در سراسر ایالات متحده، بحرانی آرام در جنگلها، علفزارها و تالابها در حال شکلگیری است. گیاهان بومی که هزاران سال در زیستگاههای طبیعی خود رشد کردهاند، اکنون در مسابقهای غیرممکن گرفتار شدهاند.
تغییرات اقلیمی در حال تغییر مناطق دمایی و الگوهای فصلی با سرعتی بیشتر از توانایی واکنش طبیعی این گیاهان است. برخلاف حیوانات، بیشتر گیاهان نمیتوانند به سرعت مهاجرت کنند. گسترش آهسته آنها، که به جابهجایی بذرها و شرایط مناسب رشد وابسته است، به این معناست که بسیاری از آنها بدون مداخله انسانی قادر به بقا نخواهند بود.
دانشمندان و متخصصان حفاظت از محیط زیست با یک پرسش دشوار روبهرو هستند: آیا باید به این گونههای بومی کمک کنیم تا به مکانهای جدید منتقل شوند؟ و اگر چنین است، چگونه این کار را مسئولانه انجام دهیم؟
انتقال مدیریتشده گیاهان؛ راهکاری پرخطر اما ضروری
ایده انتقال گیاهان بومی به زیستگاههای مجاور، که با عنوان “انتقال مدیریتشده” شناخته میشود، در حال افزایش است. اما این کار بدون خطر نیست.
بسیاری از گونههای مهاجم که اکنون اکوسیستمهای آمریکا را تهدید میکنند، به همین روش وارد شدهاند—توسط انسان، عمدی یا ناخواسته، به مکانهایی منتقل شدهاند که به آنها تعلق نداشتند.
آیا انتقال گیاهان بومی میتواند آنها را نجات دهد؟
انتقال مدیریتشده ممکن است یک راهحل به نظر برسد، اما با خطرات جدی همراه است. زخمهای زیستمحیطی ناشی از اشتباهات گذشته همچنان باقی ماندهاند. برای مثال، گیاه “کودزو” که روزی برای کنترل فرسایش کاشته شد، اکنون جنگلها را خفه کرده است. گیاه “لوستریف بنفش” تالابها را مسدود کرده و “پیچ امینالدوله ژاپنی” زمینهای کشاورزی را فرا گرفته است. همه اینها با نیتهای خوب معرفی شدند اما به تهدیدهای زیستمحیطی تبدیل شدند.
با این حال، انجام ندادن هیچ اقدامی میتواند بدتر باشد. پیشبینیهای اقلیمی نشان میدهند که اکوسیستمها با سرعت زیادی در حال تغییر هستند و گونههای بومی که توانایی حرکت سریع ندارند، در معرض خطر انقراض قرار دارند. جابهجایی با کمک انسان ممکن است تنها راه نجات آنها باشد.
ارزیابی ویژگیهای گیاهان بومی
برای حل این چالش، پژوهشگران باید بفهمند چه ویژگیهایی باعث میشود که برخی گیاهان در مکانهای جدید رشد کنند و برخی دیگر آسیبزا شوند.
توماس نوهفر، دانشجوی زیستشناسی تکاملی و نویسنده اصلی مطالعهای جدید که در مجله Global Change Biology منتشر شده، معتقد است:
“ما میدانیم که به دلیل تغییرات اقلیمی، گونههای بومی باید جابهجا شوند، اما بسیاری از متخصصانی که روی مدیریت گونههای مهاجم کار میکنند، نگران این هستند که نکند ناخواسته به مشکل اضافه کنیم.”
او و استاد راهنمایش، بثانی بردلی، در پژوهش جدید خود بررسی کردهاند که چگونه ویژگیهای خاص گیاهان میتوانند موفقیت یا خطر احتمالی جابهجایی آنها را تعیین کنند.
“ما بارها در گذشته اشتباه کردهایم و گونههای مهاجم را معرفی کردهایم. نمیخواهیم این اشتباه را تکرار کنیم. اما در شرایط تغییرات اقلیمی، انجام ندادن هیچ کاری ممکن است آسیب بیشتری به همراه داشته باشد.”
کدام گیاهان کاندیدای مناسبی برای جابهجایی هستند؟
این مطالعه روی ویژگیهایی متمرکز شده که تعیین میکنند آیا یک گیاه میتواند بهطور موفقیتآمیز جابهجا شود و آیا پس از آن به مشکلی تبدیل خواهد شد یا نه.
ویژگیهایی مانند رشد سریع، دوره گلدهی طولانی و پراکندگی بذر از طریق باد، اغلب به بقای گیاهان در محیطهای جدید کمک میکنند. اما همین ویژگیها برای شناسایی گونههای مهاجم نیز استفاده شدهاند.
نوهفر توضیح میدهد:
“ما اغلب از ویژگیهایی مثل سرعت رشد، طول دوره گلدهی یا نحوه پراکندگی بذر برای ارزیابی خطر مهاجم شدن یک گونه استفاده میکنیم. اما این ویژگیها ممکن است به بقای یک گونه بومی در محیط جدید نیز کمک کنند.”
این تحقیق، مجموعهای گسترده از مطالعات مرتبط با بومشناسی ترمیمی و بومشناسی مهاجم را بررسی کرده و ابزارهای ارزیابی ریسک مورد استفاده مدیران زمین را مرور کرده است.
مرز بین کمک و آسیب
برخی ویژگیها مانند نرخ متابولیکی بالا، به استقرار گیاه در محیطهای جدید کمک میکنند. این ویژگیها هم در گونههای بومی و هم در گونههای مهاجم دیده میشوند. اما ویژگیهای دیگری، مانند رشد بیرویه یا اختلال در اکوسیستم، زنگ خطر را به صدا درمیآورند.
اندازه بزرگ، برای مثال، علاوه بر کمک به استقرار گیاه، میتواند باعث تسلط آن بر چشمانداز شود، که در نهایت منجر به رشد بیشازحد و حذف گیاهان محلی میشود.
مسمومیت نیز یکی از ویژگیهای نگرانکننده است. هرچند به خودی خود کمکی به استقرار گیاه نمیکند، اما باعث میشود که از سوی علفخواران مورد تغذیه قرار نگیرد و بهطور تهاجمی گسترش یابد—و در نتیجه به دیگر گونههای بومی آسیب برساند.
این مسأله یک دوراهی ایجاد میکند. اگر تمام ویژگیهای مشترک با گونههای مهاجم را کنار بگذاریم، ممکن است ویژگیهای حیاتی برای بقای گیاهان بومی را نیز از دست بدهیم. از سوی دیگر، نادیده گرفتن نشانههای بالقوه مهاجم شدن میتواند موج جدیدی از آسیبهای زیستمحیطی ایجاد کند.
بازنگری در شیوههای ارزیابی خطر
مطالعه جدید پیشنهاد میدهد که راهحل، ممنوعیت کلی تمام گیاهان با ویژگیهای خاص نیست، بلکه باید ارزیابیهای ریسک را دقیقتر کرد.
ابزارهای ارزیابی فعلی که توسط مدیران زمین استفاده میشوند، اغلب رویکردی یکسان برای همه دارند. اگر یک گیاه هر ویژگی مشترکی با یک گونه مهاجم داشته باشد، ممکن است از برنامههای جابهجایی حذف شود. اما این رویکرد بیشازحد محتاطانه، میتواند استراتژی نجات گیاهان بومی را به شکست بکشاند.
پروفسور بردلی میگوید:
“بسیاری از ارزیابیهای ریسکی که مدیران استفاده میکنند، آنقدر محتاطانه هستند که در عمل انتقال مدیریتشده را ناممکن میکنند.”
و نوهفر اضافه میکند:
“اگر جابهجایی شکست بخورد، ما منابع زیادی را هدر دادهایم و کمکی به بقای گیاهان بومی نکردهایم.”
آیندهای برای گیاهان بومی در دنیای در حال گرم شدن
این پژوهش که توسط مرکز علمی سازگاری اقلیمی ایالات متحده حمایت شده، نقطه عطفی در تفکر حفاظتی است.
با سرعت گرفتن تغییرات اقلیمی، استراتژیهایی که پیشتر پرخطر تلقی میشدند، اکنون ضروری به نظر میرسند. انتقال مدیریتشده، اگر با راهنمایی علمی و ارزیابیهای دقیق انجام شود، میتواند به حفظ میراث زیستمحیطی بسیاری از مناطق کمک کند.
با درس گرفتن از اشتباهات گذشته و استفاده از معیارهای دقیق، دانشمندان و متخصصان حفاظت از محیط زیست ممکن است بتوانند تعادل را حفظ کنند—به گونهای که گیاهان بومی را نجات دهند بدون آنکه گونههای مهاجم جدیدی را رواج دهند.
شرایط حساس است. اما با اقدامات مدبرانه و مبتنی بر شواهد، میتوانیم به گونههای بومی در دنیای در حال تغییر، فرصتی برای بقا بدهیم.
این مطالعه در مجله Global Change Biology منتشر شده است.