همه میدانیم که یادگیری امری ضروری اما سخت است. اما شاید بعد از این به لطف تحقیقات جدید با تکنیکهای تازه این کار سادهتر و سریعتر شود. هر وظیفهای با تکرار سادهتر می شود. خواه این امر گردآوری اطلاعات در اکسل باشد، یا سخنرانی عمومی یا جمعآوری دادههای لازم برای یک مراسم مهم. هر یک از این کارها به لطف تکرار دوباره و دوباره و چندباره سادهتر از پیش خواهند شد.
اما برای چند ثانیه تصور کنید اگر انسان میتوانسب بدون چنین حجمی از کار و فعالیت و تمرین به همین سطح از استادی و مهارت دست یابد، چه میشد؟ اینکه بتوان متن یک سخنرانی یا ارائه مهم را به جای چند ساعت تنها در چند دقیقه به خاطر سپرد. یا اینکه بتوان توانایی اطلاعات و دادهها و تجزیه و تحلیل صحیح آنها را بدون نیاز به درگیری هر روزه با اکسل به سرانجام رساند. چقدر خوشبخت بودیم اگر میتوانستیم اطلاعات را راحتتر به خاطر بسپریم، اینگونه شاید مکانیک ماشین کارش بهتر میشد و معلم تاریخ هم کمتر بابت جزئیات جنگ جهانی دوم و انقلاب مشروطه با شاگردان سروکله میزد!
گروهی از محققان دانشگاهی دریافتهاند که شاید نیازی نباشد که مردم برای آموزش مهارت یا مفهوم جدید، چنین سعی و تلاش طاقتفرسایی را پشت سر بگذارند. البته این تحقیقات هنوز در مراحل اولیه خود قرار دارد.
دکتر Nitzan Censor مسئول آزمایشگاه تحقیقاتی در زمینه یادگیری میگوید: «آمار به دست آمده حقیقتا شگفتانگیز هستند. ما یک مکانیسم تازه و شکل تازهای از آموزش و یادگیری را پیدا کردهایم که بسیار سریعتر از روشهای یادگیری استاندارد و مرسوم است و البته به هیچوجه دقتش کمتر از آنها نیست.»
اما این تکنیک واقعا چگونه کار میکند؟ محققان نام این شیوه جدید را «فعالسازی حافظه کوتاهمدت» مینامند و معتقدند که این شیوه میتواند جایگزین تمرینات تکراری و خسته کننده شود. روش معمول اینگونه است که چیزی را بارها و بارها تکرار کنید تا اینکه تبدیل به امری طبیعی در ذهن گردد. مردم تقریبا تمام تواناییهایشان را اینگونه یاد گرفته اند: از چگونگی دوچرخه سواری تا شیوه بالانس مالی حسابهای شرکت.
ایده و مفهوم فعالسازی حافظه کوتاهمدت در واقع بسیار ساده است: شما چیزی را به کسی آموزش میدهید، و به جای آنکه انها را مرتبا تکرار کنید تا بهتر یاد بگیرند، تصاویری را به صورت لحظهای به نمایش می گذارید که آموختههایشان را به یادشان میآورند. البته نیازی نیست که آنها برای مدتزمان زیادی هم به هر عکس خیره شوند. تنها یک ثانیه یا کمتر برای هر عکس بس است تا بخشی در مغز را فعال کند که خاطرات و مطالب یادگرفتنی را ذخیره میسازد.
دکتر Censor میگوید: «این بخش یا خاطره به یکباره ایجاد میشود. و تنها کاری که باید به تدریج و روزانه برای ماندگاری آن انجام داد، این است که شبکه را با تصاویر روشن سازیم.»
محققان برای اینکه دریابند که مردم چگونه با هر یک از این روشها مطالب را یاد میگیرند، از آزمون وظیفه تفرق متنی بهره بردند. در این تست کاربران مجموعهای از تصاویر را مشاهده میکنند که باید در کوتاهترین زمان آنها را مورد تحلیل و برسی قرار دهند. Censor توضیح میدهد که از نظر یادگیری این تست بسیار سخت است. لذا محققان قادر بودند دریابند که کاربران با تمرین بیشتر بهتر میشوند یا خیر. در تصویر بالا آزمون وظیفه تفرق یا TDT نشان داده شده. برای مثال شرکتکنندگان به خوبی توانستند جهت متفاوت سه تا از خطوط درون تصویر را از میان دریایی از خطوط تشخیص دهند (آنهایی که درون دایره نارنجی هستند).
مردم معمولا در اولین بار مواجهه با چنین سوالی به شکل تقریبی و تصویری حدس میزنند و آزمون را پشت سر میگذارند. اما بعد از ۴ بار تمرین، آنها معمولا ۲۰ تا ۳۰ درصد بهتر عمل میکنند. به عقیده محققان این بهبود منطبق بر همان منحنی یادگیری مرسوم است. و چه چیزی باعث چنین بهبودی شده است؟ همه چیز به تمرین برمیگردد. و این دقیقا همان چیزی است که گروه کنترل آزمایش از خود نشان دادند: آنها سه مرحله تمرینی برای ارزیابی را پشت سر گذارده و آنگاه در مرحله نهایی آزمون شرکت کردند.
اما بر خلاف آنها در گروه آزمایشی تنها با دو بار تمرین قادر به مشاهده همان نتایج قابل قبول در منحنی یادگیری هستیم. یک مرحله تمرین در ارزیابی اولیه انجام شده و تمرین دوم در مرحله پایانی ارزیابی آزمون بوده است. طی یک دوره سه روزه، در حالی که گروه کنترل با دورکاری مشغول تمرین آزمون TDT بودند، گروه آزمایشی فقط به لابراتوار میآمد و تصاویر لحظهای آزمون را تماشا میکرد. اینگونه به انها موضوع مورد آموزش یادآوری شده و کنار گذارده میشد. آنها این شیوه فعالسازی حافظه را روزانه ۵ بار تکرار میکردند. البته این تمرین به جای نیم ساعت زمان مورد نیاز برای گروه کنترل، تنها به چند ثانیه زمان نیاز داشت.
به گفته محققان اگرچه هر جلسه آموزش استاندارد نیم ساعت است، اما پروتکل بازخورد آنها تنها ۱۰ ثانیه است. شرکتکنندگان ۵ جلسه تمرین متوالی در هر روز داشتند، اما کل این برنامه تنها در ۱۰ ثانیه صورت میگرفت و پس از آن، کاربران راهی خانههایشان و کار معمول روزمره میشدند.
اگرچه به نظر می رسد تکرار چهار یا پنجباره هر کار و تمرینی در روز امری سخت و آزاردهنده است، اما محققان در این جلسات تنها تصاویر را برای چند میلیثانیه به کاربران نشان میدهند تا حافظه رمزگذاری شده آنها را فعال کنند. و در عصری که تقریبا همه یک مینیکامپیوتر (موبایل یا تبلت) همیشه همراهشان دارند، چندان سخت نیست که این تکنیک را به شیوهای کاربردی و مفید تبدیل کنیم.
علاوه بر اینکه چنین تحقیقاتی هنوز در مراحل اولیه کار هستند، باید به این حقیقت هم توجه داشت که برای استفاده از این شیوه فعالسازی مغز شما باید برخی موضوعات را پیشتر به طور کامل آموخته باشید. و دیگر اینکه هنوز مشخص نیست این ایده درباره آموزش مطالب و ایدههای پیچیده چگونه عمل می کند. شاید این روش برای آموزش جبر مفید باشد، اما احتمالا در یادگیری فیزیک نظری چندان کارآمد نخواهد بود.
به همین دلیل به نظر میرسد که چنین تکنیکی تنها برای آموزش مسایلی که نیاز به انجام هر روزه و تکراری آنها داریم مفید باشد. مانند مهارت تکراری پر کردن صفحات اکسل یا به خاطر سپردن متنهای طولانی و کارهایی که معمولا با دست انجام میشوند، مانند ساخت و تعمیر وسایل یا مهارتهای موتورسواری. از نظر حرفهای هم این شیوه آموزش ممکن است به یک مکانیک کمک کند تا به شیوه بهتر و آسانتری روغن ماشین را تعویض نماید یا اینکه به یاری وکیل بیاید تا جزئیات پرونده و قوانین کیفری را با دقت بیشتری به حافظه سپرده و به یاد آورد. اما احتمالا برای اختراع نوع جدیدی از موتور ماشین به مکانیک کمک چندانی نمیکند. یا در نوشتن یک لایحه دعوی پیچیده برای وکیل مفید نخواهد بود. برخی تواناییها همیشه نیازمند تمرین و تکرار فراوان هستند.
اگرچه این ایده میتواند در بهبود توانایی درک و فهم مطلب به شما کمک کند و مثلا شما با سعی و تلاش کمتری بتوانید به شکل تصویری آموختههای روزانهتان را به یاد آورید. البته این دیدگاه توسط تحقیقات دیگری هم تایید شده و شاید روزی چشمان به درگاه ورود بسیار سریع اطلاعات به درون مغز (همانند فیلمهای علمی-تخیلی) تبدیل شوند.