یک مطالعه جدید از محققان دانشگاهی پاسخی فراتر از سنت یا آموزش ارائه میدهد: این کودکان فقط همراه والدین نبودند – بلکه شرکتکنندگان معنوی محسوب میشدند.
نقش کودکان در هنر غاری
نقاشیهای غاری، بهویژه در فرانسه و اسپانیا، بین ۴۰ هزار تا ۱۲ هزار سال قدمت دارند و همچنان باستانشناسان را شگفتزده میکنند.
درحالیکه تحقیقات پیشین بیشتر بر هنرمندان بزرگسال این آثار متمرکز بوده، شواهد فزایندهای نشان میدهد که کودکان نیز در خلق آنها نقش داشتهاند. اثر دستها و نقاشیهای انگشتی که توسط کودکان خردسال، حتی دو ساله، ایجاد شده است، در میان تصاویر حیوانات و اشکال انتزاعی دیده میشود.
آثار پا و رد دستهای یافتشده در نزدیکی این نقاشیهای باستانی نشان میدهد که کودکان فقط ناظر نبودند – بلکه بهطور فعال در این هنر مشارکت داشتند.
کودکان بهعنوان چهرههای قدرتمند
«شواهد محکمی از حضور کودکان در این آثار هنری وجود دارد.» دکتر الا عساف، یکی از محققان، چنین میگوید. اما چرا کودکان خردسال به سفری طاقتفرسا و خطرناک در اعماق غارهای تاریک و کماکسیژن برده میشدند؟
اکثر فرضیات تاکنون بر جنبه آموزشی تأکید داشتند؛ اینکه کودکان برای یادگیری سنتها، اسطورهها و مهارتهای هنری همراه بزرگترها میرفتند. اما محققان معتقدند که این موضوع معنایی فراتر دارد.
کودکان بهعنوان واسطههای معنوی
دکتر یافیت کدار، یکی دیگر از محققان، توضیح میدهد که در بسیاری از جوامع سنتی، کودکان فقط ناظران منفعل نیستند، بلکه «عوامل فعال» در ارتباط با جهانهای ماورایی محسوب میشوند.
«کودکان دارای ویژگیهای ذهنی و شناختی منحصربهفردی هستند. به همین دلیل، فرهنگهای بومی در سراسر تاریخ و پیشاتاریخ، آنها را بهعنوان واسطههایی بین این جهان و موجودات غیرانسانی در طبیعت، دنیای زیرین و حتی کیهان در نظر میگرفتند.»
مشارکت کودکان در هنر غاری و ارتباط با ارواح
به باور محققان، جوامع باستانی احتمالاً معتقد بودند که حضور کودکان در مراسم غاری، ارتباطشان را با موجودات معنوی – اعم از ارواح نیاکان، نیروهای کیهانی یا حیوانات مقدس – تقویت میکند.
دکتر ران بارکای توضیح میدهد که غارها برای انسانهای پیشاتاریخی چیزی بیش از محل زندگی بودند؛ آنها را بهعنوان دروازههایی به دنیای زیرین میدیدند. ورود به غارها، نهتنها یک حرکت فیزیکی، بلکه سفری نمادین محسوب میشد که در آن، آیینهای شمنیستی برای برقراری ارتباط با نیروهای نامرئی اجرا میشد.
کودکان، پیامرسانان معنوی
«کودکان خردسال بهعنوان موجوداتی بینابینی در نظر گرفته میشدند – آنها به دنیایی که قبل از تولد در آن بودند، تعلق داشتند و همزمان در این جهان زندگی میکردند.» بارکای چنین توضیح میدهد.
این ویژگی منحصربهفرد باعث میشد که کودکان واسطههایی ایدهآل برای انتقال پیامها به موجودات ماورایی باشند. رد دستها و آثار کودکان بر دیواره غارها ممکن است بهعنوان نشانههایی از نقش معنوی آنها در این مراسم تلقی شده باشد.
نتیجهگیری
این مطالعه به موج جدیدی از تحقیقات میپیوندد که نقش کودکان را در جوامع باستانی از نو ارزیابی میکنند. بهجای آنکه آنها را صرفاً بهعنوان یادگیرندگان یا شاگردان در نظر بگیریم، اکنون شواهدی نشان میدهد که کودکان در شکلدهی به زندگی اجتماعی و آیینهای معنوی نیز نقش مهمی داشتهاند.
این نظریه، دوران کودکی را نهفقط بهعنوان مرحلهای از یادگیری، بلکه بهعنوان زمانی برای اتصال معنوی نشان میدهد – و کودکان را نهفقط یادگیرندگان، بلکه پیامآورانی بین جهانها معرفی میکند.