چشمهای شما دوربین سهبعدی هستند و مغز شما پردازشگر تصویر آنهاست.
لنزهای دوربین در برابر چشمان شما نور را میگیرند و به تصویر مبدل میکنند. تقریباً همه دوربینها بر فشار یک کلید و ثبت عکس از طریق ثبت یک مقطع زمانی تکیه دارند. اما چشمها یک سیستم با لنز دوگانه دارند که چیزی که در برابرشان است را از دو زاویه مشابه (با فاصله حدود ۵ سانتیمتری) میبیند و آنها را به هم میدوزد و متصل میکند تا به ما حس عمق دهند تا یک تصویر واحد از جهان پیرامون را تشکیل دهند.
درک ما از عمق با اشیایی بهتر خودش را نشان میدهد و کار میکند که حدود ۶ متر با آن فاصله داشته باشیم. برای اشیایی که دورتر از این فاصله قرار گرفته باشند، ما از ابعاد و تجربه گذشته خود برای برآورد فاصله استفاده میکنیم.
دوربینها به شیوههای مختلفی میتوانند تصاویر سهبعدی خلق کنند. برخی از این دوربینها که تعدادشان انگشتشمار است، مانند دوربین پاناسونیک Lumix 3D1 و فوجیفیلم FinePix Real 3D W3 دوربین دوگانه دارند و میتوانند همزمان دو نما را ثبت کنند و آنها را به هم متصل کنند؛ درست همان کاری که چشم و مغز انسان انجام میدهد. در بقیه، لازم است شما تصویر را با پرسپکتیو چشم چپ و سپس راست ثبت کنید و بعد از آن تصاویر به هم متصل شوند.
دوربینهای دولنزی برای عکاسی سهبعدی عالی هستند زیرا دو عکس همزمان گرفته میشوند؛ یعنی اینکه ریسک بین تغییر بین نماها وجود ندارد. این تنها راه ثبت سوژههای در حال حرکت به شکل سهبعدی است. علاوه بر این، تنها روش برای ثبت فیلمهای سهبعدی نیز همین روش است زیرا هر فریم باید با دو لنز به طور همزمان نما را ثبت کنند. با این حال، برای عکسهای سهبعدی ثابت، دوربینهای سهبعدی سبک افقگرد پردازندههای قدرتمندی دارند که کار خود را به خوبی انجام میدهند.
بهترین سوژهها برای عکاسی سهبعدی به چند عنصر مشترک نیاز دارند. این نکات را برای کسب نتایج ایدهآل دنبال کنید.
- صحنههای بدون حرکت و تکان را انتخاب کنید؛ مگر اینکه دوربین دولنزی داشته باشید. در غیر این صورت، تنظیمات دوربین را طوری تغییر دهید که مات شدن حرکت را کاملاً از بین ببرد زیرا واقعگرایی تصویر سهبعدی را خراب میکند.
- صحنههایی را انتخاب کنید که بین پسزمینه و جلوزمینه تمایز زیادی داشته باشند تا بُعد را قابل توجهتر و زیادتر جلوه دهند. مثلاً شاخههای درخت در جلوی زمینه و یک مزرعه در پشت زمینه؛ یک پل که در امتداد افق کشیده شده است، یک جنگل با درختانی که نسبت به دوربین در فواصل متفاوتی هستند.
- با بزرگنمایی خیلی کار نکنید. بزرگنمایی بیش از ۴ برابر باعث میشود نماها غیرطبیعی جلوه کنند زیرا مثلثبندی و تقسیمات ناحیهای دیگر یکسان نخواهد بود.
- حتماً سوژهها باید در ۶ متری شما باشند، درست همان جایی که دید سهبعدی اهمیت دارد. مناظر ناب درست مثل تصاویر دوبعدی صاف و مسطح به نظر خواهند رسید.
- به جای اینکه تصاویری که ثبت میکنید صاف و سر بالا باشند، آنها را در زاویه ثبت کنید تا عمق بیشتری پیدا کند. مثلاً به جای نمای وسیع و کامل یک طویله، عکس آن را از گوشه بگیرید. بهتر از همه این است سوژههایی را انتخاب کنید که انحنا داشته باشند.
- از روی هم انداختن سوژهها خودداری کنید. زیرا در این صورت عمق اضافی ایجاد میکنید که نمیگذارد قطبهای دور در جلوی روی شما ظاهر شوند و نمایی درهم و پیچیده شکل خواهد گرفت. یک یا دو سوژه را انتخاب کنید و مطمئن شوید که آنها از یکدیگر و از پسزمینه خود مجزا هستند.
- به جای اینکه افرادی که در تصویر هستند را مجبور کنید که به لنز نگاه کنند، از آنها بخواهید به چیز دیگری که در عکس است خیره شوند.
- صحنههایی که نور خوبی دارند را انتخاب کنید و از ایجاد سایههای مختلف بین دو نما پیشگیری کنید.
با کمی تمرین، شما هم قادر خواهید بود نماهایی را ثبت کنید که حس جدیدی از عمق را القا کنند.