علاقهمندان به آلبومهای موسیقی پاپ میتوانند این روزها آلبومهای جدید را تهیه کنند که به تازگی وارد بازار شدهاند.
دو آلبوم جدید و پرطرفداری که این روزها فروش خوبی هم داشتهاند یکی آلبوم جدید رضا یزدانی است به نام دوئل با آینه و دومی آلبوم مهدی یغمایی به نام چمدون تو. رضا یزدانی نیازی به معرفی ندارد. دهمین آلبومش را منتشر کرده که مثل بقیه آلبوم هایش روند مشخصی دارد. چند آهنگ راک پر سر و صدا با ترانههای خاص خودش و چند آهنگ رام. یزدانی آرام خوان فوق العادهای است. آهنگ رادیویش را گوش کنید. من که عاشقش شدم.
نمیدانم اینجا چند نفر پیدا می شوند که بانشی را دیده باشند اما این سریال چهار فصلی که فصل چهارمش الان در حال پخش شدن است برای من یکی، سریال بسیار مهیج و قدرتمندی است. یک سریال جذاب و تماشایی و خوندار که واقعا میشود از دیدنش لذت برد. یک اکشن کار درست در مورد یک خلافکار سابقهدار که در یک موقعیت پیچیده، تصمیم میگیرد خودش را جای کلانتر تازه وارد یک شهر کوچک جا بزند. کلانتری که هنوز کارش را شروع نکرده توسط دو گانگستر محلی کشته میشود. خلافکار مورد نظر که تا آخر قصه هم کسی نام اصلیاش را نمیفهمد خودش را به نام لوکاس هود کلانتر مرده جا میزند و وارد شهری میشود که از یک طرف، یک گانگستر همه کاره هلندی دارد که کسی بدون اجازه او آب نمیخورد و از سوی دیگر سرخپوستان محلی نیز عادت دارند دردسرهایی درست کنند. بانشی داستان ایستادگی یک کلانتر قلابی مقابل قانون شکنی دیگران و تلاش خودش برای قانون شکنی است!
سامپه و گوسینی دو نفر از برجستهترین طنزپردازان معاصر فرانسه در کنار هم یکی از بینظیرترین خوشیها دنیا را کنار هم خلق کردند. داستانهای نیکلا کوچولو گول ظاهر کتاب را نخورید. این کتاب برای بچهها نوشته شده اما مخاطب اصلیاش بزرگترهایی هستند که میتوانند درون این کتاب خودشان را بیابند. خودشان را در حالی که رفتارها و گفتارهای روزانه شان بدون آنکه بدانند روی کودکانشان اثر می گذارد.
نیکلا کوچولو داستان پسری است به این نام که در دبستان درس میخواند. او و هم کلاسیهایش – که هر کدام برای خودشان داستانی دارند – با شیطنتهای گاها معصومانه خودشان چنان لحظات خنده داری را خلق میکنند که آدم نمیتواند کتاب را حتی برای لحظهای کنار بگذارد.
در حضور دیگران می گویم :
تو محبوب من نیستی
و در ژرفای وجودم
می دانم چه دروغی گفته ام
می گویم میان ما چیزی نبوده است
تنها برای این که از دردسر به دور باشیم
شایعات عشق را با آن شیرینی تکذیب می کنم
و تاریخ زیبای خود را ویران می کنم
احمقانه اعلام بی گناهی می کنم
نیازم را می کشم
بدل به کاهنی می شوم
عطر خود را می کشم
و از بهشت چشمان تو می گریزم
نقش دلقکی را بازی می کنم ، عشق من !
و در این بازی شکست می خورم و باز می گردم
زیرا که شب نمی تواند ، حتی اگر بخواهد ،
ستارگانش را نهان کند
و دریا نمی تواند
حتی اگر بخواهد
کشتی هایش را ….