در رابطه با این مسئله که چه چیز انسان را از سایر مخلوقات همتای خود متمایز میکند، اتفاق نظری وجود ندارد. تنها موضع مشترک که همه بر آن متفقالقول هستند این است که انسان از نظر تواناییهای فکری و هوشی از سایر مخلوقات بالاتر و برتر است.
چارلز داروین در مورد فرضیه دوم بر این باور است که انسان از بسیاری لحاظ شباهت کامل با حیوانات دارد و تنها وجه تمایز آن هوش و نیروی عقلی انسان است که طی سیر تکاملی خلقت جهان، رو به افزایش است. از طرفی مارک هاوسر در آخرین مقاله علمی خود، نظریهای کاملاً مخالف با داروین ارائه داده است. او در مقاله خود عنوان میکند که با بالارفتن سطح مدارک و شواهد، این نتیجه به دست میآید که برخلاف نظریه ارائه شده توسط داروین مبنی بر ارتباط و اتصال ذهنی بین انسان و حیوان، در واقع شکافی بسیار عمیق و فاصله زیادی بین سطح هوشی و قدرت فکری انسان و حیوان وجود دارد. هاوسر و دیگر همکاران او که با نظریه برتری انسان نسبت به حیوان موافق بودهاند، ۴ توانایی ذهنی را برای انسان شناسایی و مشخص کردهاند که در واقع اساس برتری انسان، ویژگی و تواناییهای فکری و ذهنی او را نمایانتر و از سوی دیگر وجه تمایز بین انسان و سایر مخلوقات همتای او را روشن میکند.
۱- توانایی مطالعه، محاسبه و درک علوم
انسان قادر است هم از راه تئوری و هم عملی رشتهای از افکار و فرضیات خود را به شکلهای مختلف بیان کند. انسان این توانایی را دارد که عناصر و عوامل مختلف را در هم ترکیب کند و پس از بررسی و محاسبه نظریهای جدید از خود ارائه دهد.
۲- ترکیبی بیقاعده از نظریات مختلف
انسان این توانایی را دارد که با مطالعه حوزههای مختلف علم و دانش مانند، هنر، فضا، علوم فیزیک و غیره، ترکیبی جدید به وجود آورد که قوانینی جدید، روابط اجتماعی جدید و فناوری جدیدی به همراه خواهد آورد.
۳- علائم و نشانههای برتری ذهنی
از علائم و نشانههای برتری ذهنی انسان نسبت به سایر مخلوقات همتای خود، تجارب درکی و حسی انسان است که در سطوح مختلف آنها را درجهبندی و با استفاده از قوه تشخیص خود از آنها بهره میگیرد. نشانه دیگر این برتری، قدرتی است که انسان بکار میگیرد تا سیستم پیچیده ارتباطی و زبانی بین همنوعان خود را به شکلی منسجمتر و در عین حال سادهتر در بیاورد.
۴- تفکرات انتزاعی
این ویژگی منحصر به انسان است که قادر است پس از کشف و درک هر حسی، نسبت به آن تفکر و تأمل کند.
با این حال، هنوز بخش گستردهای از قابلیتها و تواناییهای فکری و ذهنی در انسان نسبت به مخلوقات همتای آن وجود دارد که همچنان مبهم و نامعلوم باقی مانده است.