بر اساس یک پژوهش جدید از بریتانیا، بزرگسالان جوان چهره افراد همسنوسال خود را بسیار بهتر از چهره سالمندان تشخیص میدهند. در مقابل، بزرگسالان مسن توانایی تقریباً یکسانی در شناسایی چهره افراد جوان و همسن خود دارند.
این مطالعه به سرپرستی سیرو چیویله، دانشیار روانشناسی شناختی و زیستی در دانشگاه اکستر انجام شده است.
پژوهشگران بررسی کردند که چگونه توجه و تجربه روزمره باعث شکلگیری «سوگیری همسنی» میشود؛ پدیدهای که موجب میشود افراد چهرههای متعلق به گروه سنی خود را دقیقتر به خاطر بسپارند.
چرا سن بر حافظه چهره تأثیر میگذارد؟
تشخیص چهره به جزئیات بسیار ظریف متکی است. تماس مداوم با یک گروه سنی خاص به مغز میآموزد که کدام تفاوتها اهمیت بیشتری دارند.
یک فراتحلیل در سال ۲۰۱۲ که دههها آزمایش مختلف را بررسی کرده بود نشان داد افراد اغلب چهرههای متعلق به گروه سنی خود را بهتر تشخیص میدهند.
محیطهایی مانند مدرسه، محل کار، و فضاهای آنلاین معمولاً نسلها را از هم جدا نگه میدارند. به همین دلیل، برخی بزرگسالان در طول یک هفته چهره سالمندان بسیار کمی را میبینند.
در این پژوهش، بزرگسالان ۱۹ تا ۳۰ ساله و ۶۹ تا ۸۰ ساله مورد آزمایش قرار گرفتند تا بازهای از اوایل بزرگسالی تا سالهای پایانی عمر پوشش داده شود.
نحوه انجام آزمایش
شرکتکنندگان ابتدا مجموعهای از پرترههای ناآشنا را مشاهده کردند. سپس با مجموعه بزرگتری از تصاویر روبهرو شدند که شامل چهرههای تکراری و چهرههای جدید بود.
از هر فرد خواسته شد مشخص کند کدام چهرهها را قبلاً دیده است. این روش مشابه آزمونهای رایج حافظه در آزمایشگاههای روانشناسی است.
چه تغییری در تصاویر ایجاد شد؟
پس از مرحله اول، پژوهشگران برخی از چهرهها را وارونه نمایش دادند تا شیوه معمول پردازش چهره مختل شود.
چهرههای وارونه برای همه افراد ناآشنا به نظر میرسند. این تغییر به پژوهشگران کمک کرد تا اثر تجربه ساده دیداری را از نگرشهای اجتماعی گستردهتر جدا کنند.
اگر تجربه عامل اصلی تشخیص باشد، انتظار میرفت تفاوت سنی پس از وارونهسازی تصاویر کاهش یابد.
نقاط ضعف بزرگسالان جوان کجا بود؟
بزرگسالان جوان بیشترین مشکل را در تشخیص چهرههای سالمندان در حالت عادی داشتند. میزان پاسخهای صحیح آنها زمانی کاهش یافت که چهره با گروه همسالان روزمرهشان همخوانی نداشت.
افت عملکرد عمدتاً در چهرههای سالمندِ غیر وارونه دیده شد. این موضوع نشان میدهد دقت گروه جوان حتی پیش از ورود تصاویر وارونه کاهش یافته بود.
«از سوی دیگر، شرکتکنندگان جوان فقط توانایی تشخیص چهرههای گروه سنی خود را توسعه دادهاند.»
— پروفسور سیرو چیویله
عملکرد بزرگسالان مسن چگونه بود؟
بزرگسالان مسن در تشخیص چهرههای جوان و همسن خود در حالت عادی عملکرد قوی داشتند. وارونهسازی تصاویر دقت آنها را به میزان مشابهی کاهش داد.
زمانی که آزمون شامل چهرههای سالمند در حالت عادی بود، گروه مسن عملکرد بهتری نسبت به جوانان نشان داد.
این الگو با یک توضیح ساده همخوانی دارد: افراد در طول زندگی دههها با چهرههای متعلق به سنین مختلف روبهرو میشوند، زیرا دوستان و اعضای خانواده نیز همراه با آنها پیر میشوند.
اثر وارونه شدن چهرهها
مطالعهای در سال ۱۹۸۶ «اثر وارونگی چهره» را مستند کرد؛ پدیدهای که نشان میدهد تشخیص چهرهها در حالت وارونه بهمراتب دشوارتر است.
بیشتر افراد چهره را به صورت یک الگوی کلی از اجزا پردازش میکنند. وارونه شدن تصویر این روابط را مختل میکند.
پس از وارونه شدن چهرهها، هر دو گروه سنی عملکرد مشابهی داشتند، زیرا زندگی روزمره بهندرت کسی را برای تشخیص چهرههای وارونه آموزش میدهد.
پژوهشگران این توانایی را تخصص ادراکی مینامند؛ مهارتی که از طریق تمرین و تماس مکرر با الگوهای حسی شکل میگیرد.
آیا کلیشههای سنی نقش دارند؟
در یکی از مقالات مرتبط، پژوهشگران دریافتند که زمان نگاه به چشمها و میزان مواجهه روزمره، پیشبینیکننده حافظه همسنی است، نه کلیشههای آشکار.
این یافته اهمیت دارد، زیرا سنگرایی میتواند توجه افراد را تحت تأثیر قرار دهد، حتی زمانی که فرد تلاش میکند منصف باشد.
با این حال، هر دو گروه در تمام شرایط عملکردی بالاتر از حد تصادفی داشتند. بنابراین، شکاف سنی نشاندهنده یک محدودیت واقعی حافظه است، نه بیدقتی.
آیا میتوان این توانایی را آموزش داد؟
افراد میتوانند حافظه چهره خود را با گذراندن زمان منظم در کنار گروههای سنی مختلف در محل کار، مدرسه، یا خانه گسترش دهند.
تمرین ساختارمند میتواند شامل یادگیری نامها در تیمهای چندنسلی باشد، زیرا نامها توجه را به هویت فردی معطوف میکنند، نه صرفاً سن.
چنین آموزشی به بازخورد نیاز دارد، زیرا افراد اغلب به حافظه خود اطمینان دارند، حتی زمانی که اشتباه میکنند.
خطرات در شهادت شاهدان عینی
یک آزمایش در سال ۲۰۰۲ نشان داد دقت شناسایی زمانی بالاتر است که شاهدان مظنونانی نزدیک به سن خود را انتخاب میکنند.
این موضوع در دادگاهها و تحقیقات پلیسی اهمیت زیادی دارد، زیرا یک شناسایی نادرست میتواند مسیر یک پرونده را تغییر دهد.
«درک دشواری جوانان در تشخیص چهره سالمندان برای موقعیتهایی مانند شهادت شاهدان عینی بسیار مهم است.»
— پروفسور سیرو چیویله
چرا تعامل روزمره اهمیت دارد؟
بسیاری از محلهها و خانوادهها چندنسلی هستند، اما برنامههای روزانه همچنان افراد را در مسیرهای سنی محدود قرار میدهند.
وقتی تعاملات محدود باقی میمانند، مغز نیز همان الگوهای تکراری را تقویت میکند.
تماس بیننسلی میتواند در محیطهایی مانند مهدکودکها، مراکز نگهداری سالمندان، مشاغل خدماتی، و گروههای اجتماعی هفتگی شکل بگیرد.
مسیرهای آینده پژوهش
مطالعات آموزشی میتوانند بررسی کنند آیا بزرگسالان جوان پس از هفتهها مواجهه هدفمند و دریافت بازخورد، در تشخیص چهره سالمندان پیشرفت میکنند یا خیر.
همچنین میتوان گروههای گستردهتری از فرهنگها و سنین مختلف را بررسی کرد تا مشخص شود این اثر تا چه حد عمومی است.
ابزارهای دقیقتر نیز میتوانند تفاوت بین تشخیص یک عکس و تشخیص یک فرد واقعی را روشن کنند؛ موضوعی مهم برای امنیت و تعاملات واقعی.
در مجموع، این یافتهها نشان میدهد افرادی که هر روز میبینیم تعیین میکنند کدام چهرهها را در آینده بهتر به خاطر میسپاریم.
با افزایش سن جمعیت و اختلاط نسلها، درک این محدودیتها میتواند به کاهش قضاوتهای اشتباه در موقعیتهای حساس کمک کند.
این مطالعه در نشریه علمی Perception منتشر شده است.
جمعبندی
سوگیری همسنی نشان میدهد تجربه روزمره نقش کلیدی در حافظه چهره دارد. افزایش تعامل بیننسلی میتواند دقت تشخیص چهره را بهبود دهد، بهویژه در موقعیتهای پرخطر.
اگر به روانشناسی شناختی علاقهمند هستید، مقالات مرتبط ما درباره حافظه و ادراک اجتماعی را مطالعه کنید یا نظر خود را در بخش دیدگاهها بنویسید.