی کرده است. به عنوان مثال «برایان پی مایر» روانشناس و تیمی از محققین از کالج گتیسبورگ پنسیلوانیا در این زمینه مطالعه میکنند که چگونه افراد به همان شخص در حالیکه لباسهایی با رنگهای مختلف پوشیده است واکنش نشان میدهند.
مایر آزمایش کرد که چگونه افراد نسبت به همان شخص بسته به اینکه رنگ قرمز و یا آبی پوشیده بود جذب شده و یا کمی دفع شدند. او این آزمایش را با یک فرد آزمایش شوندهی زن هدایت کرد و همچنین زمینههای مختلفی برای بررسی این آزمایش ایجاد کرد. مایر و تیم او دریافت که مردم در زمینهی احساسی، بیشتر به رنگ آبی گرایش دارند؛ درحالیکه از نظر عقلایی، بیشتر جذب رنگ قرمز میشوند.
این مطالعه میگوید: «تحقیقات نشان میدهد که دستکاری ظریفی در رنگ میتواند تأثیر اساسی در پایهی رفتار اجتماعی نزدیک شدن و یا اجتناب داشته باشد و بر اهمیت توجه به تأثیر رنگ بر عملکرد روانی تأکید میکند.»