بعد از موفقیت بزرگ فیلم Superman در گیشه، دنیای دیسی جیمز گان با قسمت بعدی خود بازگشته است. فصل دوم سریال Peacemaker اگرچه همان ترکیب احساس، طنز و نمایشهای خیرهکننده کمیکبوکی فیلم Superman را دارد، اما کاملاً متفاوت است. این فصل تازه همه عناصری را که فصل اول را خاص کرده بودند بازآفرینی میکند، طنز سیاه، اکشن خونین و البته بازی خیرهکننده جان سینا در نقش ضدقهرمانی که با گذشته تاریک خود دستوپنجه نرم میکند و سعی دارد فرد بهتری شود. در عین حال داستانی تازه روایت میکند، به سراغ مضامین متفاوت میرود و جمع بازیگران را با چهرههای هیجانانگیز جدید گسترش میدهد.
سریال Peacemaker مانند سریالهایی چون Severance، Andor و Wednesday در سال ۲۰۲۲ آغاز شد و سه سال طول کشید تا فصل دوم آماده شود (سه سالی که برای جیمز گان بسیار پرکار بود). فصل اول در دوران DCEU منتشر شد، بنابراین فصل دوم با چالش انتقال این شخصیت به DCU جدید جیمز گان روبهرو بود، بدون اینکه مخاطب را سردرگم کند. سریال این کار را بهخوبی انجام داده است؛ یک مرور آغازین چند نکته جزئی از فصل اول را بازنویسی میکند تا همه چیز گویی از ابتدا بخشی از همین دنیا بوده است.
در این فصل، شخصیتهایی از فیلم Superman مثل هاکگرل، گای گاردنر و ریک فلگ سینیور به جمع سریال Peacemaker اضافه میشوند. گرین لنترن که ارتش بوراویایی را با انگشتان وسط غولپیکر سبزرنگ از بین برد، یک ضدقهرمان کامل در برابر پیسمیکر است. اگر فیلم Superman گرمترین و خانوادگیترین وجه DCU جدید را نمایندگی کند، فصل دوم سریال Peacemaker نشان میدهد این دنیا چقدر میتواند تاریک و منحط باشد، با صحنههای اکشن خونین و مقدار زیادی برهنگی به سبک HBO.
داستان چندجهانی با هدفی واقعی
وقتی مشخص شد فصل دوم سریال Peacemaker هم به سراغ مولتیورس میرود، خیلیها بدبین شدند، چون این تم در داستانهای ابرقهرمانی بیش از حد تکرار شده و اغلب ناامیدکننده بوده است. اما اینجا کار میکند، چون مولتیورس فقط یک ترفند روایی نیست، بلکه هدفی دراماتیک دارد. بیشتر شبیه Into the Spider-Verse است تا The Flash.
کریس جهانی موازی را کشف میکند که در آن زندگی بسیار بهتری دارد و بلافاصله شیفته آن میشود. این یادآور قسمت کلاسیک The Twilight Zone به نام A Stop at Willoughby است؛ جایی که یک کارمند تبلیغاتی به بهشتی وارد میشود و دیگر نمیخواهد به زندگی قدیمیاش برگردد. بعد از دیدن این جهان دیگر، کریس بهشدت از واقعیت خودش ناراضی میشود.
جیمز گان بار دیگر تمام اپیزودها را خودش نوشته تا سریال صدای نویسندگی یکدست داشته باشد، اما فقط فرصت کارگردانی سه قسمت را داشت و باقی را به کارگردانهای دیگر سپرد. او انتخابهای هوشمندانهای کرد و کارگردانهایی آورد که تجربه بیشتری در روایتهای شخصیتمحور دارند تا در بلاکباسترهای اکشن. کارگردانانی مثل گرگ موتولا و پیتر سولِت بیشتر بر دینامیک احساسی میان شخصیتها تمرکز دارند تا زد و خوردهای عظیم ابرقهرمانی. بااینحال، صحنههای اکشن جذابی هم ساختهاند؛ از جمله یک نبرد خونین و بهیادماندنی که در آن میبینیم ایگلی چقدر ترسناک و مرگبار است.
بازیگران و شیمی فوقالعاده بین آنها
پس از سه سال وقفه، شیمی بازیگران همچنان عالی است. استیو ایجی در نقش جان اکناموس ترسو، دنیل بروکس در نقش صدای منطق آدبایو و فردی استروما در نقش Vigilante همچنان درخشان هستند. جنیفر هالند نیز با بازی دو نسخه متفاوت از امیلیا هارکورت (یکی خشن، الکلی و خودویرانگر و دیگری سالم و متعادل از جهان موازی) یکی از برجستهترین بازیها را ارائه میدهد.
چند چهره تازه هم اضافه شدهاند. شان گان در نقش مکسول لرد با بازی خشک و بیاحساس، ایزابل مرسد و نیتن فیلیون در نقشهای جاستیس گنگ و تیم میدوز بهعنوان مأمور دولتی که بیپردهترین جملات را با قیافهای جدی بیان میکند. نقش دیوید دِنمن را لو نمیدهم، اما بسیار مهم است و او عالی از پسش برآمده است.
هرچند برخی شوخیها بیش از حد طولانی میشوند و تغییر لحن بین طنز سبک و درام تلخ گاهی کمی آزاردهنده است، اما سریال Peacemaker در فصل دوم همچنان تماشایی است. مثل فصل اول، موسیقی متن شامل بهترین قطعات گلم متال است؛ از اسطورهای چون آزی آزبورن فقید تا گروههای کمتر شناختهشده سوئدی مثل Sister Sin، Ammotrack، Hardcore Superstar و Cruel Intentions. جان سینا بهترین بازی دوران حرفهای خود را ارائه میدهد و جیمز گان تصویری شفاف و مشخص از مسیر داستانی این شخصیت دارد. اسپینآفی از فیلم The Suicide Squad که کسی انتظارش را نداشت، اکنون یکی از بهترین سریالهای ابرقهرمانی است.