هفته گذشته، ۷ ماه مه ۲۰۱۷، مصادف با صدوپنجاهمین سالگرد ثبت حق امتیاز دینامیت توسط آلفرد نوبل بود که برای اولین بار در سال ۱۸۷۶ به نام وی ثبت رسمی شد.
این ماده منفجره اختراع نوبل برای همیشه شکل دنیا را تغییر داد، ساخت و ساز و میدان جنگ را دگرگون کرد و داغ ابدی را بر دل خیلی از خانوادههای قربانی گذاشت. در اینجا، فوتوفن میخواهد حقایقی را با شما در مورد دینامیت به اشتراک بگذارد؛ از منشأ پیدایش این اختراع گرفته تا استفاده مدرن از آن در میادین جنگ و سرنوشت نهایی سربازان.
ماده منفجره ایمنتر
با اینکه اختراع نوبل بسیار برجسته و چشمگیر بود اما اولین ماده منفجره نبود. باروت در قرن نهم پس از میلاد مسیح توسط چینیها اختراع شد و از سال ۲۰۰۰ به بعد در جنگهای اروپا مورد استفاده قرار گرفت. در سال ۱۸۴۶، یک مرد ایتالیایی به نام آسانیو سوبررو ماده بسیار فرار و منفجره نیتروگلیسیرین را اختراع کرد. فرایند ساخت آن بسیار ساده بود: باید گلیسیرین به ترکیب اسیدنیتریک و اسیدسولفوریک اضافه میشد. اما نیتروگلیسیرین یک عادت خیلی بد داشت: وقتی ناخالص بود میتوانست بدون هشدار قبلی منفجر شده و با کوچکترین تکانی نیز منجر به ایجاد انفجاری بزرگ شود.
نوبل کشف کرد که این ماده فرار در زمان ترکیب با چیزی به نام کیزلگور با خاک دیاتومه میتواند به ثبات برسد. این ماده جدید و ایمن را درست مثل گل رس میتوان ورز داد، به شکلهای مختلف درآورد و در لولههای مقوایی ریخت. این ماده دیگر احتمال کمتری داشت که خود به خود منفجر شود به همین دلیل است که نوبل در زمان ثبت این حق امتیاز در ۱۹ سپتامبر ۱۸۶۶ نام آن را “دینامیت یا باروت بیخطر” نوبل خواند.
موج شوک
یکی از کلیدهای اصلی برای ساخت دینامیت یافتن راهی برای اطمینانبخشی به انفجار نیتروگلیسیرین بود. این ایده به ذهن نوبل خطور کرد که برای ایجاد انفجار به یک موج شوک نیاز است. او دریافت که نیتروگلیسیرین نیاز به گرمای سریع برای انفجار دارد و موج شوک میتواند گرمایش تقریباً آنی برای آن مهیا کند. برای انجام این کار، او کپسول یا کلاهک انفجار یا چاشنی انفجار را اختراع کرد. این چاشنی یا کلاهک انفجار یک تغذیهکننده انفجاری کوچکتر را در ماده انفجاری دیگری فعال میکرد که همین چاشنی انفجار بزرگتری میشد. در نمونههای آزمایشی اولیه، کلاهک یا چاشنی انفجاری از یک اتصال چوبی که با باروت سیاه پر شده بود استفاده میکرد که با روشن کردن یک فیوز منفجر میشد. انفجار باروت هم منجر به ایجاد انفجار بزرگتری در دینامیت میشد.
پروژههای عمرانی
نوبل خودش یک سازنده معمار در استکهلم سوئد بود و در اصل دینامیت را یک انقلاب در ساخت و ساز و پروژههای عمرانی میدانست. مردم با استفاده از دینامیت میتوانستند صخرهها یا سنگها را منفجر کرده و تونل حفاری کنند، راحتتر جاده بسازند و دیگر کار سنگین روی دوش کارگرها نباشد.
اگر چه، برای این نوع پروژهها، اختراع بعدی او به نام ژلاتین انفجاری (که ژلاتین ژلاتینهشده و مقداری نیتروسلولز بود) ثابت کرد که مفیدتر واقع شده است اما از آنجا که از دینامیت گرانتر بود مدت زمانی طول کشید که جا بیفتد و فراگیر شود. ژلاتین انفجاری به پایداری دینامیت بود و در برابر سایش و شوک مانند دینامیت مقاومت داشت. علاوه بر این، مثل نیتروگلیسیرین قدرتمند بود با این تفاوت که میشد در زیر آب از هم از آن استفاده کرد. بنابراین، برای پروژههای تونلهای زیر آب خیلی کاربرد داشت.
استفاده در جنگ
با همه اینها، استفاده از آن به عنوان ابزار مبارزه در جنگ کاملاً مشهود و حتمی بود. دینامیت برای اولین بار در سال ۱۸۷۰ در جنگ بین فرانسه و
آلمان در بمب به کار رفت. از آن به بعد، در جنگ میان اسپانیا و امریکا نیز به میزان گستردهای در توپ مورد استفاده قرار گرفت. نوبل در بیوگرافی خود چنین استفادهای را انکار نمیکرد. با این حال، او بعد از اختراع دینامیت به توسعه آن ادامه داد و موشک، باروت بیدود و توپ را اختراع کرد. وی در سالهای آخر عمرش به یک صلحطلب تبدیل شد. درست مثل خیلی از استراتژیستهای آن زمان، نوبل معتقد بود اختراع سلاحهای فوقالعاده قدرتمند کشتار جمعی میتواند به عنوان یک نیروی بازدارنده یا ترساننده برای کشورها و دلتها عمل کند که از وقوع جنگ پیشگیری میکند.
وی در سال ۱۸۹۶ از دنیا رفت و میراثی بالغ بر ۳۱ میلیون کرون سوئد که معادل ۲۵۶ میلیون دلار امروز امریکا است را وقف جوایز نوبل کرد. این جوایز به کسانی اعطا میشود که در زمینه گسترده دانش و پیشرفت سهمی چشمگیر داشتهاند. یک جایزه بزرگ و ارزشمند به شخصی تعلق خواهد گرفت که بیشترین و بهترین کار را برای برادری ملتها و لغو یا کاهش ارتشهای آماده به خدمت انجام داده و برای ترویج صلح در دنیا قدم بزرگی را برداشته باشد. به همین دلیل، این جوایز به نام جوایز صلح نوبل نام گرفته است.
نوبل، صلحطلبی که قدرتمندترین مواد و سلاحهای انفجاری دنیا را ساخت که در آن زمان در میادین جنگ به کار رفت، مجموعهای از تناقضات بود. به گفته خود نوبل، او یک “مردمگریز و در عین حال انسان خیرخواه بود که نواقص زیادی دارد و با وجود اینها یک انسان فوق آرمانگرا است که فلسفه را از غذا بهتر هضم میکند.”