همه در آوردن چرا ما نیاریم. ای بابا! ما که صاحب کارخانه آب معدنی دماوند نیستیم که نگران آب خوش گلوی مردم باشیم. نه آقا! کار ما اونقدر حساس نیست که مته به خشخاش بذاریم. خودمونیمو خودمون. نه هیشکی به ما کار داره… نه از ما نظری میخواد… ما هم اصراری نداریم که بگیم نوشتههای ما از چشمههای زلال دماوند پر شده. همون نون حلال به سبک ایرانی ما را بس. بیایم صاف بگیم که ما نون حلال به سبک ایرانی نمیخوایم. که چی؟! که تا وقتی ما داریم سر کوه به زور دو قطر مطلب پُر میکنیم، نانوایی تعطیل شه؟!
حرف اصلی من اینه که آهسته برو آهسته بیا تا گربه شاخت نزنه یا هومن فرقی نداره. البته ما آهسته رفتیم ولی این هومن شاخاش بلنده. هومن تقصیر من نیست ضربالمثل برات شاخ گذاشت وگرنه من که داشتم کاسه ماستم رو میخوردم. با نون حلال به سبک ایرانی. داغه داغه! همین الان یکی اورد در خونه داد گفت "کاریت نباشه، بذار جیبت، فدای سرت، گوشت بشه به تنت" گفتم "آخه هومن گفته…"
گفت "نه آقا! واسه تو حلاله، تو که صاحب ایران خودرو نیستی که جون ملتی کف دست باشه، نگران باشی که مبادا یکی یهو باهاشون یه قول دو قل بازی کنه، نه! بخور بخور نوش جونت".
ماهم دیدیم راست میگه تا این کاسه ماست داره باید نون در اورد حالا به هر سبکی. اینه که نون رو تیلیت کردیم تو ماستو شروع کردیم به خوردن. خدا روزی شما رو هم برسونه، اگه شده حداقل در حد یه تکه نان، اونم نشد مال همسایه رو بگیرید.