در میان توندراهای بادخیز قطب شمال و فلاتهای یخزده اوراسیا، تنها تعداد کمی از موجودات خارقالعاده توانستند در برابر انقراض مقاومت کنند. حیواناتی مانند ماموت پشمالو و روباه قطبی، در سرما زاده نشدند، بلکه آن را به سلطه خود درآوردند.
اما آنها چگونه توانستند بدنهایی جمعوجور، خزهای ضخیم و مقاومت در برابر دماهای زیر صفر را بهدست آورند؟
دو دوره اصلی در تکامل سرمایی
دوره اول: آغاز سازگاری با سرما (۳ تا ۲ میلیون سال پیش)
نخستین مرحله از تکامل حیوانات سردزی، بین سه تا دو میلیون سال پیش در اواخر دوره پلیوسن و اوایل دوره پلیستوسن آغاز شد.
در این دوران، گونههای ابتدایی پستاندارانی چون ماموتها، گوزن شمالی و گاومیشهای مشکدار پدیدار شدند. بهنظر میرسد این جانوران در واکنش به سرد شدن تدریجی زمین و تشکیل یخچالهای قطبی، مسیر سازگاری با سرما را آغاز کردند.
دوره دوم: گذار پلیستوسن میانه (حدود ۷۰۰ هزار سال پیش)
دومین و حیاتیترین مرحله از این فرآیند، با آغاز گذار پلیستوسن میانه شکل گرفت. در این دوران، چرخههای یخبندان طولانیتر و شدیدتر شدند.
بسیاری از متخصصان آبوهوای سرد که امروز میشناسیم – مانند کرگدن پشمالو و لمینگهای واقعی – در این دوره یا کمی بعد از آن ظاهر شدند.
جالب اینکه برخی از گونههای اولیه مانند ماموتها، هم در دورههای یخبندان و هم در دورههای گرم بینیخبندان زندگی میکردند. این انعطافپذیری، سکویی برای پیدایش ویژگیهای تخصصیتر در آینده فراهم کرد.
رمزگشایی از صفات سرمایی با استفاده از DNA باستانی
تا پیش از این، اطلاعات ما از این حیوانات به استخوانها و دندانهای باقیمانده محدود بود. اما امروز با استفاده از DNA باستانی (aDNA)، ابزار نیرومند دیگری در اختیار دانشمندان قرار گرفته است.
این دادههای مولکولی، تنها زمان ظهور گونهها را مشخص نمیکنند، بلکه لحظه پیدایش صفات ویژه برای زندگی در سرما را نیز روشن میکنند.
«این نخستین تلاش گسترده برای مقایسه مسیر تکامل جانوران و گیاهان سازگار با سرما از زمان ظهور روشهای جدید پالئوژنتیک است.» – پروفسور استیوارت
ماموتها و لمینگها: پیشگامان سازگاری سرمایی
تحقیقات نشان داد ماموتها از حدود یک میلیون سال پیش، بسیاری از ژنهای مرتبط با زندگی در سرما را داشتهاند. تغییرات فیزیکی مانند خز ضخیم، تغییرات متابولیکی و اندازه گوش اما در حدود ۷۰۰ هزار سال پیش پدید آمدند.
از سوی دیگر، DNA باستانی لمینگها نشان میدهد که برخی گونههای جدید آنها تنها ۱۰۰ هزار سال پیش ظهور یافتهاند. گوزن لمینگ نروژی، یکی از جوانترین پستانداران شناختهشده است.
مسیرهای گوناگون سازگاری با سرما
سه نظریه اصلی در مورد مسیر تکامل حیوانات سرمایی
بر پایه یافتههای فسیلی و ژنتیکی، سه مسیر اصلی برای سازگاری با سرما شناسایی شدهاند:
۱. مهاجرت از مناطق معتدل
گونههایی مانند خرس قطبی و ماموت پشمالو، احتمالاً از مناطق گرمتر به شمال مهاجرت کردند و پس از برخورد با اقلیم سرد، بهتدریج سازگار شدند. این نظریه به «خروج از منطقه معتدل» شهرت دارد.
۲. تکامل در محل (In situ)
برخی گونهها مانند گوزن شمالی و روباه قطبی، مستقیماً در خود منطقه قطب شمال تکامل یافتهاند. اینگونهها بهتدریج و در پاسخ به سرمای فزاینده، صفات ویژهای کسب کردند.
۳. پیشسازگاری در ارتفاعات کوهستانی
نظریهای دیگر به نام «پیشسازگاری کوهستانی» میگوید برخی جانوران مانند کرگدن پشمالو و روباه قطبی، ابتدا در ارتفاعات سردی مانند فلات تبت تکامل یافتهاند و سپس به عرضهای شمالی مهاجرت کردهاند.
این مسیرهای مختلف نشان میدهند که سازگاری با سرما تابعی از جغرافیا، اقلیم و ویژگیهای ذاتی هر گونه بوده است.
گیاهان قطبی: داستانی پیچیدهتر و آرامتر
بر خلاف حیوانات بزرگی چون ماموت، گیاهان قطبی روند تکاملی متفاوتی را طی کردهاند. بیشتر گیاهان امروزی منطقه قطب، در دو میلیون سال گذشته پدیدار شدهاند. بسیاری از آنها از مناطق کوهستانی یا جنگلی جنوبی آمدهاند و تنها تعداد اندکی از آنها در محل و از طریق هیبرید شدن یا دو برابر شدن کروموزومها تکامل یافتهاند.
نقش مهم پراکنش در برابر جهش
مطالعهای گسترده روی DNA گیاهان قطبی نشان داد که پراکنش (مهاجرت گیاهان به مناطق سرد) نقشی مهمتر از جهش ژنتیکی داشته است.
مناطق منشأ اصلی گیاهان قطبی عبارتاند از آمریکای شمالی غربی، رشتهکوههای هیمالیا و دشتهای آسیا.
با وجود این پراکندگی وسیع، تنها حدود ۵ درصد از گونههای گیاهی قطبی، بومی و منحصر به این منطقهاند.
DNA باستانی استخراجشده از رسوبات نشان میدهد که اگرچه تاکنون انقراض گستردهای ثبت نشده، اما برخی گونهها از بین رفتهاند.
رمز ماندگاری گیاهان قطبی
توانایی تولید مثل غیرجنسی، نیاز اندک به منابع، و دارا بودن مجموعههای کروموزومی اضافی، از جمله عوامل بقای گیاهان در شرایط سخت قطب هستند.
سوسکها: ثابت اما رازآلود
فسیلهای مربوط به سوسکهای قطبی نشان از ثبات بالا در گونههای آنها دارند. بسیاری از آنها بیش از ۲٫۶ میلیون سال پیش نیز وجود داشتهاند.
اما آیا واقعاً تغییری نکردهاند؟
برخی شواهد DNA رسوبی از شمال گرینلند، جوامع سوسکی را نشان میدهد که هیچ معادل امروزی ندارند. این یافتهها نشان میدهد که تغییراتی وجود داشته، اما این تغییرات بهقدری ظریف بودهاند که در فسیلها دیده نمیشوند.
سوسکها، بر خلاف پستانداران، تغییرات ساختاری آشکار ندارند. تغییرات آنها ممکن است در فرآیندهای متابولیکی یا تولید مثلی پنهان باشد – حوزههایی که بررسی آنها تازه آغاز شده است.
چه زمانی اکوسیستم امروزی قطب شمال شکل گرفت؟
با وجود دادههای فسیلی و ژنتیکی غنی، هنوز یک سؤال اساسی باقی است: اکوسیستم امروزی قطب دقیقاً کی شکل گرفت؟
پژوهشها نشان میدهند که بین ۲٫۶ تا ۱٫۸ میلیون سال پیش، قطب شمال میزبان ترکیبی از گونههای معتدل، بوریال و منقرضشده بود و اکوسیستم امروزی بههیچوجه وجود نداشت.
پس از حدود ۷۰۰ هزار سال پیش بود که گونههایی مانند ماموت پشمالو، گوزن شمالی و روباه قطبی، اکوسیستم را تحت سلطه خود درآوردند.
درسهایی از گذشته برای نجات آینده
«گونههای سازگار با سرما، از آسیبپذیرترین گونهها در برابر تغییرات اقلیمی هستند. شناخت مسیر تکامل آنها میتواند به محافظت از گونههای در معرض خطر کمک کند.» – جان استیوارت
با مشخص کردن مکان، زمان و چگونگی تکامل گونهها، دانشمندان میتوانند پیشبینی بهتری از وضعیت آینده داشته باشند. این شناخت، راهنمایی برای حفاظت از آنها بهصورت حفظ زیستگاه، هدایت مهاجرت یا حتی ذخیرهسازی ژنها در بانکهای ژنتیکی فراهم میکند.
جمعبندی: ارثیهای از یخبندان برای آیندهای گرم
عصر یخبندان تنها دورهای از یخ و سکوت نبود، بلکه آزمایشگاهی بزرگ برای تکامل بود. جانوران سردزی امروزی، حامل میراثی از مهاجرتها، سازگاریها و مقاومتهای بیپایاناند.
«میتوانیم بر پایه این یافتهها، نهتنها گذشته را بهتر بشناسیم بلکه برنامههای محافظتی بهتری برای آینده طراحی کنیم.» – پروفسور استیوارت
در جهانی که روز به روز گرمتر میشود، گذشته ممکن است بهترین راهنمای ما برای آینده باشد. رازهای نهفته در ژنومهای باستانی، شاید همان کلید نجات حیات بر زمین باشند.
این مطالعه در نشریه Trends in Ecology & Evolution منتشر شده است.