سریال Last Samurai Standing شاید یک موفقیت بینقص نباشد، اما بدون تردید بیش از آنکه ناکارآمد باشد، موفق عمل میکند. بسیاری این سریال را جایگزینی برای سریال Shogun دانستهاند، صرفاً به دلیل قرار گرفتن در فضای ژاپن فئودالی. از نظر کیفیت، سریال Shogun بدون شک سریالی قدرتمندتر است، اما ترکیب Last Samurai Standing با عناصر سریال Squid Game باعث شده به اثری سرگرمکننده و بسیار درگیرکننده تبدیل شود.
اگر بخواهیم صریح باشیم، سریال Last Samurai Standing همان سریال Squid Game با کاتانا است؛ گروهی از نخبگان ثروتمند که قصد دارند ژاپن را وارد دورهای جدید کنند، ۲۹۲ سامورایی که حالا «طبقه منسوخشده شیزوکو» نامیده میشوند، را مجبور به رقابتی مرگبار میکنند. برنده، صد هزار ین دریافت میکند و برگزارکنندگان نیز با حذف نسل قدیمیِ جنگجویان ژاپنی و تماشای آشوب از دور، به هدف خود میرسند.
شباهتها به آثاری شبیه Squid Game تنها به این موارد ختم نمیشود. هر شرکتکننده دلیلی شخصی برای ورود به رقابت دارد که اغلب به طبقات پایین جامعه مرتبط است. روی برندهها و بازندهها شرطبندی میشود و نقدی بر فاصله طبقاتی جریان دارد، اما سریال Last Samurai Standing در کنار تمام این مضامین، بهوسیله اکشنی خشن، پرانرژی و استادانه متوازن میشود.
در برخی جنبهها، مانند عمق شخصیتها یا وزن تماتیک، ممکن است این سریال نسبت به دیگر آثار مشابه سبک بتلرویال ضعیفتر به نظر برسد، اما سریال میداند که چه نقاط قوتی دارد و درست همانها را پررنگ میکند؛ و همین مسئله ارزش تماشا کردنش را بالا میبرد.
بهترین نقطه قوت Last Samurai Standing: اکشن درخشان و بینقص
بزرگترین نقطه قوت سریال، صحنههای اکشن آن است. جونئیچی اوکادا که نقش اصلی را بازی میکند، همزمان مسئول طراحی اکشن نیز هست و در این زمینه عملکردی عالی ارائه میدهد. البته برخی صحنههای بزرگ گرفتار مشکل همیشگی «تعلل در حرکت» میشوند؛ یعنی لحظاتی که بازیگران قبل از ضربه زدن سعی میکنند مشغول به نظر برسند. اما این موارد بسیار اندکاند و وقتی خروجی چنین اکشنی باشد، میتوان بهسادگی آن را نادیده گرفت.
تقریباً همه سکانسها با برداشتهای طولانی و دوربین متحرک ثبت شدهاند و تعداد برشها بهقدری کم است که نه بدلکاریها پنهان میشود و نه نقصی در اجرا دیده میشود. همه بازیگران – چه اصلی و چه فرعی – استاد استفاده از انواع سلاحهای ژاپنی هستند و همین باعث شده مبارزهها واقعاً خطرناک و خونین احساس شود.
در میان صحنههای برجسته میتوان به نبرد پایان قسمت دوم با سربازها، یک مبارزه تکبرداشتی در بار در قسمت چهارم و درگیری چشمگیر زیر آتشبازی در قسمت ششم اشاره کرد. افزون بر اینها، چندین مبارزه یکبهیک بین شرکتکنندگان مسابقه که برگزارکنندگان آن را «کودوکو» نامیدهاند، کیفیت بصری فوقالعادهای دارند. تقریباً همه چیز جلوی دوربین ثبت شده و CGI فقط در حدی کم استفاده شده که به چشم نمیآید.
سریال Last Samurai Standing دقیقاً میداند چگونه میتواند از دیگر سریالهای بتلرویال متمایز باشد، و لحظهای را برای نمایش مهارتهایش هدر نمیدهد.
شخصیتها سادهاند اما کارکرد دارند
دیگر بخشهای سریال شاید خیرهکننده نباشند، اما قابل قبولاند. شخصیتها نمونه بارز این موضوعاند؛ کارآمد و قابلقبول، اما نه چندان پیچیده یا عمیق. مقایسه با Squid Game ممکن است خستهکننده شود، اما آن سریال با فضای خفقانآور و نویسندگی دقیقش شخصیتهای کاملاً فراموشنشدنی خلق کرد. سریال Last Samurai Standing چنین عمقی ندارد، اما به اندازه کافی درباره شخصیتها اطلاعات میدهد تا سریال فراتر از اکشن صرف جذاب باقی بماند.
قهرمان داستان، شوجیرو، سامورایی سابقی است که برای نجات خانواده و روستایش از شیوع وبا وارد رقابت میشود. این انگیزهای شریف و قابلدرک است که او را شخصیتی دوستداشتنی میکند؛ هرچند گذشته او و زندگی خانوادگیاش مدام در قالب فلشبکهای تکراری نشان داده میشود. بهتر بود زمان بیشتری صرف خانواده او میشد تا بار احساسی داستان سنگینتر شود.
همین موضوع برای فوتابا نیز صدق میکند که او هم برای جلوگیری از شیوع وبا تلاش میکند و شوجیرو نقش محافظ او را دارد. این رابطه، دینامیکی احساسی و دوستداشتنی ایجاد میکند، هرچند فوتابا کمی بیش از حد ناتوان تصویر شده و این موضوع گاه بار عقبماندهای پیدا میکند. او در طول سریال رشد قابل توجهی نشان نمیدهد، اما همچنان به داستان قلب و عاطفه اضافه میکند.
در میان شخصیتهای فرعی، کیوجین جذابترین است؛ مردی مرموز با اعتمادبهنفس بالا که گذشتهاش نامشخص است و اطلاعات زیادی درباره شرکتکنندگان دارد. او یکی از امیدهای اصلی برای روایت فصلهای بعدی به شمار میرود.
دیگر شخصیتها، از «خواهر و برادرهای» شوجیرو گرفته تا گروه شرور برگزارکنندگان و سامورایی رقیبی به نام بوکوتسو، انگیزههایی معتبر دارند اما عمقشان آنقدر نیست که کاملاً تأثیرگذار باشند
تمها خوباند اما گاه قدیمی به نظر میرسند
از نظر تماتیک، سریال گاهی قوی عمل میکند و گاهی نه. آثار مدرن بتلرویال مانند Squid Game یا The Hunger Games روی مسائلی مانند سرمایهداری، فقر، نابرابری و ستم تمرکز دارند. سریال Last Samurai Standing بخشی از این مسائل را دارد، اما برخی تمها از آنجا که به دورهای تاریخی مربوط میشوند، تأثیر کمتری دارند. برای نمونه، تبعیض علیه طبقه سامورایی دیگر مسئلهای امروزی نیست.
در مقابل، نقد سریال درباره فقدان دسترسی طبقات پایین جامعه به درمان و حمایت هنوز هم مؤثر و قابللمس است. اگر شخصیتها عمق بیشتری داشتند، این مضامین نیز تأثیر عمیقتری میگذاشت.
سریال Last Samurai Standing فصل دوم قدرتمندی را نوید میدهد
نکته مهم این است که سریال پتانسیل زیادی برای افزایش عمق شخصیتها و تمها در فصل دوم دارد. بسیاری انتظار داشتند داستان در شش قسمت تمام شود، اما سریال با پایانبندی باز نشان میدهد که مسیری طولانی در پیش دارد. سرنخها درباره نقش کیوجین و آینده مسابقه جذاباند و اگر سریال در فصل دوم شخصیتها را بهتر توسعه دهد، بسیاری از ضعفها برطرف میشود. فصل اول ثابت کرد که اکشن ستون اصلی این اثر است و احتمالاً فصل دوم نیز همان مسیر را ادامه میدهد.



