فصل چهارم سریال The Witcher نقطه عطف بزرگی برای این سریال نتفلیکس است؛ فصلی که تا حدی در این تغییر مسیر موفق میشود، اما هرگز نمیتواند به دوران اوج خود بازگردد. صحبت درباره این مجموعه فانتزی بدون اشاره به مسئله اصلی، خروج هنری کویل، ممکن نیست، چرا که این اتفاق ساختار سریال را به طور کامل تغییر داده است.
اگرچه برخی از مشکلات فصل چهارم ناشی از جدایی هنری کویل هستند، اما نمیتوان گفت تمام کاستیهای سریال از همین موضوع سرچشمه میگیرند. از فصل سوم مشخص بود که سریال The Witcher درگیر ضعفهای روایی شده است، و حالا در فصل چهارم، با وجود بحثهای فراوان درباره بازیگران جدید، این بخش همچنان یکی از ضعفهای اصلی سریال محسوب میشود.
با این حال، فصل چهارم بد نیست. من از سفر دوباره به قاره (Continent) تا حد زیادی لذت بردم، اما سریال هنوز نتوانسته به شکوه دو فصل نخست بازگردد و در برخی لحظات، ریتم آن کند میشود. با وجود این، من همچنان درگیر سرنوشت این شخصیتها هستم و با افزایش صحنههای اکشن در این فصل، سریال The Witcher هنوز توانایی سرگرمکردن مخاطب را دارد.
لیام همسورث جایگزین قابلقبولی برای هنری کویل در نقش گرالت است اما بینقص نیست
بهعنوان کسی که معتقد بود هنری کویل برای نقش گرالت از ریویا مناسبتر از نقش معروفش در DC یعنی سوپرمن است، نسبت به انتخاب لیام همسورث چندان امیدوار نبودم. تصمیم سریال برای توضیح تغییر بازیگر از طریق بازسازی صحنههای کلیدی فصلهای قبل، اما این بار با حضور لیام همسورث، کمکی به اوضاع نکرد.
در این فلشبکها لیام همسورث فیزیکی در نقش گرالت حضور دارد، اما این صحنهها از احساس و بستر داستانی تهیاند و بیشتر شبیه نمایش اسلایدی هستند تا مخاطب صرفاً بپذیرد که این چهره جدید گرالت است. بهجای اینکه بیننده را دوباره در داستان غوطهور کند، این سکانسها باعث شد دوران طلایی سریال بیشتر به یادم بیاید و دلم برای آن تنگ شود.
با این حال، پس از گذشت چند قسمت، اجرای لیام همسورث در نقش گرالت لذتبخشتر از انتظار من بود، هرچند نمیتوانستم از مقایسه او با هنری کویل اجتناب کنم. گرالتِ لیام همسورث کاریزماتیک است و از میان سه شخصیت اصلی، خط داستانی او برایم جذابتر بود.
در مجموع، همسورث توانسته همان شخصیت خشن و زمختی را که هنری کویل در نقش گرالت خلق کرده بود، تا حدی بازآفرینی کند، اما تفاوتهای مهمی میان آن دو وجود دارد. گرالتِ همسورث از نظر احساسی بازتر است، چیزی که کمی زمان میبرد تا بیننده به آن عادت کند. من شخصاً گرالت کمحرفتر کویل را ترجیح میدادم، چون این ویژگی پویایی خاصی به رابطه او با دیگران میداد.
همچنین هنری کویل در اجرای لحظات طنزآمیز بسیار دقیقتر بود، حتی زمانی که طنز شخصیت گرالت خشک و ظریف بود. آن لحظات غافلگیرکننده که بدون تلاش آشکار برای خنداندن، لبخند بر لب مخاطب مینشاند، در فصل چهارم تقریباً وجود ندارند. همسورث نالهها و غرغرهای معروف گرالت را حفظ کرده، اما با همان تأثیر طنزآمیز نه.
با این وجود، بازی لیام همسورث در کلیت خود برای فصل چهارم سریال The Witcher مؤثر است. صحنههای اکشن که در فصول اخیر کمرنگ شده بودند، با قدرت بازگشتهاند و خونین، پرتحرک و خلاقانه هستند، درست همانطور که از یک مجموعه فانتزی انتظار میرود. گرالتِ لیام همسورث کاریزماتیک است و بخش اعظم جذابیت این فصل بر دوش اوست.
داستان فصل چهارم The Witcher گاهی میدرخشد و گاهی از ریتم میافتد
اگرچه تمرکز اصلی این فصل بر گرالت است، اما نباید فراموش کرد که محبوبیت سریال The Witcher در ابتدا مدیون شخصیتهای ینفر (با بازی آنیا چالوترا) و سیری (با بازی فریا آلن) بود. با این حال، داستان سیری در فصل چهارم و همراهی او با گروه «رتس» چندان تأثیرگذار نیست، هرچند هدف روایی آن، یعنی یافتن هویت شخصی سیری، قابل درک است.
با این حال، شخصیتهای این گروه جذابیت چندانی ندارند و هر بار که سریال به این خط داستانی بازمیگردد، ریتم افت میکند. سیری نیز در تعامل با آنها درخشش همیشگی خود را ندارد. در مقابل، روایت ینفر درباره گردآوری ارتشی برای مقابله با ویلگهفورتز، از نظر دراماتیک بسیار هیجانانگیزتر است.
از همان فصل اول، سریال The Witcher توانسته بود جادوی دنیای خود را به یکی از جذابترین عناصر سریال تبدیل کند. حالا اجازه دادن به ینفر برای تشکیل گروه خودش فرصتی ایجاد کرده تا شخصیتهای فرعی رشد بیشتری داشته باشند و خود ینفر نیز که در طول فصلها تحولات زیادی پشت سر گذاشته، پیچیدهتر شود.
همه چیز در پایان به نقطه جوش میرسد، جایی که داستانهای گرالت، سیری و ینفر در یک اتحاد تأثیرگذار به هم میپیوندند و فینالی پر از اکشن رقم میزنند. سریال زمانی در بهترین حالت خود قرار دارد که این سه نفر کنار هم هستند و با حضور گرالتِ همسورث، این حقیقت همچنان پابرجاست. امیدوارم فصل پنجم سریال The Witcher پیش از پایان مجموعه، لحظات بیشتری از همراهی این سه شخصیت به ما بدهد.
امتیاز نویسنده: ۶ از ۱۰



