هوش مصنوعی (AI) به تدریج در زندگی روزمره نفوذ کرده است، اغلب بدون جلب توجه عمومی. اما در پس ابزارهای روزمرهای مانند چتهای خودکار خدمات مشتری و برنامههای مرتبسازی عکس، قابلیتهای هوش مصنوعی در انجام وظایف پیچیده با سرعتی بیش از انتظار بسیاری رشد کرده است.
برخی از حرفهایها آن را بهعنوان ابزاری برای کار مؤثرتر پذیرفتهاند، در حالی که دیگران نگران امنیت شغلی خود هستند. با پیشرفت این فناوریها، بحثهایی درباره چگونگی بازتعریف مشاغل و حتی اقتصاد جهانی در جریان است.
چگونه هوش مصنوعی به وظایف روزمره نفوذ میکند
در برخی از شهرهای آمریکا، افسران پلیس اکنون میتوانند با بارگذاری دادههای دوربینهای بدن، چند دکمه فشردن و سپردن کار به هوش مصنوعی، گزارشهای اولیه حوادث را تهیه کنند. این کار آنها را از صرف نزدیک به ۴۰ درصد از زمان خود روی کارهای دفتری نجات میدهد و به آنها اجازه میدهد روی وظایف دیگر تمرکز کنند.
متخصصان سلامت روان در نیویورک شروع به استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی برای پیگیری انتخاب کلمات مراجعان در طول جلسات کردهاند. یکی از روانپزشکان این تحلیلها را یک “تغییردهنده بازی” مینامد که در تشخیص و درمان مؤثرتر بیماران کمک میکند.
حتی ماساژدرمانگرها در برخی موارد با کمک هوش مصنوعی در حال نوشتن خاطرات خود هستند و تجربیات شخصی خود را با پیشنویسهایی که بهطور سازماندهی شده و حرفهای هستند، ترکیب میکنند.
تغییرات ناشی از هوش مصنوعی در بازارهای جهانی
اروپا و مناطق دیگر نیز شاهد توسعه فناوریهای خاص خود بودهاند، اما بسیاری از تحلیلگران معتقدند که ایالات متحده همچنان در پذیرش هوش مصنوعی پیشرو است، مشابه جهشهایی که در اواخر قرن بیستم بازارهای سهام آمریکا را تقویت کرد و فاصله آن را با رقبای بینالمللی افزایش داد.
سرمایهگذاران در پروژههای هوش مصنوعی مستقر در آمریکا اغلب اشاره میکنند که بازدهی آنها میتواند از همتایان اروپاییشان پیشی بگیرد. این اشتیاق منجر به افزایش قابل توجه قیمت سهام برخی از شرکتهای متمرکز بر هوش مصنوعی شده است، از جمله شرکتی که سهامش تنها در پنج سال ۷۳۰ درصد رشد داشته است.
دارون عجماوغلو، برنده جایزه نوبل از MIT، که دهههاست در حال مطالعه بر روی تحولات فناوری است، به ویژه بر نحوه تأثیر آن بر اشتغال، هشدار داده که منافع کوتاهمدت و میانمدت هوش مصنوعی احتمالاً به صورت نابرابر توزیع میشود و بیشتر به نفع سرمایه خواهد بود تا نیروی کار. بدون سیاستهای مناسب، این مسئله میتواند نگرانیها درباره رکود دستمزدها و احتمال اخراج را افزایش دهد.
درسی از چرخههای اقتصادی گذشته
اقتصاددانان اغلب استدلال میکنند که تغییرات مخرب فرصتهایی برای موقعیتهای شغلی جدید ایجاد میکند. تاریخ نشان داده است که پس از هر موج اتوماسیون، انواع متفاوتی از مشاغل پدیدار میشوند.
با این حال، تغییرات میتوانند در کوتاهمدت دردناک باشند. به عنوان مثال، بهبود اقتصادی “بدون شغل” که پس از رکود سالهای ۱۹۹۱-۱۹۹۰ رخ داد، نشان داد که حتی با افزایش تولید و حاشیههای سود شرکتی، نرخ بیکاری میتواند بهطور مداوم بالا باقی بماند.
این الگو یادآور میشود که دستههای کاملی از کارگران میتوانند به حاشیه رانده شوند، در حالی که تنها تعداد محدودی از شرکتها پیشرفت میکنند.
کارگرانی در صنایعی که تصور میشد در برابر هوش مصنوعی ایمن هستند، مانند مدیریت میانی یا برنامهنویسی، اکنون با اطلاعیههای اخراج مواجهاند. در عین حال، افرادی که در مشاغل خدماتی شخصی کار میکنند، فعلاً احساس امنیت بیشتری دارند، هرچند هیچ نقشی واقعاً از خطر مصون نیست.
نگرانیها درباره تأثیر هوش مصنوعی بر بازار کار
برخی پیشبینیها نشان میدهند که هوش مصنوعی میتواند تا ۸۵ درصد از بازار کار را مختل کند و اکثر مشاغل را به نحوی تغییر دهد.
ظهور جنبشهای سیاسی مرتبط با نارضایتی اقتصادی – مانند انتخاب دونالد ترامپ و موجهای مختلف پوپولیسم در اروپا – نشان میدهد که نگرانیهای شغلی چقدر سریع میتوانند بر جوامع تأثیر بگذارند.
نگاهی فراتر از نگرانیها
مطالعهای در سال ۲۰۲۴ نشان داد که هوش مصنوعی از منظر صنعتی تأثیر مثبتی بر ساختار اشتغال دارد. برخی از محققان این فناوریها را ابزاری برای سادهسازی وظایف خستهکننده و تمرکز انسانها بر کارهایی که نیاز به خلاقیت یا هوش هیجانی دارند، میدانند.
تحلیلی که در سال ۲۰۲۵ منتشر شد، اثر تکمیلی هوش مصنوعی بر برخی نقشهای شغلی را شناسایی کرد و نشان داد که هوش مصنوعی ممکن است انسان را تقویت کند، نه جایگزین آن. این مطالعات نشان میدهند که استفاده گستردهتر از هوش مصنوعی میتواند با بازاری کار سالم همزیستی داشته باشد.
توزیع نابرابر منافع ناشی از هوش مصنوعی
مزایای فناوری اغلب بسته به سطح آموزش، مهارت و عوامل جغرافیایی متفاوت است. یک توسعهدهنده نرمافزار در کالیفرنیا که هوش مصنوعی را پذیرفته است، میتواند با تبدیل شدن به متخصص در سیستمهای پیشرفته کدنویسی درآمد بیشتری کسب کند.
اما یک توسعهدهنده مشابه در منطقهای با فرصتهای کمتر یا بدون برنامههای بازآموزی ممکن است خود را از بخشهای رشد محروم ببیند. این نابرابری نگرانیهای گستردهای درباره افزایش شکافها به همراه دارد.
این شکافها به تغییرات سیاسی منجر میشوند، به ویژه زمانی که جوامعی احساس کنند شغلهایشان از بین رفته، در حالی که اقتصاد کلی روی کاغذ قوی به نظر میرسد.
اضطراب عمیق اقتصادی
جیم کلارک، بنیانگذار یک موسسه نیویورکی متمرکز بر اشتغال و درآمد آینده، پیشنهاد داده که افزایش اضطراب درباره امنیت شغلی میتواند بر نحوه رأیگیری مردم و برنامهریزی خانوادهها برای آینده تأثیر بگذارد.
حتی اگر نقشهای جدید ظاهر شوند، تعداد زیادی از کارگران ممکن است بدون مهارتهای بهروز، آمادگی کافی نداشته باشند.
گروههای تحقیقاتی متعددی هشدار دادهاند که نگرانی درباره هوش مصنوعی میتواند واکنشهایی مشابه با دورههای قبلی اتوماسیون سریع مکانیکی ایجاد کند.
هوش مصنوعی و آینده مشاغل
هیچکس نمیتواند دقیقاً بگوید که چگونه یا چه زمانی هوش مصنوعی بیشتر مشاغل را تغییر خواهد داد، اما بسیاری از کارکنان هماکنون این تغییرات را احساس میکنند.
دغدغه دولتها این است که در حالی که شرکتها سود میبرند، ممکن است بودجه کافی برای بازآموزی یا شبکههای امنیت اجتماعی وجود نداشته باشد.
تلاشها برای گسترش آموزشهای فناوری و ترویج سیاستهای کاری منعطف زمان میبرد تا به نتیجه برسد. همانطور که فناوری محیط کار را بازتعریف میکند، رویکردی آیندهنگرانه در زمینه جبران خسارت، مهارتهای جدید و نظارتهای قانونی میتواند اختلالات را به حداقل برساند.
این مطالعه در مجله Heliyon منتشر شده است.