باستانشناسی را میتوان به نوعی کارآگاهی با بازه زمانی بسیار طولانی تعبیر کرد. هر تکه سنگ چخماق یا قطعه استخوانی، بخشی از روایت بزرگتری را میسازد؛ اینکه انسانهای اولیه چگونه با ابزارهایشان غذا تهیه میکردند، همکاری میکردند و درباره مکانهایی که خانه مینامیدند چه تصوری داشتند.
کشفیات تازهای از دو محوطه باستانی – جالجولیه و غار قاسم – فصلی چشمگیر به این داستان اضافه میکند.
تحولی بزرگ در حدود ۴۰۰ هزار سال پیش
از شکار فیل تا گوزن: یک تغییر مهم در رژیم غذایی
حدود ۴۰۰ هزار سال پیش، شکارچیان منطقه شامات (Levant) نهتنها به شکار طعمههای جدیدی روی آوردند، بلکه ابزارهای خود را نیز بازطراحی کردند و شاید حتی نگاهشان به محیط پیرامونشان را نیز تغییر دادند.
کانون این کشفیات، ابزار تخصصیای از سنگ چخماق به نام اسکرپر کوینا (Quina scraper) است.
اسکرپر کوینا: ساده اما کارآمد
در نگاه اول، این ابزار کوچک و بیادعا به نظر میرسد – حتی کوچکتر از یک گوشی هوشمند امروزی. اما لبه صدفیشکل آن بسیار تیز است، طراحیشده برای بریدن عضلات و پوست با کارایی بالا؛ چیزی که هر قصاب ماهری را تحتتأثیر قرار میداد.
ابزارهای سنگ چخماق و تغییر سلیقه غذایی
وقتی فیلها دیگر نبودند…
برای حدود یک میلیون سال، حیوانات بزرگ، بهویژه فیلها، نقشی محوری در تأمین غذای انسانهای اولیه داشتند. اما با کاهش جمعیت این حیوانات، شکارچیان مجبور شدند روش خود را تغییر دهند.
گوزن زرد؛ شکار جدید انسانهای اولیه
گوزنهای زرد که در مناطق جنگلی مرتفع مثل ارتفاعات سامریه زندگی میکردند، جانشین فیلها شدند. اما هر گوزن زرد گوشت بسیار کمتری نسبت به یک فیل داشت، بنابراین شکارچیان باید تعداد بسیار بیشتری از آنها را شکار و پردازش میکردند.
اسکرپر کوینا: طراحی برای شکار جدید
چرا این ابزار خاص است؟
برخلاف اسکرپرهای قدیمیتر که طراحی سادهای داشتند، اسکرپر کوینا دارای لبهای پلهپله و فلسمانند با زاویه تیز و یکنواخت است. بررسیهای میکروسکوپی نشان میدهد که این ابزار برای جدا کردن پوست و زردپی طراحی شده بود.
این طراحی باعث میشد که شکارچیان زمان کمتری در محل شکار بمانند و در نتیجه کمتر در معرض خطر حمله حیوانات وحشی یا رقبا قرار بگیرند.
نمونهای از غار قاسم
بررسیها نشان دادهاند که این ابزار با مواد ارگانیک (مثل چرم یا گیاه) پیچیده شده بود و برای خراش دادن پوست خشک مورد استفاده قرار میگرفت.
آزمایش مدرن؛ تأیید عملکرد ابزار
بازسازی این ابزارها در شرایط آزمایشگاهی نشان داده که آنها در برش نوارهای بلند و صاف از پوست حیوانات بسیار مؤثر هستند؛ چیزی که میتوانست برای ساخت سرپناه، بستهبندی گوشت یا حتی دوختن لباس کاربرد داشته باشد.
همچنین، این ابزار قابلیت تیز شدن مجدد را داشت و میتوانست در سفرهای چندروزه، نقش یک ابزار چندکاره را ایفا کند.
فلینت مقدس از کوههای سامریه
جایی که ابزار ساخته میشد
جالبترین بخش داستان در خود ابزار نیست، بلکه در ماده اولیه آن است. اسکرپرهای کوینا در هر دو محوطه جالجولیه و غار قاسم از سنگ چخماقی ساخته شدهاند که از دامنههای غربی کوههای سامریه – حدود ۲۰ کیلومتر دورتر – آورده شده است؛ در حالیکه منابع سنگی نزدیکتر نیز در دسترس بودهاند.
همان منطقه کوهستانی، زیستگاه گوزن زرد نیز بود. این نشان میدهد که شکارچیان نهتنها ابزار بلکه غذای خود را از همان منطقه تأمین میکردند – نوعی پیوند نمادین و کاربردی با محیط.
تحلیل پژوهشگران: از شکار تا معنا
یک تغییر تکنولوژیک اجباری
ولاد لیتوف و پروفسور ران بارکای از دانشگاه تلآویو، نویسندگان اصلی این پژوهش، توضیح میدهند که چرا ابزارهای سنگی در دوره پارینهسنگی زیرین دستخوش تغییر شدند.
بهگفته آنها، با ناپدید شدن شکارهای بزرگ، انسانها به اجبار به شکار حیوانات کوچکتر مانند گوزن زرد روی آوردند که پردازش آنها به ابزارهای تخصصیتری نیاز داشت.
از تکامل زیستی تا آگاهی نمادین
در حالیکه نظریات قبلی پیشرفت ابزارهای سنگی را ناشی از تکامل زیستی میدانستند، بارکای معتقد است که این تحولات ریشهای دوگانه دارند؛ هم کاربردی و هم نمادین.
از نظر کاربردی، ابزارهای پیچیده برای پاسخگویی به چالشهای شکار طعمههای کوچکتر توسعه یافتند. از نظر نمادین، منابع خاص مثل فلینت و طعمههایی مانند گوزن زرد به مکانهایی خاص گره خوردهاند.
کوههای سامریه؛ سرزمین مقدس انسانهای اولیه
چرا این کوهها مهم بودند؟
لیتوف میگوید: «ما معتقدیم که کوههای سامریه برای انسانهای اولیه مقدس بودند… چون گوزن زرد از آنجا میآمد.»
ابزارهای سنگی ساختهشده با انواع سنگهای محلی در جالجولیه پیدا شدهاند، اما زمانی که انسانها هم ابزار و هم طعمه را از کوههای سامریه تهیه کردند، یک جهش فرهنگی اتفاق افتاد.
پراکندگی اسکرپر کوینا
این ابزارها ابتدا حدود ۵۰۰ هزار سال پیش در جالجولیه ظاهر شدند و سپس در فاصله ۴۰۰ هزار تا ۲۰۰ هزار سال پیش به غار قاسم رسیدند.
هوش شگفتانگیز انسانهای ماقبل تاریخ
پیوند میان منابع و مکان، پدیدهای است که بارها در تاریخ بشر تکرار شده است؛ از معادن اوبسیدین در آمریکای شمالی گرفته تا رودهای سنگ یشم در چین باستان.
یافتههای جالجولیه و غار قاسم نشان میدهد که انسانهای اولیه نیز چنین پیوندهایی را درک میکردهاند. فناوری در خلأ تغییر نمیکند، بلکه بازتابی از فشارهای محیطی و تخیل اجتماعی است.
اسکرپری که کیلومترها حمل میشد، نشاندهنده ارزشها، منابع تغذیه و درک انسانها از جهان پیرامونشان است.
جمعبندی
کشف ابزارهای سنگی از جالجولیه و غار قاسم گواهی است بر پیشرفت فنی و فرهنگی انسانهای اولیه. آنها نهتنها ابزارهای خود را برای شکار جدید بازطراحی کردند، بلکه در انتخاب منابع مواد اولیه نیز به آگاهی نمادین و فرهنگی رسیده بودند. این یافتهها بار دیگر اثبات میکند که نیاکان ما بسیار هوشمندتر و انعطافپذیرتر از چیزی بودهاند که پیشتر تصور میکردیم.
این مطالعه در نشریه Archaeologies منتشر شده است.