در روزهای نخستین طلاق پدر و مادر، کودکان احساسات بسیار بدی را تجربه میکنند. برای اینکه به کودکتان کمک کنید بر این ترسها فائق آید و دوباره آرام شود، ابتدا باید این احساسات بد را بشناسید و نشانههای وجود آنها را در کودک خود بررسی کنید.
درست است که هر خانواده با خانواده دیگر متفاوت است و اخلاقیات و عادات هر کودک با کودک دیگر فرق می کند، اما در روزهای اولیه طلاق یا در زمانی که تازه مسئله طلاق را با کودکتان مطرح کردهاید، همه بچهها دچاز ترسها و نگرانیهای تقریبا یکسانی میشوند که شما باید آنها را تشخیص داده و در صدد رفع آنها برآیید.
این رفتارهای کودک در واقع نشانههایی هستند که کودک به شما میدهد تا بگوید که از شرایط ایجاد شده ناراضی است و نیاز به کمک و حمایت شما دارد.
به خاطر داشته باشید، این حالات کودک به آن معنی نیست که قرار است آنها تا همیشه به همین وضع بمانند. با صرف مقدار بیشتری از وقت، عشق و توجهتان برای آنها، این حالات به کلی از بین میروند.
این احساسات بد از معمولترین نگرانیهایی است که بچهها در ۶ ماه اول طلاق دارند:
۱- ترس از ترک شدن
خیلی از کودکان در ماههای ابتدایی طلاق ترس از ترک شدن به وسیله پدر و مادر را دارند. در حقیقت این ترس یکی ار معمولترین ترسهایی است که کودکان طلاق در همه سنین آن را تجربه میکنند. زمانی که کودک شخصی نزدیک به خود را از دست میدهد، طبیعی است که فکر کند ممکن است دیگر افراد هم او را تنها بگذارند. در نتیجه ممکن است کودکتان بهانه گیر شود و به حظور شما نیاز زیادی داشته باشد. ممکن است فرزندتان بازگشت به الگوهای کودکی را نشان دهد. به آن معنی که رفتارهایی که چند سال قبل و در سالهای ابتدایی زندگیاش را داشته تکرار کند، مثلا شستش را بمکد.
عشق زیاد و بدون غید و شرط شما و گذشت زمان به کودک این اطمینان را میدهد که شما او را تنها نخواهید گذاشت و به مرور این حالات او بهبود مییابند.
۲- مطمئن نبودن از آینده
طبیعی است که وقتی اتفاق غیر منتظرهای در زندگی کودک میافتد، او درمورد چیزهایی که در آینده اتفاق خواهد افتاد مطمئن نباشد. ممکن است شما از ابتدای رابطه یا از چند وقت قبلتر از طلاقتان حدس میزدید که ممکن است از همسرتان جدا شوید، اما کودکتان که این را نمیدانسته. به همین دلیل است که کودک برآشفته میشود چون با تغییری ناگهانی و بزرگ که انتظارش را نداشته رو به رو میشود. حمایت و دلگرمی دادن شما به کودک در این موقعیت بسیار مهم است.
۳- فکرهای غیر واقعی و نادرست
این یک مکانیسم است که کودکان و بزرگسالان زمانی که با اتفاق ناخوشایندی در زندگیشان مواجه میشوند، از آن بهره میگیرند. مثلا کودک فکر میکند اینکه او در مدرسه نمره کمی آورده دلیل طلاق والدینش از یکدیگر است. خیلی مهم است که در این روزهای اولیه جدایی به دنبال نشانههای این تفکرات در کودکتان بگردید و اگر فهمیدید که او با چنین فکرهایی دست و پنجه نرم میکند، به او کمک کنید که دست از این خیالات و افکار منفی بردارد.
۴- بی علاقگی و بی حسی
یک مکانیسم دیگر که ممکن است کودک در این دوران از آن استفاده کند رفتار “من اهمیت نمیدهم” است. ممکن است کودک به طور مستقیم این رفتار را در برابر طلاق یا جدایی شما پیش گیرد و یا اینکه در برابر تکالیف مدرسه و یا دیگر کارهایی که قبلا به آن علاقه نشان میداده، بیعلاقگی نشان دهد. در بعضی مواقع این بیحالی و بی هیجانی نشانههای افسردگی هستند. در هر صورت به محض مشاهده این رفتار در کودکتان با او صحبت کنید و یا شاید بهتر باشد او را نزد یک مشاور ببرید.
۵- تغییرات سریع و مداوم خلق و خو
ممکن است کودک یک دقیقه شاد و خوشحال به نظر برسد و لحظهای دیگر ناراحت و افسرده. این رفتار طبیعی است و در این شرایط به وفور در بچهها دیده میشود. خودتان را جای او بگذارید، بسیار آسان تر است که نسبت به این رفتار کودک با صبر و مهربانی پاسخ دهید تا بخواهید با او دعوا کنید و جر و بحث داشته باشید.
۶- از بین رفتن اعتماد کودک نسبت به بزرگترهایی که تا الان به آنها اعتماد داشته
به عنوان والد شما ممکن است عصبانیت و پریشانی کودکتان را تحمل کنید و خم به ابرو نیاورید. کودک درک کرده که عشق شما به او بدون قید و شرط است و به همین علت است که در برابر شما راحت عصبانیت و پرخاشگری خود را بروز میدهد. گاهی ممکن است کودکتان شما را به خاطر نبود والد دیگرش مقصر بداند (اگر کودک با شما زندگی میکند). به این رفتارهای عصبی کودک با عشقی زیاد و بدون قید و شرط پاسخ دهید و اجازه دهید او بداند که شما در هر شرایطی با او خواهید بود، حتی زمانی که او بدترین رفتارها را از خود نشان میدهد.