در سالهای اخیر، جهان بهسرعت به سمت استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر مانند پنلهای خورشیدی، مزارع بادی و نیروگاههای برقآبی حرکت کرده است تا با تغییرات اقلیمی مقابله کند. این تغییرات تصویری از یک گذار اجتنابناپذیر از سوختهای فسیلی به سمت منابع پایدار انرژی ارائه میدهد.
اما پژوهشی جدید از دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا (Penn State) نشان میدهد که این گذار ممکن است به آن سادگی که تصور میشود، نباشد.
یافتههای پژوهش: آیا رشد تجدیدپذیرها کاهش سوختهای فسیلی را به دنبال دارد؟
تحلیل دادههای بیش از دو دهه انرژی در آمریکا
پروفسور رایان تامبز، پژوهشگر جامعهشناسی روستایی، در این تحقیق دادههای انرژی ایالات متحده را از سال ۱۹۹۷ تا ۲۰۲۰ مورد بررسی قرار داده است. این دادهها شامل تولید سوختهای فسیلی مانند زغالسنگ، گاز طبیعی و نفت خام، و همچنین منابع تجدیدپذیر همچون باد، خورشید، آب و سوختهای زیستی هستند.
یافتههای کلیدی
تامبز در بررسی خود متوجه شد که بین رشد انرژیهای تجدیدپذیر و کاهش تولید سوختهای فسیلی ارتباط معناداری وجود ندارد. ایالتهایی که در تولید تجدیدپذیر پیشرفت داشتند، الزاما مصرف یا استخراج سوختهای فسیلی خود را کاهش ندادهاند.
بر اساس این پژوهش، بیش از ۹۶٪ تفاوت در تولید سوختهای فسیلی بین ایالتهای مختلف با عواملی ثابت و خاص هر ایالت مرتبط است، نه با افزایش انرژیهای تجدیدپذیر.
نقش عوامل جغرافیایی و تاریخی
عواملی مانند میزان ذخایر زیرزمینی سوختهای فسیلی، قدرت صنایع فسیلی محلی و الگوهای تاریخی توسعه انرژی، تأثیر بسیار بیشتری نسبت به سیاستهای عمومی دارند. به بیان ساده، جغرافیا و زیرساختهای بهجامانده از گذشته تأثیرگذارتر از فرضیههای سیاستگذاران هستند.
گسست میان سیاستها و واقعیتهای میدانی
مفروضات اشتباه در سیاستگذاری انرژی
بسیاری از استراتژیهای زیستمحیطی بر این فرض استوارند که با افزایش انرژیهای تجدیدپذیر، بهطور طبیعی مصرف سوختهای فسیلی کاهش خواهد یافت. اما تامبز تأکید میکند که این فرض نیازمند بازنگری جدی است.
او پیشنهاد میدهد سیاستهایی بهطور مستقیم مصرف سوختهای فسیلی را محدود کنند، مانند:
- اعمال مالیات بر کربن
- تعیین سقف تولید برای سوختهای فسیلی
- ممنوعیت استخراج از برخی ذخایر
منابع تجدیدپذیر فقط به سبد انرژی افزوده میشوند، نه جایگزین
در بسیاری از ایالتها، انرژیهای تجدیدپذیر در کنار سوختهای فسیلی توسعه مییابند و جایگزینی صورت نمیگیرد. این موضوع، تلاشها برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای و تحقق اهداف اقلیمی را با چالش مواجه میکند.
سلطه سوختهای فسیلی بر انتشار جهانی گازهای گلخانهای
بر اساس آمار سازمان ملل، سوختهای فسیلی مسئول بیش از ۷۵٪ کل انتشار گازهای گلخانهای و حدود ۹۰٪ از انتشار دیاکسیدکربن در جهان هستند. بنابراین، کاهش وابستگی به این منابع برای جلوگیری از گرمایش شدید زمین حیاتی است.
هرچند در سالهای اخیر انرژیهای تجدیدپذیر رشد چشمگیری داشتهاند، اما پژوهش تامبز هشدار میدهد که این رشد نباید موجب خوشبینی بیش از حد شود. فرض اینکه افزایش انرژیهای تجدیدپذیر منجر به کاهش مستقیم سوختهای فسیلی شود، ممکن است منجر به سیاستهایی ناکافی یا ناقص شود.
بررسی دادهها با مدلهای آماری مختلف
تنوع منابع و انسجام نتایج
تامبز برای اطمینان از صحت نتایج خود، از سه مدل آماری مختلف استفاده کرده و دادههای تولید سرانه انرژی در سطح ایالتها را بررسی کرده است. این تحلیل شامل منابعی مانند زمینگرمایی، باد، انرژی خورشیدی (حرارتی و فتوولتائیک)، برقآبی، زیستسوختها و منابع مبتنی بر زباله بوده است.
با وجود تنوع روشها و منابع، نتایج همگی یکسان بودند: رشد انرژیهای تجدیدپذیر با کاهش تولید سوختهای فسیلی همراه نبوده است.
مزیت ساختاری ایالتهای غنی از سوختهای فسیلی
ایالتهایی که دارای ذخایر گسترده سوختهای فسیلی هستند، همچنان از مزایای ساختاری برای ادامه استخراج برخوردارند. این مزیتها، که با زمینشناسی و زیرساختهای موجود مرتبطاند، جایگزینی این منابع با انرژیهای تجدیدپذیر را بسیار دشوار میسازند، مگر آنکه سیاستها یا مقرراتی قوی وارد عمل شوند.
نیاز به قوانین و مقررات قویتر
تامبز اذعان دارد که این پژوهش محدودیتهایی دارد. این تحلیل تنها به ایالات متحده محدود بوده و بازه زمانی ۱۹۹۷ تا ۲۰۲۰ را پوشش میدهد. ممکن است دادههای جهانی یا اطلاعات بهروزتر، نتایج متفاوتی بههمراه داشته باشند.
با این حال، نتایج فعلی نقطه شروعی مفید برای بازنگری سیاستهای انرژی در کشورهای صنعتی مشابه است.
او میگوید:
«ممکن است با تحول کلی اقتصاد سیاسی، منابع تجدیدپذیر جایگزین سوختهای فسیلی شوند، بهویژه اگر مقررات ایالتی در این مسیر اعمال شوند. اما نتایج نشان میدهد که چنین گذارهایی به دلیل مجاورت منابع تجدیدپذیر و فسیلی، با موانع جدی روبهرو هستند.»
نتیجهگیری: ضرورت رویکرد چندلایه در گذار انرژی
پژوهش تامبز به این نتیجه کلی میرسد که ایالات متحده نیازمند رویکردی چندلایه در گذار به انرژیهای پایدار است. سرمایهگذاری در تجدیدپذیرها مهم است، اما بهتنهایی کافی نیست.
سیاستگذاران باید علاوه بر حمایت از تجدیدپذیرها، محدودیتهای قانونی و اقتصادی برای استخراج سوختهای فسیلی نیز وضع کنند. این سیاستها ممکن است شامل موارد زیر باشند:
- تعیین سقف تولید سوختهای فسیلی
- اعمال مالیات بر انتشار کربن
- تعیین ذخایری که استخراج از آنها بهطور قانونی ممنوع باشد
گذار انرژی صرفا با ارزانتر یا فراوانتر شدن انرژیهای تجدیدپذیر رخ نخواهد داد. کاهش واقعی در استفاده از سوختهای فسیلی، نیازمند تصمیمات فعال برای محدود کردن تولید آنها است. تنها در این صورت است که انرژیهای تجدیدپذیر میتوانند جایگاه واقعی خود را بهعنوان جایگزین نه مکمل، بهدست آورند.
این مطالعه در نشریه Journal of Environmental Studies and Sciences منتشر شده است.