فیلم Prey ساخته دن ترختنبرگ نهتنها من را با احیای درخشان فرانچایز علمی تخیلی و اکشن شگفتزده کرد، بلکه امید بسیاری نسبت به پروژههای بعدی این فیلمساز در این مجموعه به من بخشید. وقتی مشخص شد فیلم Predator: Killer of Killers در دست تولید است، نمیتوانستم هیجانم را پنهان کنم؛ چرا که ایده روایتهایی از دوران وایکینگها تا ساموراییها در جهان Predator بسیار نویدبخش به نظر میرسید. متأسفانه این فیلم هم نقاط قوت و هم نقاط ضعف کار کردن همزمان ترختنبرگ روی دو پروژه Predator را به نمایش میگذارد.
این فیلم که با همکاری ترختنبرگ و نویسندهاش میچو رابرت روتاره ساخته شده، در چهار دوره زمانی مختلف روایت میشود و داستانهایی متفاوت از نژاد بیگانه شکارچی (یائوجتا) را دنبال میکند که در جستوجوی قویترین جنگجویان برای شکار هستند. از جمله شخصیتها، زنی وایکینگ است که قبیلهاش را در مسیری انتقامجویانه رهبری میکند، نینجایی که با برادر ساموراییاش درگیر میشود و یک خلبان تازهکار که به جنگ جهانی دوم اعزام شده است. همهی آنها در مسیر خود توسط شکارچیانی از نژادهای متفاوت یائوجتا هدف قرار میگیرند.
انیمیشن Killer of Killers از نظر گسترش دنیای Predator جذاب است، اما داستانی آشفته دارد
یکی از بهترین کارهایی که ترختنبرگ در فیلم Prey انجام داد، بازگرداندن Predator به ریشههای مینیمال خود و همچنین خلق داستانی تاریخی بود که به اندازه یک داستان امروزی هیجانانگیز به نظر میرسید. او در انیمیشن Killer of Killers در ابتدا همین مسیر را ادامه میدهد. بهویژه روایتهای مربوط به وایکینگها و نینجاها که سبکهای منحصربهفرد مبارزه را در مقابله با شکارچی به نمایش میگذارند و یادآور تواناییهای خاص شخصیت ناری در Prey هستند.
اما جایی که ترختنبرگ و روتاره موفق عمل نمیکنند، نحوه پرداخت داستانهاست. مثل هر اثر آنتولوژی (چندبخشی)، یک روایت مرکزی وجود دارد که این قسمتها را به هم پیوند میدهد، اما نحوه ارائهی آن باعث شده که در هر اپیزود حس کنیم از قبل میدانیم قرار است چه اتفاقی بیفتد. این بدان معنا نیست که بخشها فاقد جذابیتاند، مثلاً اپیزود ژاپن با نبود دیالوگش بسیار تأثیرگذار است اما از آنجا که هر بخش قرار است بار عاطفی داشته باشد، اغلب خودم را مشتاقتر به بخش «زمان حال» داستان میدیدم.
مشکل دیگر ساختار آنتولوژی فیلم در پرده سوم آن پدیدار میشود، جایی که سه داستان به طور ناگهانی در هم میآمیزند. این ایده میتوانست بدون آن فلشبکهای روایی پیشین مؤثرتر عمل کند. اما در عوض، همه چیز شتابزده جلو میرود؛ گویی فیلم قصد دارد تمهای هر داستان را در ۳۰ دقیقه پایانی به زور در یک خط بگنجاند. پایان فیلم هم که عملاً بستری برای دنبالهای دیگر میسازد، بخش بزرگی از علاقه من به Prey را مخدوش کرد.
طراحی هنری Killer of Killers درخشان است
یکی از عناصری که برای تماشایش هیجانزده بودم، انیمیشن فیلم بود که قرار بود ترکیبی از سبکهای دوبعدی و سهبعدی به سبک سریال Arcane از نتفلیکس باشد. از همان سکانس افتتاحیه با رهبر وایکینگها، طراحی هنری فیلم کاملاً فراتر از انتظار ظاهر میشود. همه چیز از مناظر برفی پهناور گرفته تا موهایی که از زیر کلاهی محکم بیرون زدهاند، نشاندهندهی توجه بینظیر به جزئیات است. طراحی بصری فضای ژاپن فئودال هم با برگهای در حال سقوط و معماری سنتیاش شبیه تصاویری از کتابهای هنری به نظر میرسد.
با این حال، انیمیشن واقعی فیلم که توسط استودیوی The Third Floor Inc. تولید شده، استودیویی که سابقه همکاری با پروژههایی مانند Game of Thrones و آثار مارول را دارد، تا حدودی ناامیدکننده است. در سکانسهایی، ریتم حرکت انیمیشن آنقدر کند و ناهماهنگ است که گویی صحنه بهصورت فریم به فریم پخش میشود. مخصوصاً در یکی از نبردهای بخش وایکینگ، کاهش نرخ فریم بهوضوح به تجربه تماشاگر لطمه میزند.
البته انتظار انیمیشنی کاملاً روان در چنین اثری نمیرود، اما حداقل انتظار میرفت که انسجام بیشتری در کیفیت حرکتها وجود داشته باشد. در بیشتر بخشها، تیم Third Floor حالوهوایی مشابه Mutant Mayhem یا آثار Spider-Verse ارائه میدهد؛ نوعی حس کمیک متحرک که در کل کارآمد است. اما زمانی که صحنههایی با حرکات کاملاً نرم کنار بخشهایی با انیمیشن پرشدار قرار میگیرند، نتیجه کار بیش از حد آزاردهنده میشود.
در مجموع، با توجه به عملکرد موفق ترختنبرگ در فیلم Prey، ناامیدی ناشی از تماشای انیمیشن Predator: Killer of Killers بیشتر به چشم میآید. این فیلم بدون جهتگیری مشخصی تلاش میکند تا مخاطبان را تا زمان انتشار فیلم Badlands سرگرم کند، اما پایانبندی کلیفهنگری آن نهتنها راه را برای دنبالهای باز میگذارد، بلکه به شکلی آشکار فیلم Prey 2 را به خطر میاندازد. چیزی که روزی باعث هیجانم شده بود، حالا باعث تردیدم شده که آیا واقعاً چنین مسیری برای این فرانچایز مناسب است یا نه.