گویا این نمایشگاه رویاها را آشکار میکند و چیزی را نشان میدهد که مورد پسند همگان است. اما پس از توسعه این رویاها، معانی عمیقتر شروع به پدیدار شدن میکنند. تشخیص رنگها، الگوها و تکهها و نقاشیها هماهنگی خود را با منابع تاریخی فرهنگ و هنر پاپ ظاهر میکنند. با استفاده از تکنیکهای شبیه به رنگ جکسون پولاک، نقطههایی شبیه به آثار یایویی کوساما و یا تاکیدهای ظریف کلز اولدنبرگ، کار کیم یک داستان غنی در مورد مصرف و مصرف گرایی در جهان هنر و فراتر از آن را میگوید.
هر مجسمه منحصر به فرد دارای یک گفت و گو روشن و مختصر از طریق مکالمات پر از جاذبه خود را دارد. وقتی که برای اولین بار اینستالیشن کیم را میبینیم، میگوییم "آه، من دونات دوست دارم". سپس گفت و گو مفهومی صورت میگیرد "این یکی خوشمزهتر از آن یکی به نظر میرسد، اما صبر کنید، در این دونات نفوذ هنر کوساما دیده میشود و در این قطعه جیم داین و در آن یکی کمی موراکامی و در اینجا…"
با استفاده آشکار کیم از این نقوش، اکنون سوال اینست که "آیا بینندهی دونات، همیشه این نگاه بصری را به دونات، به یک اثر هنری و یا جهان هنر بزرگ را دارد؟"
یاسمن فراهانی فرد