در طول قرون مختلف، این جزیره دورافتاده از راهبان و زاهدان گرفته تا کشاورزان و نگهبانان فانوس دریایی، میزبان انسانهای زیادی بوده است. جزیره Calf of Man امروزه هم بهسان کپسولی از زمان باقی مانده و هم در خط مقدم تلاشها برای احیای جمعیت پرندگان دریایی قرار دارد.
جزیره Calf of Man که کمتر از نیم مایل از ساحل جنوب غربی شبهجزیره میل در آیل آو من فاصله دارد، از آن دست مقاصدی است که در جزایر بریتانیا کمنظیر است: مکانی هیجانانگیز، اما اغلب بدون در نظر گرفتن فصل یا تلاش فراوان، دستنیافتنی.
در درجه اول، این جزیره تحت سلطه پرندگان مهاجر است، از جمله مانکس شیرواتر (Manx shearwater) سیاه و سفید، یکی از گونههای پرندگان بریتانیا عمر بسیار زیادی دارد. این جزیره تاریخی با دو فانوس دریایی ویرانشده، تقریباً خالی از سکنه است؛ جز دو نگهبان حیات وحش و دو داوطلب دورهای که از ماه مارس تا نوامبر از ایستگاه پرندگان حفاظت میکنند. در باقی ماهها، جزیره کاملاً خالی از سکنه میشود.
اما جریانهای تند دریای ایرلند و تنگهی متلاطم موسوم به کالف ساوند که این جزیره را از سرزمین اصلی جدا میکند، اغلب عبور از آن را خطرناک میسازد. گاهی، در میان طوفانها و امواج غلتان، این جزیره برای هفتهها غیر قابل دسترسی میشود. در زیر آب، بستر دریا پر است از لاشهی کشتیهای غرقشده؛ از جمله یک کشتی باری ۱۶۰ تُنی از لیورپول، یک کشتی باری از گلاسگو، و یک کشتی فرانسوی است. به همین دلیل، رسیدن به Calf of Man بیش از یک سفر محسوب میشود.
در آن صبح، ناخدای قایق استیو کلاگ بود؛ دریانوردی از آیل آو من که طوفانهای زیادی را پشت سر گذاشته است. مثل پدرش که پیش از او چهل سال همین سفرها را انجام داده بود، او نیز باور دارد که جذابیت این جزیره در دشواری دستیابی به آن است. کلاگ گفت: تابستان گذشته حتی یک بار هم نتوانستیم به جزیره برویم. او این حرف را در حالی به من گفت که یکی از ده مسافر گشت دریایی ۴.۵ ساعتهی آن روز بودم. اطرافمان، درخشش نقرهای–آبی دریا زیر آفتاب صبحگاهی میدرخشید و از هر سو به دوردست نگاه میکردیم، اما هنوز نشانی از مناظر صخرهای و دراماتیک جزیره دیده نمیشد. Calf of Man جای خاصی است. بکر و در حال دگرگونی دائمی. نکته این نیست که یک بار بیایی، باید آن را در حالات مختلفش ببینی. مثل یک کپسول زمانی است.
بیش از هزار سال پیش از آنکه پای ما به این جزیره ۶۱۶ هکتاری برسد، راهبان و زاهدان مسیحی در اینجا میزیستند و کلیسایی کوچک به نام کیل (keeill) بنا کرده بودند. در زمان الیزابت اول، برخی از فراریان به این جزیره پناه آوردند و در قرون بعد، دامدارانی اجارهنشین، نگهبانان فانوس و مالکان مختلفی تلاش کردند تا این جزیره وحشی را رام کنند. یکی از این افراد، فرانسیس جفری دیکنز، پسر نویسنده مشهور چارلز دیکنز بود که نهایتاً در سال ۱۹۳۹ این جزیره را به نشنال تراست اهدا کرد تا بهعنوان ذخیرهگاه طبیعی حفظ شود. بعدها، مالکیت آن به سازمان میراث ملی مانکس منتقل شد.
امروز، این جزیره ترکیبی از تاریخهای گوناگون است: جادهای خاکی از میان دو فانوس دریایی قرن نوزدهمی عبور میکند که در برجهای ویران آنها، کلاغهای چاف لانه کردهاند. یک آهنگری، سیلو و آسیاب از دوران گذشته در حال تخریب باقی ماندهاند، گویی ارواح کشاورزان هنوز آنجا سرگرداناند. دیوارهای سنگی سنتی که داوطلبان جزیره بازسازیشان کردهاند، به سختی میتوانند مانع از حرکت گلههای گوسفند چهارشاخ مانکس لوگتن شوند که همچنان در جزیره میچرند.
اما بیشتر بازدیدکنندگان Calf of Man برای دیدن تنها خانهی مزرعه جزیره میآیند: ایستگاه پرندهنگری، خانهای که حدود نیم ساعت پیادهروی از اسکله فاصله دارد و در گودی مرکزی جزیره واقع شده؛ جایی که اطلاعاتی ارزشمند دربارهی حیاتوحش بینظیر منطقه به اشتراک گذاشته میشود. هنگام ورود من، نگهبانان جزیره در حال نصب حلقههای شناسایی بر پای پرندگان بودند؛ اقدامی که بخشی از سرشماری مستمر پرندگان است. مثل ماهیگیرانی که با دریاهای متلاطم میجنگند، زندگی روزمره این افراد نیز با گونههایی تعریف میشود که هر صبح در تورشان گیر میافتد. تا زمان حضور من، نزدیک به ۵۰ گونه مختلف علامتگذاری شده بودند.
النور گروور، نگهبان پرندهشناس و یکی از دو نگهبان تماموقت ایستگاه گفت: اگر روز خوبی برای پرندهنگری باشد، از اولین نور صبح بیدار میشویم و تا وقت ناهار گونههای مختلف را حلقه گذاری میکنیم. بعدازظهر هم مشغول شمارش هستیم. کار سریع و مؤثری است. امروز چند مشاهده جدید داشتهایم: یک عقاب ماهیگیر، یک سینهسرخ کوچک و یک مرغ نیزار.
کار سخت است، اما داستان اینجا هم امیدبخش است. از زمان آغاز پروژه در سال ۱۹۵۹ تا پایان سال گذشته، بیش از ۳۰۷ هزار پرنده حلقه گذاری شدهاند. دادههای بهدستآمده برای ردیابی مسیرهای مهاجرت، طول عمر، تغییرات جمعیتی و موفقیت در تولیدمثل مورد استفاده قرار میگیرد.