تئوری رنگ در ژاپن در اصل بر پایه تئوری عناصر طبیعت شکل گرفته است.
رنگها در ژاپن از نمادهای متفاوت و مفاهیم سلسه مراتبی نسبت به آنچه در دنیای غرب وجود دارد برخوردارند. اما خود پالت رنگ ژاپنی به میزان زیادی تحت تأثیر هنر غرب است. استفاده سنتی از رنگ در ژاپن را میتوان در ادبیات ژاپن مانند هایکو، در نوشتههای روی لوحهای چوبی ژاپنی یا روی پارچهها و لباسهایی مانند کیمونوهای ژاپنی به وضوح مشاهده کرد.
حقایقی در مورد تئوری رنگها در ژاپن
۵ رنگ اصلی در تئوری رنگ ژاپن مربوط به ۵ عنصر اصلی طبیعت هستند: چوب، آتش، زمین، فلز و آب. رنگهایی که این عناصر با خود همراه دارند عبارت است از: آبی (چوب)، قرمز (آتش)، زرد (زمین)، سفید (فلز) و سیاه (آب). همه رنگهای دیگر ترکیبی از این عناصر هستند.
تاریخچه رنگها در ژاپن
نامگذاری رنگ در ژاپن در ۶۰۰ سال پس از میلاد مسیح توسط شاهزاده شوتوکو که اولین موجد وحدت ژاپن است استاندارد شد. این نامگذاری بر پایه تئوری رنگهای چینی بود که در سرتاسر شرق آسیا به کار میرفت. تئوری رنگ در چین نیز از همین ۵ عنصر به عنوان پایه فلسفی برای ترکیب رنگها استفاده میکرد. هر کدام از این عناصر، فارغ از این که تئوری رنگ هستند، نشاندهنده یک جهت جغرافیایی، سرشت، فصل و احساس هستند. این دلالتهای ضمنی را نیز رنگها با خود به همراه دارند. در سال ۱۸۶۲، چرخ رنگهای ژاپنی در غرب مورد تأیید قرار گرفت و از آن پس توسط هنرمندان مدرن برای تفسیر تئوری رنگهای ژاپن به کار رفت.
کارایی رنگها در ژاپن
تئوری رنگ ژاپنی به طور جدی به هارمونی عناصر طبیعت مربوط میشود. هر رنگی معنای فراتر از تون واقعی آن دارد. مثلاً رنگ زرد نمایانگر زمین، جهت مرکز، وفاداری و صداقت و گرمای چله تابستان است. با استفاده از رنگها، هنرمند میتواند به مفهوم خاصی بر پایه این سیستم تأکید داشته باشد.
رنگهای ثانویه
در ژاپن، رنگهای ثانویه اغلب از روی اسم گیاه گلی که به آنها شبیه هستند نامگذاری میشوند. رنگهای دیگری که اغلب به وفور در ادبیات ژاپنی استفاده میشود شامل بنفش، صورتی، سبز، قهوهای و خاکستری هستند. این رنگها همه سرشت و احساساتی همراه خود دارند. مثلاً بنفش به قویترین شکل از اخلاقیات مربوط میشود و فقط روحانی و پیشوای بودایی میتواند عبایی به این رنگ بر تن کند.
ملاحظات و تمایزات
سادگی و هماهنگی پالت رنگ ژاپنی و تئوری مربوط به آن باعث پرطرفدار و مشهور شدنش در فرهنگ غرب و همین طور فرهنگ شرق شده است. اگر چه، تمایزات خاصی در مفاهیم وجود دارد. مثلاً زرد در ژاپن میتواند نماد شجاعت و دلاوری باشد اما در فرهنگ غرب معمولاً نشان از بزدلی و بدبختی دارد. به همین علت، مردم برای دریافت معانی رنگها باید به صورت جدی با تکیه بر تئوری رنگهای ژاپن هر هنری که در آن رنگ به کار رفته است را تفسیر کنند.