سال ۲۰۲۵ شاید در مقایسه با دورههای طلایی تلویزیون علمیتخیلی، مثل اوایل دههی ۲۰۰۰ یا میانهی دههی ۲۰۱۰، سالی کاملاً درخشان به نظر نرسد، اما با این حال، این سال شاهد آغاز پخش چند سریال قابلتوجه بود که هرکدام به شکلی خاص، ردپای خود را در ژانر علمیتخیلی بر جای گذاشتند. پنج سریالی که در ادامه معرفی میشوند، اگرچه از نظر لحن، مضمون و مقیاس متفاوتاند، اما همگی تلاش کردهاند پرسشهای بنیادینی دربارهی انسان، فناوری و جایگاه بشر در جهان مطرح کنند.
۵. سریال Cassandra
سریال آلمانی Cassandra از نتفلیکس، داستانی آشنا را با رویکردی متفاوت روایت میکند. خانوادهای به خانهای جدید نقل مکان میکنند و ناخواسته یک دستیار هوش مصنوعی خانگی را دوباره فعال میکنند. در ابتدا، همه چیز یادآور داستانهای کلیشهای دربارهی هوش مصنوعی سرکش است، اما سریال بهتدریج مسیر متفاوتی را در پیش میگیرد. فضای بصری Cassandra با حالوهوای رتروفیوچریستی، یکی از نقاط قوت اصلی آن است و شخصیت هوش مصنوعی داستان در ابتدا چهرهای مهربان و مراقب دارد. هرچند شخصیتپردازی انسانها گاهی سادهانگارانه است و سریال در برخی لحظات به سمت اغراق میرود، اما روایت جمعوجور و پایانبندی کامل آن، Cassandra را به اثری قابلقبول برای طرفداران ژانر تبدیل میکند.
۴. سریال The Eternaut
The Eternaut یک سریال علمیتخیلی آرژانتینی است که بر اساس کمیکی کلاسیک از دههی ۱۹۵۰ ساخته شده و خیلی زود توجه چهرههایی مثل هیدئو کوجیما را جلب کرد. داستان با بارش برفی مرگبار آغاز میشود که بخش بزرگی از جمعیت جهان را از بین میبرد. هرچند شروع سریال یادآور روایتهای آخرالزمانی آشناست، اما بهمرور به داستانی عمیقتر دربارهی شکنندگی ساختارهای انسانی و خطرات قدرتهای اقتدارگرا تبدیل میشود. اگرچه ارتباط گرفتن با شخصیتها در قسمتهای ابتدایی آسان نیست، اما فضاسازی، مقیاس تهدید و پیچش زمانی پایانی، The Eternaut را به اثری امیدوارکننده بدل میکند؛ بهویژه با توجه به تمدید آن برای فصل دوم.
۳. سریال Murderbot
Apple TV در سالهای اخیر به یکی از قطبهای اصلی سریالهای علمیتخیلی تبدیل شده و Murderbot یکی از مهمترین برگهای برندهی این پلتفرم در سال ۲۰۲۵ است. این سریال که اقتباسی از مجموعه کتاب The Murderbot Diaries نوشتهی مارتا ولز است، در ابتدا با لحن طنزآمیز خود مخاطب را غافلگیر میکند. اما خیلی زود، لایههای عمیقتری از داستان آشکار میشود و سریال به تأملی جدی دربارهی آگاهی، اختیار و هویت بدل میگردد؛ آن هم در جهانی که هوشیاری بهعنوان نوعی نرمافزار مالکیتی دیده میشود. بازی درخشان الکساندر اسکاشگورد نقش مهمی در ماندگاری Murderbot دارد و آن را به یکی از بهیادماندنیترین آثار سال تبدیل کرده است.
۲. سریال Alien: Earth
Alien: Earth بار سنگینی را به دوش میکشد، چرا که هم بخشی از یکی از شناختهشدهترین فرنچایزهای ترسناک تاریخ است و هم باید دلیل وجودی خود را توجیه کند. برخلاف انتظار، سریال به فرمول سادهی هیولای هفته بسنده نمیکند و روایتی آهستهتر و ساختاریتر از وحشت ارائه میدهد. انتقال تهدید بیگانهها از فضا به زمین، بهتنهایی جذابیت زیادی دارد، اما نقطهی قوت اصلی سریال، تمرکز آن بر فساد اخلاقی، ساختارهای قدرت شکننده و ترسهای انسانی است. سریال Alien: Earth نه فقط به اسطورهشناسی مجموعه وفادار میماند، بلکه آن را گسترش میدهد.
۱. سریال Pluribus
در صدر این فهرست، Pluribus قرار دارد؛ یکی از پربینندهترین سریالهای تاریخ Apple TV. برخلاف بسیاری از آثار پسا آخرالزمانی که بر شوکهای سریع و پیچشهای پیدرپی تکیه دارند، Pluribus روایتی آرام و صبورانه را انتخاب میکند. سریال تصویری غیرمعمول از دنیایی ویرانشده ارائه میدهد؛ جایی که انسانها به شکلی غیرمنتظره شاد به نظر میرسند و دو شخصیت بدبین، نگاهی متفاوت به این جهان دارند. شاید این رویکرد با منطق مصرف سریع محتوا در عصر استریم همخوان نباشد، اما اعتماد به چشمانداز وینس گیلیگان باعث میشود Pluribus به تجربهای ارزشمند برای مخاطبان صبور تبدیل شود. در حال حاضر، این سریال یکی از بهترین نمونههای علمیتخیلی تلویزیونی سالهای اخیر به شمار میرود.




