فرض کنید دوستانتان دارند برنامه یک سفر پر هیجان را میچینند اما والدین شما با رفتنتان مخالفت میکنند، در این شرایط چه باید کرد تا رضایت آنها را به دست آورد؟
در این شرایط والدین معمولا به خاطر نگرانیهایی که دارند مانع از رفتنتان میشوند اما اگر شما دیگر بزرگ شده اید باید کم کم استقلال خود را به دست آورید و آنها را به این سفر راضی کنید. در این شرایط بحث و جدل و دعوا کاری از پیش نمیبرد و بدتر به والدینتان نشان میدهد هنوز بالغ نشده اید و آنها بیشتر با تنها سفر رفتن شما مخالفت میکنند.
با ما همراه باشید تا بدانید چه کنید:
رفتارتان را خوب کنید. قبل از اینکه بخواهید از والدینتان کسب اجازه کنید، باید به بهترین نحو در خانه رفتار کنید. برای این منظور از روزها یا یک هفته قبل از مطرح کردن سفرتان کارهای خوبی انجام دهید مثلا در خانه کمک کنید، درستان را خوب بخوانید و با والدین بدرفتاری نکنید. با انجام این کار احتمال موافقت والدینتان با سفر رفتن به تنهایی بیشتر خواهد شد.
نشان دهید آدم مسئولین پذیری هستید. اگر به والدینتان نشان دهید که انسان مسئولیت پذیری هستید احتمالش بیشتر است به شما اعتماد کنند و اجازه دهند بدون آنها سفر کنید. پس باید همه کارهاتان را مسئولانه انجام دهید تا در چشم پدر و مادرتان انسان مسئولی جلوه کنید. در این مدت قوانینی که پدر و مادرتان برای شما تعیین کردند را زیر پا نگذارید، مثلا دیر به خانه نیایید.
از دروغ گفتن بپرهیزید. علاوه بر مسئولیت پذیری و رفتار خوب، باید به پدر و مادرتان نشان دهید با آنها صادق هستید. اگر در گذشته به آنها دروغ گفته اید، الان هم نمیتوانند به شما اعتماد کنند و اجازه دهند تنها به سفر بروید.
شهری که به آن سفر میکنید و محل اقامتتان را درست بگویید. مثلا نگویید به شیراز میروید و سر از اهواز در بیارید! اگر این دروغ شما را بفهمند وضعیت خیلی بد خواهد شد.
هزینه سفر را تخمین بزنید. اگر هنوز از لحاظ مالی از والدینتان مستقل نشده اید، اولین چیزی که آنها میخواهند بدانند هزینه سفر است. این کار بسیار مهم است چرا که چیزی که از نظر شما هزینهای کم است ممکن است از نظر آنها بسیار زیاد باشد و واقعا در توانشان نباشد از پس هزینهتان برآیند. به همین دلیل قبل از اینکه موضوع سفر را با پدر و مادرتان مطرح کنید ابتدا هزینه کلی را به دست آورید. مواردی که باید در نظر داشته باشید شامل هزینه حمل و نقل، هزینه اقامت، هزینه خورد و خوراک، هزینه گشت و گذار و ورودیها، هزینه خرید و مبلغ کمی هم برای خرجهای غیر مترقبه.
سعی کنید استقلال مالیتان را به دست آورید. وقتی از لحاظ اقتصادی مستقل شوید در نظر پدر و مادرتان فردی بالغ جلوه میکنید و راحتتر با تصمیمات شما موافقت میکنند. از سوی دیگر، به خاطر اینکه پولی ندارند که به شما بدهند، مانع سفر شما نمیشوند.
مدت سفر را بدانید. قبل از اینکه با پدر و مادرتان صحبت کنید جزئیات سفر را بدانید. اگر ندانید کی میروید و کی برمیگردید پدر و مادرتان نگران میشوند و اجازه سفر بدون آنها را به شما نمیدهند.
واکنش و نظرشان را پیش بینی کنید. شاید مهمترین مرحله این باشد که واکنش و نظر آنها را حدس بزنید. به این ترتیب بهتر میتوانید خودتان را برای جلب نظرشان آماده کنید. البته این را هم در نظر داشته باشید که خودتان را در جایگاه آنها قرار دهید و نگرانیهای آنها را هم درک کنید. قبول کنید که درخواست شما برای والدینتان استرس آور است. سعی کنید خودتان را جای آنها بگذارید و به نگرانیهاشان پاسخ مناسب دهید. برای مثال میتوانید به آنها بگویید خیلی مواظب خودتان هستید و همچنین تنها نیستید و با تور سفر میکنید.
زمان مناسبی را برای درخواست کردن انتخاب کنید. زمانبندی یکی از مهم ترین موارد است و نقشی تعیین کننده در قبول درخواست شما از سوی والدینتان دارد. پس مطمئن شوید زمان مناسبی را برای مطرح کردن موضوع سفرتان انتخاب میکنید.
مثلا به محض اینکه والدین تان از سر کار به خانه میآیند این موضوع را با آنها مطرح نکنید، شاید روز بدی در بیرون از خانه داشته اند. سعی کنید صحبت را به زمانی که کاری خوب انجام داده اید موکول کنید. زمانی که والدینتان استرس دارند یا نگرانند هم از مطرح کردن قضیه خودداری کنید.
برای پاسخ دادن به سوالات سخت آماده باشید. خودتان را برای سوالات جدی که پدر و مادرتان راجع به سفر از شما خواهند پرسید آماده کنید. بدون تحقیق و کسب اطلاعات راجع به سفرتان با پدر و مادر حرف نزنید، در غیر این صورت در نظر آنها بیمسئولیت به نظر میآیید و حرفتان را جدی نمیگیرند.
به آنها اطمینان دهید که با آنها در تماس میمانید. اگر به والدینتان این ضمانت را بدهید که همواره راه ارتباطی با آنها خواهید داشت راحت تر با درخواستتان موافقت میکنند. میتوانید ساعت مشخصی از روز را برای تماس گرفتن مشخص کنید. به این ترتیب هم شما راحت هستید هم آنها. به آنها اطمینان دهید موبایلتان در دسترس خواهد بود.
به آنها بالغانه جواب دهید. حتی اگر از جوابی که بعد از شنیدن درخواستتان به شما میدهند خوشتان نیامده، باز هم باید به آنها بالغانه پاسخ دهید. با این کار به آنها نشان میدهید بزرگ شده اید و توانایی دارید از پس خودتان برآیید.
حالت دفاعی نگیرید و دعوا نکنید. با این جمله شروع کنید که “من نگرانی شما را میفهمم اما …” و بعد دلیلی منطقی برایشان بیاورید.
به تصمیمشان احترام بگذارید. اگر هنوز در سن نوجوانی هستید ممکن است پدر و مادرتان اصلا با تنها سفر رفتن شما موافقت نکنند. تصمیمشان را با احترام و بالغانه بپذیرید. با این کار به آنها نشان میدهید تا چه اندازه بزرگ و فهمیده شده اید و در آینده حتما به شما اختیار عمل بیشتری میدهند.
اگر با سفرتان موافقت کردند از آنها تشکر کنید و روی قولهایی که داده اید بمانید. با وجود مخالفت پدر و مادرتان به سفر نروید در غیر این صورت ممکن است عواقب بدی در انتظارتان باشد و در آینده اصلا به شما اعتماد نکنند.
50 نظر
یعنی میشه
من 15 سالمه هر کاری میکنم نمیشه البته هنوز به مرحله مسافرت نرسیده در حد بیرون رفتن تنهایی میخواستم ولی جواب نمیده هیچی امروز میخوام عصر بگم میرم بیرون و از خونه بزنم بیرون
حاجی من بیست سالمه چی میگید
چی میگید من ۲۷ سالمه هنوز واسه بیرون رفتن کلی حرف باید بشنوم
با کی میری
کجا میری
کی میری
۹ خونه باش
هرجا میخامبرم اینقدر بهم استرس وارد میکنن که قرص میخورم کوفتم میشه
واقعا نمیدونم باید چیکا کنم
هعییی من ۱۳ سالمه با دوستام میخوایم بریم اردو و رستوران همه کلاس بدون استثنا میرن فقط من موندم اجازه نمیدن میترسن اتفاقی برا بی افته این خیلی بده احساس میکنم افسرده شدم همش میخوابم چیزی هم نمیخورم بغض تو گلومه همیشه اینطوریه فقط این دفعه نیست دوستام میرم شنا هر جایی که دلشون بخواد من موندم فقط
من 14سالمه میخواهم به مشهد بروم اما مادرم میگه بزار کارنامت بیاد
من چیکار کنم تا مادرم راضی باشه
با سلام.
من یه دختر ۱۲ ساله ای هستم.
امروز قرار شد بریم ویلای خاله مادرم.
ولی متاسفانه مادرم نمیرند.
در سورطی که پارسال گفتند امسال میرم.
ولی متاسفانه نشد.
میشه راهنمایی کنین.
ممنون.
بهترین روش صحبت کردن و منطقی برخورد کردن است
من ۱۸ سالمه یه دوست مجازی دارم که لازم دارم حتما ببینمش شده برای یک روز اما چون اون پسره و ممکنه پدر مادرم فککن من باهاش رابطه نامشروع دارم نمیتونم بگم پسره چیکار کنم
پنهان کردن هر توع رابطه از پدر و مادر قطعا پشیمانی دارد. با مادرتان در میان بگذارید
انگار توام اسکلی نه مشاور نمیدونم نقشت چیه کلا
من ۳۳ سالم هست روز جمعه با دوستام بیرون نمیتونم برم چون ممکنه با پسرها حرف بزنم یا پسرباهامون باشه از ۷ صبح سرکارم تا ۶ عصر ساعت ۸ میرسم خونه اگر بشه نه باید فحاشی و ناسزا بشنوم و دردسر زیادکار پر استرسی دارم ارزو دارم سالی یکبار با تور و دوستام برم سفر دوبار به خودکشی فکر کردم محل کارم باهام میان یا میان سر میزنن وقتی میریم خرید شده از مادرم تو کوچه کتک بخورم که وقتی اون چادری هست من چرا موهام بیرون اومده کمترین ارایش در حد کرم اجازه ندارم فوق لیسانس معماری هستم در تهران
به عنوان کسی که میتونم پاسخ شما را دهم پیشنهاد میکنم با یک مشاور مشورت کنید
امیدوارم بهترین پیشنهاد به شما داده شود و هیچ وقت دیگر دچار استرس و فکر های بد نشوید
حتما با مشاور در ارتباط باشید
منم تو وضعیت شمام کمک خرج خونم تازه شدم سی ساله و یه تهران نمیتونم تنها یا با دوستا برم چ برسه به تور طبیعت گردی با دوستام … چقدر ما جنس مونث بدبختیم
من ۱۶سالمه خانوادم هیچ وقت تو کارم دخالت نکردن و این باعث شد که بهم تجاوز بشه من بعد اینک این ماجرا رخ داد بدون اجازه رفتم تهران چون نمیتونسم تو منطقه ای که بهم بدترین حس وارد شد رو بپذیرم اما ب خاطر مادرم برگشتم من هرجا دلم میخاست میرفتم حتی قرار بود برم ترکیه اما بخاطر این مسائل دگ حق ندارم برام سخته ازاد بزرگ بشی بعدش یهو دخالت بشه ب زندگیت اما یواش یواش بازم دارن کوتاه میان الان میخان بفرستن ناخونکاری و منم میخام از طریق اون کلا از اینجا برم ترکیه
سلام وقتتون بخیر من یه دختر ۱۶ ساله ام و میخوام با مادرم به یه سفر که تقریبا ۱ یا ۲ هفته طول میکشه به یاسوج بریم ولی پدرم شدیدا مخالفت میکنه و اصلا نمیذاره بریم و خب از تهران میخوایم بریم و خودمون خونمون اونجاست و پدرم نمیذاره و به مادرم و من اعتماد نداره اصلا و نمیذاره حتی با هم جایی بریم و خب خیلی به این سفر نیاز دارم ولی متاسفانه پدر بنده اجازه نمیده و حتی هزار بار سر این قضیه ها به من و مادرم توهین کرده و دعوا شده ، الان تابستانه و زمان خوبیه برای همین میخوام راضیش کنم اما هر کاری میکنم نمیشه و حتی خیلی اوقات جلوی جمع آبرومون رو میبره میشه لطفاً یه راهکاری بدید خواهش میکنم
میخام برم اردو نمیزارن هعیی
من ۱۸ سالمه و دوستم یک تولد ساده منو دعوت کرد با اینکه مادرم میشناخت دوستم رو و خیلی باهاش رفت و آمد داریم نزاشت من برم کلی باهم دعوا کردیم و اجازه نداد گفت حتما من باید بیام و من دوست نداشتم نرفتم واقعا تاسف داره
16 سالمه میخوام برم کیش مامانم نمیزاره
بابام اوکیه
من میخوام با نامزدم برم مسافرت
خانوادمو چجور بپیچونم شکنکنن
تا حالا سه بار سفر رفتم تنهایی
دوبارش نامزدم پیشم بوده
هنوز ب خانوادم معرفیش نکردم
فقط موندم این دفعه چجور بمیچونمشون
بگم خونه همکلاسیم میرم تمرین درسا
بعد دو سه روز پیشش موندم؟ چی بگم اخه
قطعا از رو راست بودن با خانواده هیچ وقت پشیمون نخواهید شد
۱٪ فکر کنید اتفاقی بیوفته که دیگه نتونید منکر شوید و نگید اونوقت همه پلها پشت سرتون ممکنه خراب بشه و درست کردن اونوقت خیلی سخت میشه
سلام من هیجده سالمه میخوام ی دوروز با رفیقام برم شمال مخالف شدید میکنن و هی منو به هم پاس میدن این میگ از مامانت اجازه بگیر اون یکی میگه از بابات
چجوری باید بهشون ثابت کنم میتونم از پس خدم بر بیام و بالغ شدم ؟ ممنونم راهنماییم کنید
سلام من 12 سالمه با دوستام میخوایم بریم رستوران با اینکه اون رستورانه درست روربه روی خونه خالم هست ولی من بازم اجازه ندارم برم و قرار شده خودشون تنها برن
سلام من 16 ساله این هفته قراره 17 سالم شه دوست دارم برم تهران واسه کار و کسب تجربه ولی خانوادم فکر نکنم با نظر موفقت کنن چون که دخترم
دوست دارم برم مکانی که کسی منو نشناسه راستشو بخوای دوست دارم از آدمای که اطرافم هستن فرار کنم تو تهران خوابگاه اینا رو پیدا کردم کارو هم پیدا میکنم کارم تعمیرات موبایله و فکر کنم میتونم تو تهران زندگی کنم اگه لازم باشه امسال نمیرم مدرسه و کار میکنم
سلام
تولدت پیشاپیش مبارک
من فقط تجربه شخصی خودم رو میگم. امیدوارم مفید باشه
۱- تهران، تهران سالهای قبل نیست و همه کسانی که به امید پیشرفت و پول جمع کردن و … اومده بودند در حال بازگشت هستن (متاسفانه)
۲- هیچ وقت، هیچ وقت و هیچ وقت خانواده رو از دست نده (سعی کن با هم و کمک و رضایت آنها – به هر طریقی که موتونی- کارهات رو پیش ببری. حتی تهران اومدن)
۳- مدرسه رو تموم کن (دیپلم بی ارزش ترین چیزیه که حداقل باید داشته باشی) اگر دانشگاه هم نرفتی سعی کن تو یک موضوع تخصص بگیری و مدرک معتبر
امیدوارم تو هر جا که هستی اول دلت آروم باشه و بعد در کنار خانواده کلی خوش باشی
سلام من بیست سالمه با دوستام برنامه ریختیم ک برین کیش ولی نمیدونموچطوری ب بابام بگم یا از کجا شروع کنم میخام یجوری باشه ک اجازه بدع برم نمیخام بگه نه واس همین نمیدونم چطوری شروعش کنم
سلام
اول باید به هم اعتماد کامل داشته باشید و خلاف این نباشد
دوم فردی که برای هر دوی شما معتمد و محترم است رو واسطه کنید
امیدوارم همه چیز به خوبی پیش رود
سلام مادر من میخاد بره مشهد و اگه بره بابام خیلی منو اذیت میکنه چیکار کنم که مامانم نره
متوجه منظورتون نشدم!
سلام
من برنامه چیدم که به استانبول با خانواده ام سفر کنم فقط خرید بلیط مونده حالا نمی دونم چطور راضی شون کنم لطفا راه حل بدید ممنون
راضی کردن خانواده اگر مشکل مالی نباشد سخت نیست
ویزا نمیخواد
هوا خوب است و هنوز سرد نشده
من سی سالمه تو این همه سال از تهران نتونستم تاحالا خارج شم و نه شب هم حتما باید خونه باشم همه دوستام میرن مسافرت بدون خانواده و من فقط عکساشونو میبینم و در حد مرگ گریه میکنم
سلام ۱۷سالمه و میخوام یه چند روزی با دوستام برم مسافرت و اینکه خانواده اجازه بدن بعید بدونم
چطوری میتونم اوکی کنم
و به نظرتون اول به مامانم بگم یا بابام
آمادهسازی:
مسئولیتپذیری و برنامهریزی: قبل از صحبت با والدین، برنامه سفر خود را دقیقاً مشخص کنید. جزئیات مقصد، مدت زمان سفر، افراد همراه و برنامههای روزانه را آماده کنید.
امنیت و ارتباط: اطمینان دهید که تمام تدابیر امنیتی لازم را در نظر گرفتهاید و میتوانید در طول سفر با والدین خود در ارتباط باشید.
صحبت با والدین:
گفتگو با مادر: معمولاً شروع صحبت با مادر میتواند مؤثرتر باشد. مادرها اغلب نگرانیهای بیشتری دارند و اگر بتوانید او را متقاعد کنید، احتمالاً کمک خواهد کرد که پدر را نیز راضی کنید.
ارائه دلایل منطقی: به مادر خود توضیح دهید که این سفر میتواند به شما کمک کند تا مسئولیتپذیری و استقلال بیشتری کسب کنید و تجربیات جدیدی به دست آورید.
پاسخ به نگرانیها: به نگرانیهای والدین گوش دهید و پاسخهای منطقی و اطمینانبخش ارائه دهید. مثلاً در مورد مسائل امنیتی و نحوه ارتباط با آنها توضیح دهید.
مرحله پایانی:
گفتگو با پدر: پس از اینکه مادر را متقاعد کردید، همراه با او به پدر مراجعه کنید و برنامه خود را توضیح دهید.
تعهد به قوانین: نشان دهید که به قوانین و محدودیتهایی که والدین تعیین میکنند پایبند هستید و در صورت لزوم به موقع بازخواهید گشت.
با این روش، احتمال بیشتری وجود دارد که بتوانید رضایت والدین خود را برای این سفر جلب کنید. به یاد داشته باشید که صبر و آرامش در صحبت با والدین بسیار مهم است.
سلام من 13 سالمه با خالم میخام برم شهرستان پیش خاله ی دیگم و حدود 4/5 روز بیشتر نمیمونم و با خالم سریعا بر میگردم اما بابام شدیدا مخالفه ولی مامانم اوکیه ترخدا بگید چجوری بابامث راضی کنم؟
سلام! درک میکنم که چقدر برای این سفر هیجانزده هستی و میخوای رضایت پدرت رو جلب کنی. برای راضی کردن پدرت چند تا راهکار به ذهنم میرسه که میتونی امتحان کنی:
1. گفتگوی صمیمی و صادقانه:
یه وقت مناسب پیدا کن و با پدرت به صورت آروم و مودبانه صحبت کن.
بهش بگو چقدر برای این سفر هیجانزده هستی و چقدر دیدن خاله و دخترخالت برات مهمه.
دلیل این سفر رو به طور واضح و صادقانه براش توضیح بده.
بهش بگو با خالت میری و برمیگردی و خیالش راحت باشه که مشکلی پیش نمیاد.
2. پاسخگویی به نگرانیهای پدرت:
پدرت ممکنه نگرانیهایی مثل امنیت، هزینه سفر، یا دروس مدرسهات رو داشته باشه.
سعی کن برای تکتک این نگرانیها پاسخهای منطقی و قانعکننده پیدا کنی و بهش بگی.
مثلا میتونی بگی که خالت توی یه محله امن زندگی میکنه، یا اینکه هزینه سفر رو خودت میدی، یا اینکه قبل از سفر تکلیف درسات رو از معلمهات میگیری.
3. جلب اعتماد پدرت:
نشون بده که مسئولیتپذیر هستی و میتونی از خودت مراقبت کنی.
بهش بگو که قبلا هم تجربه سفر بدون پدر و مادر رو داشتی و مشکلی پیش نیومده.
اگه میتونی، با خالهات صحبت کن که با پدرت تماس بگیره و خیالش رو از بابت سلامتی و امنیتت راحت کنه.
4. پیشنهاد جایگزین:
اگه با وجود تمام صحبتها، پدرت هنوز هم راضی نشد، میتونی یه پیشنهاد جایگزین بهش بدی.
مثلا بگو که به جای 4-5 روز، 2-3 روز بری، یا اینکه به جای رفتن به شهر دیگه، یه سفر کوتاهتر به یه مکان نزدیکتر برید.
5. صبر و حوصله:
یادت باشه که شاید پدرت به زمان احتیاج داشته باشه تا نظرش رو عوض کنه.
صبور باش و بهش فشار نیار.
سعی کن باهاش با احترام و درک متقابل صحبت کنی.
سلام جناب حدیدی خسته نباشید من یک نوجوان ۱۴ ساله هستم
قصد دارم برای اربعین با مسجد به کربلا برم ولی میدونم که بابام اجازه نمیده چون توی این چند وقت من وسواس شدیدی پیدا کردم و سر این موضوع با پدرم بحثمون شده میخواستم ببینم شما روشی می تونید پیش پای من بزارید ممنون
سلام دوست عزیز، ممنون که به ما پیام دادی.
اول از همه، آفرین بابت تلاش و علاقهات برای سفر به کربلا . این نشون میده که چقدر به ایمان و مذهبت اهمیت میدی که خیلی ارزشمنده. ولی میفهمم که وسواس و اختلاف نظرت با پدرت میتونه سخت باشه.
پیشنهاد میکنم که اول با پدرت به آرامی و بدون بحث، در مورد خواستهات صحبت کنی. بهش بگو که چقدر این سفر برایت مهمه و ازش بخواه که نگرانیهاش رو باهات در میون بذاره. همچنین میتونی از یکی از بزرگان (کسی که پدرتون قبولش داشته باشد) یا یک مشاور کمک بگیری تا با پدرت صحبت کنه و نگرانیهاش رو کم کنه.
در مورد وسواست، خوبه که با یک روانشناس یا مشاور صحبت کنی. اونا میتونن روشهایی برای کنترل و کاهش وسواس بهت یاد بدن تا این مشکل کمتر بشه و بتونی راحتتر باهاش کنار بیای.
به هر حال، تلاش کن که با احترام و آرامش با پدرت صحبت کنی و سعی کن نگرانیهاش رو درک کنی. امیدوارم که بتونی به خواستهات برسی و این سفر معنوی رو تجربه کنی.
احترام به پدر و مادر بر هر کار خیری واجب تر است (این را فراموش نکن)
موفق باشی!
من 15 سالمه و از زمانی که چشم به جهان گشودم آرزو داشتم بروم به شیره حتی آبجی 20 ساله ام هم همین آرزو را دارد
ما تا نیم ساعتی شیراز هم پا گذاشتیم اما قادر به ورود به آن نشدیم
الان هم پدرم میگوید که وقتی هوا خنک شد میرویم اما هوا دارد گرم میشود و بعد از آن من به مدرسه باید بروم
کسی که به شیراز ورود کرده یه دستی رو سر مام بکشه
سلام من ۲۲ سالمه و دخترم کلی جنگیدم تا تونستم دو ساعت در روز با دوستام برم بیرون اونم هوا تاریک شد باید برگردم و زنگ میزنن و پیام میدن هی و نهایت دوبار در هفته میتونم برم بیرون سن ۲۰ سالگی برام گوشی خریدن با اینکه من تا الان هیچ کار اشتباهی نکردم علاقه ایم به جنس مخالف ندارم و هیچ وقت دردسری از این بابت نداشتن بازم میخوان کنترلم کنن فردا دوستام میخوان برن شمال مام استان اردبیل زندگی میکنیم سفرشون یه روزس تا شب بر میگردن و وقتی با مادرم مطرح کردم گفت دوستت بیشعوره که بهت همچین پیشنهادی میده و کلا چیزی از منطق نمیدونن و خودشون و صاحب من میدونن چیکار کنم باهاشون لطفا کمک کنین آخه من کاری نکردم که باعث بی اعتمادیشون بشه میترسم سی سالم بشه و همچنان تحت کنترلشون زندگی کنم ممنون
سلام دوست عزیز،
از شنیدن شرایط شما و چالشهایی که با آنها روبرو هستید متاسفم. درک میکنم که محدودیتهایی که خانوادهتان برای شما قائل شدهاند ممکن است باعث ناراحتی و نگرانی شما شده باشد. از دید کارشناسان، این مساله دو جنبه مهم دارد: یکی نگرانی و دغدغههای والدین شما و دیگری نیازهای طبیعی شما به استقلال و برقراری ارتباطات اجتماعی.
اولین قدم این است که با خانوادهتان یک گفتگوی صمیمانه و محترمانه داشته باشید. سعی کنید بدون ناراحتی و با آرامش، احساسات و نیازهایتان را با آنها مطرح کنید. توضیح دهید که شما در سن و سالی هستید که نیاز به تجربه استقلال بیشتری دارید و این تجربهها برای رشد شخصیتی شما ضروری هستند. همچنین میتوانید به آنها اطمینان دهید که قصد ندارید کار اشتباهی انجام دهید و همچنان به اصول و ارزشهای خانواده پایبند هستید.
مهم است که به نگرانیهای والدینتان هم گوش دهید و آنها را درک کنید. شاید آنها نگران امنیت شما یا تاثیرات منفی احتمالی اجتماعی باشند. میتوانید با ارائه برنامهای مشخص و جزئیات کامل سفر، مثلاً اینکه چه زمانی حرکت میکنید، چه زمانی برمیگردید، و با چه کسانی همراه هستید، سعی کنید این نگرانیها را کاهش دهید.
در نهایت، پیشنهاد میکنم اگر احساس میکنید که نمیتوانید به نتیجهای برسید، از یک مشاور خانواده کمک بگیرید. یک مشاور میتواند به شما و خانوادهتان کمک کند تا بهتر با یکدیگر ارتباط برقرار کنید و راهحلهایی پیدا کنید که هم شما احساس استقلال و آزادی بیشتری داشته باشید و هم والدینتان احساس امنیت و آرامش داشته باشند.
به یاد داشته باشید که ایجاد تغییرات در ارتباطات خانوادگی زمانبر است و نیاز به صبر و تحمل دارد. امیدوارم بتوانید با گفتگو و درک متقابل به توافقی برسید که هم برای شما و هم برای خانوادهتان مناسب باشد.
خیلی ممنونم پاسخ دادید ۲۲ سال منطقی واضح روشن گاهی اوقات عصبانیت و فریاد و گریه صحبت کردم باهاشون تا تونستم حق بیرون رفتن با افرادی غیر از خانواده و فامیل (دوستان ده ساله هستیم) رو به دست بیارم واضحه که منطق پاسخگو نیست تلاش میکنم راضیشون کنم تا از مشاور کمک بگیریم ممنونم از پیشنهادتون🌷
این رو گوشه ذهنتون داشته باشید که پدر و مادر قطعا عزیزترین موجودات زندگی هر فرد هستند و عوض کردن تفکر نسل اونها با نسل بعدی ممکن است به آنها هم آسیب برسونه
پس خیلی عاقلانه و محتاط عمل کنید
به امید شنیدن خبرهای خوب
سلام وقت بخیر من ۱۵ سالمه و از طرف باشگاه به یه اردو که شیراز هم هست می خواستم برم ولی مادرم شدیداً مخالفت میکنه نمیدونم دیگه چجوری راضی کنمش
سلام دوست عزیز،
خیلی خوبه که به فعالیتهای ورزشی و اردوهای باشگاهی علاقهمند هستی، اما درک نگرانیهای مادرت هم مهمه. از دید کارشناسان، پیشنهاد میکنم ابتدا با مادرت درباره دلایل نگرانیهایش صحبت کنی. شاید او نگران امنیت یا سلامتی تو در سفر باشد یا به دلیل تجربههای قبلی یا اطلاعاتی که دارد، احساس ناآرامی میکند.
میتوانی با مادرت درباره جزئیات اردو صحبت کنی؛ مثلاً اینکه چه برنامههایی در اردو اجرا میشود، مربیان و مسئولین چه کسانی هستند، و چه تدابیری برای حفظ امنیت و سلامت افراد در نظر گرفته شده است. همچنین میتوانی از مربی یا مسئول باشگاه بخواهی که با مادرت صحبت کند و او را از وضعیت اردو مطمئن کند.
در نهایت، اگر مادرت همچنان نگران است، شاید بتوانید به توافقی برسید؛ مثلاً او را به همراه خود به شیراز ببری تا نگرانیاش کمتر شود، یا اینکه به او قول دهی که در طول سفر مرتب با او در تماس باشی و او را از وضعیت خود مطلع کنی.
همه این موارد میتوانند به مادرت کمک کنند تا با آرامش بیشتری به این موضوع نگاه کند و شاید در نهایت به موافقت برسد. مهمترین نکته این است که به او نشان دهی به احساسات و نگرانیهایش احترام میگذاری.
سلام ببخشید چرا جواب بقیه رو نمیدید
ببخشید دیر پاسخ دادم
سلام من ۲۱سالمه و میخاستم ۱هفته برم مسافرت البته شهری که قراره برم فامیلمون هست و فقط یه دختر همسن من دارن والدینم هردو مخالفن و وقتی میپرسم چرا تنها دلیلی که میارن حرف مردمه یعنی نکران امنیت من نیستند و نگران حرف مردمند که بیان بگن دخترشون رو تنهایی فرستادند مسافرت بنظرتون چیکار کنم
سلام! در موقعیت شما، به نظر میرسد که نگرانی والدینتان بیشتر درباره حرف مردم است تا امنیت شما. این مسئله در بسیاری از خانوادهها رایج است، بهخصوص وقتی صحبت از سفر دختران بهتنهایی باشد. چند راهکار برای مدیریت این موقعیت وجود دارد:
گفتگو با والدین: سعی کنید با آرامش با والدینتان صحبت کنید و دلایلشان را بشنوید. توضیح دهید که شما به محل امنی میروید و برنامه سفرتان کاملاً مشخص است. همچنین، به آنها اطمینان دهید که با خانواده فامیلتان در تماس خواهید بود.
راهحلی میانه پیشنهاد دهید: اگر نگرانی آنها فقط حرف مردم است، شاید بتوانید یک همراه برای سفر پیدا کنید یا حتی برنامه سفر را کمی کوتاهتر کنید. این میتواند به آنها احساس بهتری بدهد.
تقویت اعتماد: به والدینتان نشان دهید که مسئولیتپذیر هستید و میتوانید بهتنهایی از خودتان مراقبت کنید. در طول زمان، آنها به شما اعتماد بیشتری پیدا خواهند کرد.
در نهایت، مهم است که به نگرانیهای والدین احترام بگذارید، اما در عین حال میتوانید با پیشنهاد راهحلهای منطقی، به توافقی برسید که هر دو طرف را راضی کند.