مدت زمان زیادی از هنگامی میگذرد که سریالی درام و تاریخی همانند سریال شوگن یا شوگان (Shogun) توانسته توجهات را به خودش جلب کند. این سریال جدید شبکه اف ایکس و سرویس آنلاین هولو سرشار از تنشهای سیاسی و خیانت است و صفحه شطرنجی از مهرههای متحرک به شمار میرود که بازی را تغییر میدهند و موانعی را در روابط و اتحادها ایجاد میکنند و شما را منتظر نگه میدارند تا ببینید در ادامه چه اتفاقاتی رخ میدهند. اگر سریالی وجود داشته باشد که به اوج سریال بازی تاج و تخت (Game of Thrones) نزدیک شده باشد، همین سریال است.
سریال «شوگان» توسط ریچل کوندو و جاستین مارکس ساخته شده و بر اساس رمانی به همین نام نوشته جیمز کلاول محصول سال ۱۹۷۵ میلادی است و داستانی جذاب از قرن هفدهم میلادی در ژاپن را روایت میکند. این مینی سریال داستان لرد توراناگا با بازی هیرویوکی سانادا را دنبال میکند که در پی مرگ تایکو در شورای نایب السلطنهها قرار میگیرد ولی در ادامه به دشمن اصلی این شورا تبدیل میشود. توراناگا در تلاشی برای اطمینان از بقای قبیله خودش و بالا بردن سطح قدرتش، با مردی انگلیسی به نام جان بلکثورن با بازی کازمو جارویس متحد میشود، انگلیسی پروتستانی که علیه پرتغالیهای کاتولیکی است که ژاپن را در دست دارند.
داستان سریال شوگان حماسهای فراگیر و جذاب است
داستان این سریال بسیار فراتر از پیش فرض داستانی آن است و خالقان سریال نیز قادر هستند تا بهخوبی و به زیبایی دنیای فئودال ژاپن را گسترش بدهند و کاراکترهای متعددی را معرفی کنند که بسیاری از آنها وفادار هستند و برخی از آنها نه و همین نیز به عمق و جذابیت این سریال میافزاید و چشمانداز سیاسی آن را گسترش میدهد. سریال «شوگان» از همان ابتدا داستان را بهسرعت پیش میبرد و هیچ وقتی را برای ایجاد مناقشه و درگیری اصلی آن تلف نمیکند. اتحادها دائماً در حال تغییر هستند، وفاداریها آزمایش میشوند و خیانتها و مرگ نیز بهدفعات رخ میدهند اما همه این موارد به شکلی شوکهکننده اتفاق میافتند.
بخشهای متحرک بسیار زیادی در داستان وجود دارد اما نویسندگان با دقت داستانی را میسازند که بیننده را غافلگیر میکند. تماشای بازگو شدن داستان سریال شوگان به بهترین معنای ممکن همانند آتشسوزی آهسته و سوزان است. محیط و شخصیتها کاملاً مشخص شدهاند و بنابراین، بیننده میتواند به این درک برسد که این کاراکترها قصد انجام چه کاری را دارند و هدف آنها از انجام این کارها چیست. سیاست در خط مقدم جذابیت سریال قرار دارد و با توطئهها و توسعه شخصیتها نیز بهتر و جذابتر میشود. زمانی که سریال تمرکز بیش از حدی روی شخصیت جان بلکثورن میگذارد، گاهی افت میکند اما با پیشروی سریال، داستان خودش را درست میکند.
زمینهسازی برای بازدهی بسیار مهم است و این سریال نیز این کار را بهخوبی انجام میدهد. به همین منظور نیز تمرکز سریال «شوگان» روی شخصیتها و درهم تنیدگیهای زیاد آنها نقطه قوت آن به شمار میرود. وقتی شخصیتهای بسیار زیادی برای داستانسرایی وجود دارد، همیشه این ترس وجود دارد که اکثر آنها نادیده گرفته شوند اما این سریال این کار را انجام نمیدهد. همه افراد وقت و فرصت مناسب خود برای درخشش را دارند و حتی زمانی که خط داستانی شخصیتهای اصلی باید مورد توجه قرار بگیرد، سریال دیگر افراد را فراموش نمیکند چراکه همه آنها در داستان نقشی برای ایفا دارند. این سریال به شکلی هوشمندانه بین همه شخصیتها نوسان میکند و بنابراین، بیننده داستانی بهتر و بزرگتر را شاهد است.
بازیگران سریال شوگان فوقالعاده هستند
بدون شک این اثر درام و تاریخی بدون بازیگران برجسته خودش به جایی نمیرسید. هیرویوکی سانادا در نقش توراناگا عالی است و این بازیگر اغلب اجازه میدهد تا صورت و چشمهایش به جای او صحبت کنند و همین نیز سبب شده تا نقشآفرینی او بسیار تأثیرگذار و جذاب به نظر برسد. این مردی است که برای شرافت و وفاداری ارزش قائل است اما از انجام بازی یا پیشی گرفتن از حریفان خودش با حیله نمیترسد. کازمو جارویس در ابتدا به خودنمایی شخصیت خودش متمایل میشود اما در ادامه روحیه جنگندگی خودش را به نمایش در میآورد.
با اینکه جان بلکثورن همچنان روحیه خودش را از دست نداده اما دوران او با توراناگا و همچنین مترجم و کمک توراناگا یعنی تودا ماریکو با بازی آنا ساوای سبب شده تا غرور او کاهش پیدا کند. کازمو جارویس به شکلی ماهرانه توانسته این تحول شخصیتی را نشان بدهد. تادانوبو آسانو در نقش یابوشیگه، فرمانده نیروهای توراناگا نیز بازیگری برجسته است. در چشمان وی شادی و نشاط ثابتی وجود دارد و رفتارش نیز گاهی اوقات لحظات کمدی جالبی رقم میزند اما این بازیگر توانسته تعادل بسیار خوبی در این شخصیت ایجاد کند.
با این حال، از میان بازیگران اصلی سریال، این آنا ساوای است که نمایش را مال خودش میکند. این بازیگر با چشم صدای خودش میتواند خیلی چیزها را انتقال بدهد. او جذاب، ملایم و تیز است اما به یکباره برنده و تلخ میشود. نقشآفرینی آنا ساوای مملو از لطف و در عین حال همراه با انتقامی آرام است چراکه ماریکو در دنیای مردانی قرار دارد که هر کدام کار خودشان را پیش میبرند. نقشآفرینی او استثنایی است و شخصیت ماریکو را به یکی از بهترین شخصیتهای سریال تبدیل میکند. بقیه شخصیتهای فرعی نیز عالی هستند و در میان گروه بسیار بزرگی توانستند برجسته باشند.
سریال «شوگان» در میان دنیای سریال پر از درامهای تکراری و غیرجذاب برجسته شده است. سکانسهای اکشن عالی و خونین، ترتیبات سیاسی پیچیده، توطئههای بزرگ و شخصیتپردازی عالی در این سریال واقعاً خوب هستند. این سریال حتی توانسته از مسئله ناجی سفیدپوست فاصله بگیرد؛ با اینکه شخصیت بلکثورن تأثیر بسیار مهمی در داستان دارد اما این تأثیر بیشتر از دیگر موارد نیست. طراحی مو، آرایش، لباس، طراحی تولید و همچنین موسیقی متن درجه یک هستند. مهمتر از همه، تماشای سریال بسیار مهیج است و وقتی شما به درون جهان آن کشیده شوید، بیرون رفتن از آن دشوار است.
شاید یکی از مهمترین جنبههای این سریال استفاده از زبان ژاپنی است. معمولاً سریالهایی که برای مخاطبان عمدتاً غربی ساخته میشود، حتی با وجود اینکه اتفاقات آنها در کشوری غیرانگلیسی زبان جریان دارد، کاراکترها به زبان انگلیسی صحبت میکنند ولی این سریال این گونه نیست و بیشتر مکالمات انگلیسی بین جان بلکثورن و بانو ماریکو رخ میدهد. با وجود سریالهای متعددی که امروزه در دسترس هستند، تماشای سریال «شوگان» باید در اولویت قرار داشته باشد چراکه با دسیسههای سیاسی، فرهنگ ژاپنی و بهخوبی کنار هم قرار گرفتن همه چیز بینندهها را شگفت زده میکند.
امتیاز منتقد: ۴ از ۵
1 نظر
همینجور که گفتید با سریال شاهکاری طرفیم