مقایسه کودکان سال ۲۰۱۰ با کودکان دهه ۱۹۸۰ نشان داد چاقی مفرط در کودکان افزایش یافته و این افزایش با چاقی مفرط والدینشان ارتباط دارد.
با این حال، چاقی مفرط در نوجوانان در کل گروه سنی مشاهده میشود.
این تحقیق که توسط دانشگاه Exeter Medical School صورت گرفته است، نشان داد قبل از اواخر دهه ۱۹۸۰، چاقی مفرط کودکان حدود ۵ درصد بود؛ اما تا سال ۲۰۱۰، این میزان به ۱۶ درصد رسیده است.
محققان دادههای شاخص توده بدنی مربوط به دهه ۱۹۸۰ را بررسی کردند و این دادهها را با شاخص توده بدنی کودکانی که هر سال بین سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۱۲ اندازهگیری شده بود، مقایسه کردند.
تا سن ۵ سالگی، افزایش قابلتوجهی در نسبت کودکان مبتلا به چاقی مفرط در گروه دهه ۲۰۰۰ وجود داشت. (۴ درصد پسران و ۵ درصد دختران دچار چاقی مفرط بودند.) این درصد در کودکان دهه ۱۹۸۰ حدود ۲ درصد بود.
طبق تجزیهوتحلیل محققان، شیوع این بیماری در کودکان زیر ۵ سالی که والدینشان دچار چاقی مفرط بودند، بیشتر بود و در سایر کودکانی که وزن والدینشان متناسب بود، وجود نداشت. غیر از کودکان نوپایی که والدینشان دچار چاقی مفرط بودند، شاخص توده بدنی یک نسل، تغییرات ناچیزی نشان داد.
در کودکان بزرگتر، نیز افزایش چاقی مفرط مشاهده شد؛ اما این بار چاقی مفرط در کل گروه سنی دیده میشد و به والدین ارتباط نداشت.
محققان اظهار داشتند نتیجه این تحقیق نشان میدهد والدین تأثیر مهمی بر روی افزایش وزن کودکان در سالهای اول زندگی دارند.
سرپرست این گروه تحقیقاتی میگوید: «چاقی مفرط در کودکان یکی از مهمترین مشکلات زمان ما محسوب میشود. اگر میخواهیم راهکارهایی برای مقابله با این روند بهکارگیریم، ابتدا باید علت این بیماری را در کودکان شناسایی کنیم. این تحقیق برای اولین بار نشان داد که چاقی مفرط در کودکان علل مختلفی دارد که بر اساس سن کودکان تغییر میکند. حالا به تحقیقات بیشتری نیاز داریم تا عمیقتر این مسئله را بررسی کنیم؛ زیرا حل این مشکل، ارزش زیادی از نظر بهداشت و سلامت عمومی دارد».
یکی از بخشهای مجزای این تحقیق نشان داد کارمندان کلینیک به کودکان مبتلا به چاقی مفرطی که به کلینیک مراجعه میکنند، توجه ندارند. در این تحقیق کوچک، از هر ۴ کودک، ۱ نفر دچار اضافهوزن یا بیماری چاقی مفرط بود و تعداد کمی از این کودکان تحت درمان قرار گرفتهاند یا نصیحت شدهاند.
طبق این تحقیق، از ۱۱ درصد کودکانی که دچار چاقی مفرط هستند، تنها یک سومشان تحت مداوا قرار گرفتهاند. همچنین از ۱۴ درصد کودکانی که دچار اضافهوزن بودند، تنها ۲ درصد تحت درمان قرار گرفتهاند.
طبق گفته یکی از محققان یک تحقیق دیگر، کارمندان کلینیک، کمبود زمان را به عنوان دلیل اصلی عدم بررسی مشکل با والدین کودکان مطرح کردند. البته ترس از آسیب رساندن به ارتباط بین والدین و این کارمندان نیز عامل دیگری محسوب میشود.
طبق گفته وی، بایستی فرهنگ تغییر کند تا کارمندان کلینیک و پزشکان عمومی بتوانند این مشکل را با والدین کودکانی که اضافهوزن دارند، مطرح کنند.