و البته همه اینها سرانجام روال زندگیشان را تغییر دادهاند و تبدیل به منبع الهامی برای دیگر افرادی شدهاند که آرزوی کار و کسب حرفهای را در سر میپرورانند. حتی اگر قرار باشد از هیچ شروع کنند.
گفته میشود این کمدین مشهور پس از اخراج از دبیرستان مدتی با خانوادهاش در یک ون کوچک فولکس واگن زندگی میکرد. آنها با این ون به نقاط مختلف کانادا سفر کرده و با پیدا کردن جای پارک مناسب مدتی آنجا میماندند. آنها سرانجام به چادری در حیاط خانه خواهر بزرگترش نقل مکان کرده و ون را در خیابان پارک کردند.
کری میگوید این مشکلات و رکود اقتصادی باعث شد که وی وقت کافی برای توسعه و رشد حس شوخطبعی خود داشته باشد!
هنگامی وی به شیکاگو آمد تا بازیگر شود، پس از مدتی پولش ته کشید و مادرش هم تصمیم گرفت که دیگر پولی برای وی نفرستد. زیرا فکر میکرد این به نفعش هست. طی این زمان سخت و طاقتفرسا بازیگر شناختهشده هالیوودی در پناهگاه دولتی بیخانمانها زندگی می کرد.
وی در مصاحبه ای گفته: «این دوران به من آموخت تا چگونه مراقب خودم باشم و اکنون تحت هر شرایطی قادر به زندگی هستم. حتی اگر برای قناعت در هزینه و محدودیتهای مالی مجبور باشم در پناهگاههای دولتی زندگی کنم و از گرسنگی لاغر و نحیف شوم. و این مرا به شخصی تبدیل کرد که مطمئن است تحت هر شرایطی راه خودش را پیدا خواهد کرد.»
هنگامی دکتر فیل مکگراو تنها ۱۲ سال داشت، بیخانمان شد و مجبور بود با پدرش درون ماشین زندگی کرده و در شهر کانزاس سیتی بچرخند. این زمانی بود که پدرش دوره انترنتی روانشناسی را میگذراند.
اکنون سرمایه وی از راه نویسندگی و برنامههای تلویزیونی به بیش از ۲۸۰ میلیون دلار میرسد.
مشاور مالی مشهور برنده جایزه امی، نویسنده برخی از پرفروشترین کتب منتخب نیویورک تایمز است. هنگامی وی در دهه ۱۹۷۰ به برکلی کالیفرنیا رسید، آنقدر پول نداشت که بتواند جایی به جز اتومبیل ونش زندگی کند.
امروز وی بیش از ۳۵ میلیون دلار سرمایه در اختیار دارد.
کریگ اکنون دهها فیلم مشهور تحسینشده در کارنامه کاریش دارد. اما به گزارش یکی از نشریات سینمایی، بازیگر ۰۰۷ زمانی به عنوان یک بازیگر فقیر و بیچیز روی نیمکتهای پارک میخوابیده است.
و امروز در سن ۴۶ سالگی کریگ صاحب سرمایهای ۶۵ میلیون دلاری است.
به گفته سایت پویمهانتر، او در سال ۱۹۸۱ به دیدار رئیسجمهور ریگان رفته و برایش آواز خواند. اما قبل از اینکه به «بهترین خواننده زن جاز تمام دورانها» تبدیل شود، پس از مرگ مادر جوانش توسط ناپدری مورد سواستفاده قرار گرفت. وی مدتی هم با مافیا همکاری داشت تا اینکه پلیس او را به یک مدرسه دخترانه شبانهروزی فرستاد.
فیتزجرالد از آنجا فرار کرده و مدتی بیخانمان بود. تا اینکه در سال ۱۹۳۴ در تئاتر آپولو مشغول به کار شد. صدای او به سرعت محبوبیت فراوانی را برایش به ارمغان آورد و وی توانست برنده ۱۳ جایزه گرمی شود. و البته مدالهایی را از روسای جمهور ریگان و جرج بوش پدر دریافت کند.
او در سال ۱۹۹۶ فوت کرد، و تصویرش هم در سال ۲۰۰۷ روی تمبرهای شرکت پست آمریکا چاپ گردید.
علاوه بر فیلمی که بر اساس زندگی وی و با نقشآفرینی ویل اسمیت ساخته شده، گاردنر صاحب دو عنوان کتاب فوقالعاده پرفروش منتخب نیویورکتایمز هم هست. یکی اتوبیوگرافیش (خود-زندگینامه) با نام «به سوی خوشبختی» است و دیگری هم «از جایی که هستی شروع کن: کسب درسهای زندگی، از جایی که هستی تا جایی که میخواهی بروی» نام دارد.
اما قبل از اینکه زندگی وی چنین مورد توجه جهانیان قرار گیرد، گارتنر با پسر کوچکش در خیابان زندگی میکرد. در آن زمان وی سعی می کرد شغلی در یک مرکز بورس دست و پا کند. البته در این زمینه هیچ تجربهای و تحصیلات دانشگاهی نداشت. اما با تلاش فراوان توانست در دوره آموزشی Dean Witter Reynolds پذیرفته شود. اما با درآمد ماهیانه بسیار کمی که داشت، همسرش طاقت نیاورده و آنها را ترک کرد.
او سرانجام به سخنگوی انگیزشی و مدیرعامل Gardner Rich LLC تبدیل شد و شعبات آن را در نیویورک، شیکاگو و سانفرانسیسکو تاسیس کرد.
بنابر گفته وبسایت گارتنر، کودکی وی «با تنگدستی، خشونتهای خانوادگی، الکلیسم، سواستفادههای جنسی و بیسوادی خانواده» همراه بوده است.
جیول پس از اینکه کارش را از دست داد، مجبور شد در خیابان بخوابد. این خواننده فوقمشهور در مصاحبهای میگوید: «من بالاخره بیخانمان شدم، زیرا رئیسم از من تقاضای رابطه جنسی داشت و هنگامی حاضر نشدم به خواسته او جواب دهم، نه تنها حقوقم را نداد، بلکه اخراجم کرد.»
مرا از محل زندگیم بیرون انداختند، زیرا پولی برای پرداخت اجاره نداشتم.
خب، با خودم فکر کردم مدتی را در ماشینم زندگی میکنم، تا اینکه دوباره روی پای خودم بایستم. اما کلیههایم مشکل داشتند و نتوانستم شغل دیگری پیدا کنم، زیرا اغلب اوقات بیمار بودم. من هیچ بیمهای نداشتم و نزدیک بود در پارکینگ یک اورژانس بمیرم. زیرا به دلیل نداشتن بیمه مرا پذیرش نمیکردند.
اما پس از یک ماه سرگردانی، بالاخره توانستم دوباره سراغ آوازخوانی رفته و از بیخانمانی نجات یابم.
در سالهای کودکی و نوجوانی مادر اوهر یک معتاد کراکی بود که در پناهگاههای دولتی میخوابید و او در خیابانها پرسه میزد. اما سرانجام توسط یک خانواده پولدار به فرزندی پذیرفته شد، در کالج دانشگاه میسیسیپی سرگرم فوتبال شد و سرانجام در سال ۲۰۰۹به لیگ NFL و تیم بالتیمور ریونس راه یافت.
زندگی الهام بخش وی در سال ۲۰۰۶ توسط مایکل لویس به کتاب "The Blind Side: Evolution of a Game" و پس از آن فیلم The Blind Side تبدیل شد.
جنیفر لوپز در ۱۸ سالگی خانه را ترک کرد. زیرا وی میخواست رقصنده شود، اما مادرش اصرار داشت که وی به دانشگاه برود. هنگامی که دیگر نتوانستند یکدیگر را تحمل کنند، جنیفر خانه را ترک کرده و تا ماهها کف سالن رقص می خوابید.
او پس از چندماه موفق شد یک شغل رقصندگی در اروپا دست و پا کند و پس از برگشت توانست به سریال کمدی In Living Color پیوسته و نقش رقصنده کمکی را بر عهده بگیرد.
امروز در ۴۵ سالگی، این خواننده، بازیگر، تهیه کننده و طراح مشهور بیش از ۳۰۰ میلیون دلار دارایی دارد.
هودینی از سنین جوانی دریافت که میخواهد یک شعبده باز شود، لذا در ۱۲ سالگی با یک ماشین کرایه از خانه فرار کرد و سرانجام به میسوری رسید.
چند سال بعد وی به نیویورک رفت تا با پدرش زندگی کند. اما آنها بسیار فقیر بودند و لذا هودینی مجبور بود در خیابان گدایی کند.
او کار حرفهای خود را از ۱۷ سالگی آغاز کرد.
این بازیگر ۵۷ ساله و شخصیت شناخته شده تلویزیونی به مجله پیپل میگوید اواخر دهه ۱۹۸۰ کارش به عنوان یک کمدیت آغاز کرد و با یک اتفاق، ناگهان بیخانمان شد.
این مجله مینویسد هاروی سه سال تمام در اتومبیل فورد تمپو ۱۹۷۶ زندگی میکرد. کار وی شستن دستشویی هتلها، پمپبنزینها یا استخرهای شنا بود. اما سرانجام موفق شد به برنامه تلویزیونی Showtime at the Apollo راه یابد.
شاید آن اتفاق، بزرگترین شانس زندگی هاوری بود.
گفته میشود سوانک کودکیش را در یک تریلر یدک گذراند. سپس با مادرش به کالیفرنیا آمد تا از سنین نوجوانی مشغول بازیگری شود. قبل از آنکه نقشی را به دست آورد، ماهها با مادرش در اتومبیل و یک خانه خالی زندگی میکرد.
وی در یک مصاحبه تلویزیونی گفت: «ما دوستی داشتیم که قصد داشت خانهاش را بفروشد. و پس از اسباب کشی به ما گفت. ببینید این خانه هیچ اسباب و اثاثیهای ندارد، اما شما میتوانید شبها را اینجا بمانید. در طول روز هم اینجا را ترک می کنید تا خریداران خانه را ببینند. لذا ما تشکهای بادی خریدیم. آنها را باد کرده و شبها میخوابیدیم. صبحها هم همهچیز را جمع کرده و میرفتیم.»
او تا سن ۳۰ سالگی دو جایزه اسکار برد و اکنون سرمایهای ۴۰ میلیون دلاری دارد.
پس از مرگ زودهنگام پدر چارلی، مادرش به بیمارستان روانی منتقل شد . لذا چارلی و برادر کوچکترش مجبور بودند به شکلی زندگی شان در خیابان را ادامه دهند. پدرو مادر چارلی در برنامههای نمایشی کار میکردند، لذا وی و برادرش هم تصمیم گرفتند این راه را دنبال کنند. و امروزه وی را به عنوان یکی از مشهورترین و بزرگترین بازیگران عصر فیلمهای صامت میشناسیم.
کاری در کلیولند اوهایو بزرگ شد و در ۸ سالگی پدرش را از دست داد. وی در سال ۲۰۱۰ هنگام صحبت برای اعضای سازمان Friends of Youth میگوید وقتی وی راه خودش را پیدا کرد، از اوهایو برای دیدنش به کالیفرنیا رفت و سرانجام در لاسوگاس بیخانمانی پایان یافت.
او راضی بود که یک تلویزیون پلاسما را به ۴۰ دلار بفروشد یا آن را با جعبهای ماکارونی و پنیر عوض کند.
این بازیگر، کمدین، مجری تلویزیونی و خیٌر نوعدوست اکنون سرمایه ۱۶۵ میلیون دلاری در اختیار دارد.
عباس واحدی
37 نظر
خوشم اومد…………………….
عالی بودش واقعا
از این اتفاقا تو ایران محاله اتفاق بیفته…آمریکایی ها در بدترین شرایط هم از ما ایرانیا شانس بیشتری برای موفقیت دارن
کی گفته محاله این همه آدم موفق تو ایران وجود دارن که اول زندگی شون با بدبختی شروع شده.
با رضا موافقم تو ایران وقتی یکی هم میخاد ب یک نفر کمک کنه و پول بده همشو واسطه ها برمیدارن مثه ی داستان
ی روز ی فقیر جلوی ی مرد امریکایی ک ب ایران اومده بود درخواست کمک مالی کرد امریکایی اون زمان بهش گفت ندارم ولی بعد ک ب امریکا برگشت ۱۰۰ملیون دلار برای اون فقیر فرستاد اما تا ب ایران رسید تمام واسطه ها پولای اونو برداشتن و تا ب فقیر رسید گف ی امریکایی ک قبلا دیده بودیش بهت سلام رسوند
حقیقت بسیار تلخی بود
والله تو ایران بخای ب جایی برسی زود سرتو زیر اب میکنن
خیلی خوب بود مهم نیست تو چه کشوری زندگی میکنیم یا چه شرایطی داریم خیلی ها تو ایران هم به جاهای بزرگ رسیدن محدودیت ها باعث رشد و نواوری میشن فقط فقط دیدگاه ما نسبت به زندگی مهم هست
من خیلیا رو میشناسم که تو ایران از شغل های کاملا مسخره به درآمد میلیونی رسیدن…اگه شما میگی نمیتونی پس الکی تلاش نکن..تا آخرت عمرت با همین وضع زندگی میکنی
سلام دوست عزیز
ممنون میشم اگر اون افراد رو به من هم معرفی کنید ..amir.kashani1371@gmail .com
ممنونم از لطف شما ،در پناه خدا باشین
به نظر من همه نظرها درست بود
چون همه ما به اون چیزی میرسیم که واقعا بهش باور داریم
درود برشما درست ترین پاسخ را دادین
تمام این افرادی که به اینجا رسیدن تو امریکا بودن یا اگرم نبودن به امریکا مهاجرت کردن. اصلا به امریکا میگن کشور رویا ها و ارزو ها. تو ایران واقعا شرایط فرق داره با همه جا. حالا ما مثلا میخوایم xxxx یا خواننده بشیم. اصلا برا یه زن میشه همچین چیزی؟؟؟!!!! اونا به هالیوود رفتن که اینقدر پول دار و معروف شدن نه به ایران. تو ایران بهترین استعداد هم داشته باشی بهت اجازه بروز و ظهور نمیدن. یا اگرم بدن تا حدودیشا میدن. واقعا کشور محدودیه. فرض کنید xxxxxxx
شرمندم اینجا ایرانه و نمیتونم کامنتتون رو کامل نشر بدم
واقعا مهمه که تو چه کشوری باشی
سلام
این داستان ها باعث میشن که ادم انگیزه بگیره و تلاششو بیشتر کنه
مرسی از این اشتراک گذاری جذابتون
خسته نباشید..
واقعا درسته تو ایران وقتی واسه استعدادات تعیین تکلیف می کنن و اجازه بروز نمی دن فقط بخاطر مزخرفات ذهنی و حلال و حرامی که درآوردن . مثلا همون جنیفر اگر مامانش واقعا نمیذاشت بره تو کار رقص و اواز یا اگه تو همین ایران بود احیانا چجوری این استعدادش شکوفا میشد که بعدشم بشه جنیفر لوپز . نه بابا ایران جای پسرفت نه پیشرفت .
خب بیاید با هم ی ایده بدیم و ی چی خلق کنیم همیشه که انفرادی نمیشه کاری کرد ،درست نمیگم !
[email protected]
بله واقعاً درایران شانس موفقیت خیلی کمه هر کسی. از اول ضعیف باشه تا آخر ضعیفه
هومن عزیز اندیشه های نوآورانه در عرصه موفقیت های مالی بحث نقش مکان و کشور و سن و سال و عوامل بیرونی در موفقیت را بسختی به چالش کشیده. حتی تحقیقات نشان داده انچه فاکتر اصلی موفقیت است صد در صد به عوامل درونی و شخصیت مربوط میشود. بعنوان دوست پیشنهاد میکنم زندگی نامه افراد موفق و کار افرین ایرانی را هم مطالعه کنید و باورهای جدیدی را جایگزین کنید. موفق باشید
هومن عزیز سعی کن باورت را عوض کنی اصلأ چنین باوری درست نیست اگه دوست داشتین راهنمایی تون کنم با این ایمیل پیغام بدید [email protected]
زندگینامه احد عظیم زاده ،مولتی میلیاردر بازار فرش ایران را بخوانید تا ببینید در ایران هم میشه موفق شد. پسر یتیمی که تا ۱۳ سالگی قالی می بافت. فکر کنم فرش عظیم زاده را حتماً بشناسید.
خب حالا همه میخوان خواننده بشن بعدشم ما خواننده ی زن هم کم نداریم اینهمه شغل اگه دقت کرده باشین گفتن تو امریکا رکود اقتصادی بود حالا میخواید بهونه بیارید و تلاش نکنید چون تو ایران به دنیا اومدید اینهمه ادم موفق اونا بوقن؟
توی ایران هیچکاری نمیشه کرد مثلا من الان همه ی استادام میگن صدام عالیه ، واسه هرکی میخونم میگه تو باید حتما خواننده شی ، ولی من یه دختر ایرانی ام که باید آرزوهاش رو ببوسه بزاره کنار …
تو ایران هیچ کاری نمیشه کرد … مثلا من همه ی استادام بهم میگن صدام عالیه ، واسه هرکی میخونم میگه تو باید خواننده شی ، ولی من یه دختر ایرانی ام که باید آرزو هاشو ببوسه بزاره کنار …
درود
يك كانال يوتيوب راه اندازي كنيد و ويديو بسازيد از خوانندگي خودتون و بزاريد يوتيوب .ميتونيد به دلار درآمدزايي كنيد
احسنت به ذهن خلاق شما که جایگزین هرمانع رو پیدا میکنید اطمینان دارم انسان موفقی هستید یا میشید درزندگیتان
پوووووف
لامصب تو کشور ما اونایی هم که استعداد دارن نمیتونن اونا تو آمریکا بودن ولی ما توی جمهوری اسلامی هیایم
لامصب همه ی آدم های مشهور خارجی ها هستند
به نظر من با تلاش میشه تو هر جایی موفق شد مثل پدر بزرگ من که تو کف پیاده رو میخابید ولی یه میلیونر تو سال های ۱۳۴۰بود و اون موقع میلیون ارزش داشت البته اون وقت وضیعت اقتصادی از الا بهتر بود
به نظر من این آدم های موفق و ثروت مند رو خدا خواسته به اینجا برسند تا خدا نگاهت نکنه ونذاره شخص رو در مسیرموفقیت با کارکردن شبانه و روز هیچ وقت موفق نمیشی چون من خودم سالهاست دارم شبانه و روزکارمیکنم و متاهلم هنوزم بجای نرسیدم چون خدا نخواسته و براش ارزشی ندارم این روقشنگ با پوست وجون واستخونم لمس کردم.یا حق
سلام به نظر من فقط بحث سر این نیست که چه قدر در روز کار میکنیم و …
بحث سر خلاق بودنه
اینا همه خلاق بودن و گرنه همون کف پیاده رو بودن
هر کدوم از ادم ها نون لیاقتشون رو میخورن
ایشالا خدا توفیق موفقیت رو به همه بده .
سلام به نظر من فقط بحث سر این نیست که چه قدر در روز کار میکنیم و …
بحث سر خلاق بودنه
اینا همه خلاق بودن و گرنه همون کف پیاده رو بودن
هر کدوم از ادم ها نون لیاقتشون رو میخورن
ایشالا خدا توفیق موفقیت رو به همه بده .
یعنی چه باید خدا نگاه کنه؟!
کی میخواید دست از این همه جهل و خرافات بردارید؟؟ اونها یا هرکس دیگهای که موفق میشه فقط یک دلیل داره و اونهم اینه که برازنده هستن یا به دلیل استعداد یا تلاش خودشون یا هوش و خلاقیت و همینو بس،
حالا تو باشو شب و روز خدا خدا کن، بشین تا بده…
دقیقا همینطوره ! تنها دلیل اینکه بعضی افراد موفق میشن و بعضی خیر در نحوه تفکر اون اشخاصه . اشخاص موفق طرز تفکر موفق و افراد ناموفق هم دقیقا برعکس این رو دارن . خیلی از افراد نمیدونن که هر اتفاقی که در این دنیا برای ما میفته نتیجه تفکرات خود ماست . من الان 21 سالمه شاید در سن کوچیک به نظر بیام ولی زندگی تا حدودی من رو پخته کرده و بهم فهمونده که چی به چیه . خلاصه یادگیری های زندگیم اینا هستن: ما انسان ها همان چیزی هستیم که در ذهنمان میبینیم . اگر شخصی از ته دل به این ایمان داشته باشه که من قراره بهترین رعیس جمهور سال بشم صد در صد میشه . و اینی که بعضی اشخاص میگن باید خدا بخواد که بشه بله درسته باید خدا بخواد ولی خدا به همه ما انسان ها قدرت اختیار داده و به همه ما گفته که ان مع العسر یسرا . تو باید سختی بکشی که به جا های بزرگ دست پیدا کنی . نگفته که بشین و از من بخواه و هیچ کاری نکن تا بهت بدم . ما به اندازه تلاشمون و به اندازه سطح فکرمون پیشرفت خواهیم کرد
سلام
اولا که تا خدا نخواهد هیچ چیز جورنخواهد شد
دومن این آدم ها به نظر بنده به بنبست زندگی رسیدن اما خودشون را نباختن،که بگن ما غرق شدیم دیگه و به آخرش رسیدیم.
تازه برعکس اونجاست که هر کدام راه و حدف خودشو پیدا میکند
خودشون را نباختن و کم نیوردن و راهش را پیدا کردن و تونستن خودشون نجات دادن.
و اگه نه مث بعضی آدم های ضعیف میشود خودشون را با رو به رو شدن با این چالش های زندگی خیلی بدتر بشن و خودشون را تصلیم چالش های زندگیشون کنند
اما چون حدف داشتن و میخاستن، کم نیوردن و بلند شدن و موفق شدن.
و در جواب شما دوست عزیز که فرمودید، یعنی چی خدا نگاه کنه؟!
خدا وقتی میبینه بنده اش داره تلاش میکنه برای نجات زندگیش و امید داره صد در صد خدا هم تنهاش نمیزاره.
خدا به انسال عقل و درک داده کافیه انسان به درستی لستفاده کند.
کار کردن بدون حدف و بدون مدیریت، بی فایده است حالا هر چقدر هم که آدم کار بکنه و زحمت بکشه و خودشو بکشته وقتی مدیریت نباشه سر ماه نشده کم میاره
انسان اگه تو زندگی یک حدف و دو مدیریت را نداشته باشه ،
یعنی هیچ .
در غیر این صورت انسان همیشه با مشکل مواجه خواهد شد.