در هر روند کسب علم و دانش ما در حقیقت باید دو موضوع را یاد بگیریم: اول اینکه به دنبال آگاهی و دانش کافی درمورد موضوع مورد نظر (مانند ریاضی، تاریخ یا برنامهنویسی) باشیم. و دوم اینکه آگاهی کافی درباره شیوه صحیح یادگیری کسب کنیم.
و از بد حادثه در سیستم های آموزشی رسمی کشورها معمولا یکی از این دو پیش نیاز اصلی به فراموشی سپرده شده و مشکلات فراوانی را فراهم آورده است. آگاهی در خصوص شیوه صحیح یادگیری باعث افزایش توانایی های شما برای آموختن خواهد شد و مطمئنا یکی از پیشزمینههای مهم برای موفقیتهای عظیم در زندگی، تحصیل و کار هر فرد خواهد بود. لذا همیشه باید پیش از هر آموزشی به دنبال مهارت در یادگیری و شناسایی روشهای مناسب برای به حداکثر رساندن این توانایی باشیم.
آنی مورفی پائول، روانشناس و نویسنده مشهور میگوید: «والدین و مربیان در انتقال نوع اول دانش بسیار خوب عمل کرده اند. ما به راحتی درباره اطلاعات ثابت و دائمی مانند اسامی، تاریخها، اعداد و قوانین صحبت میکنیم. اما بر حسب اتفاق هیچ راهنمایی برای چگونگی آموختن و رویکرد فراشناختی آموزش ارائه نمیدهیم.»
بد نیست بدانید که تحقیقات و پژوهشها در زمینه آموزش نشان میدهد که دانش آموزان با دستاوردها و نتایج ضعیف، معمولا در فهمشان از استراتژیهای شناختی دچار ضعف و نقصان شدیدی هستند. استراتژیهای شناخت و آموزش به افراد اجازه میدهند که بهتر بیاموزند و سریعتر یاد بگیرند. پائول میگوید که یکی از دلایل نتایج ضعیف دانشآموزان در این زمینه ان است که آنها درباره فرآیند آموزش و چگونگی آموختن چیز زیادی نمیدانند.
که البته این یک مشکل فرهنگی در بسیاری از جوامع امروزی است.
دو تن از روانشناسان دانشگاه واشنگتن (نویسندگان کتاب «بهش بچسب: دانش آموزش موفق») می گویند: «چگونگی یادگیری و مطالعه انسان تا حد زیادی معجونی از تئوری، افسانه و بینش و بصیرت فردی است.»
خب، اجازه دهید در این مقاله افسانه ها را کنار بگذاریم و به ۴ استراتژی (فن و تدبیر جنگی!) بپردازیم که واقعا در زمینه آموزش و یادگیری قابل استفاده و عملی هستند.
خودتان را برای به یاد آوردن تحت فشار بگذارید.
بزرگترین مشکل یادگیری موثر این است که نه تنها سرگرم کننده نیست، بلکه کاری سخت و مشکل است. نویسندگان کتاب «بهش بچسب…» مصرانه ادعا میکنند که هنگامی که آموختن سخت شود، آنگاه شما بهترین یادگیری را خواهید داشت. همانطور که بلند کردن وزنهای سنگینتر از توانایی و ظرفیت شما باعث قویتر شدنتان خواهد شد.
این امری ساده است، اما اصلا آسان نیست. خودتان را مجبور کنید که آموختههایتان را به یاد آورید. فلشکارت یکی از بهترین متحدان شما در این نبرد سخت است. زیرا آنها شما را مجبور می کنند که سوال بپرسید و جواب دهید.
در دام سلاست و روانی نیفتید.
هنگامی که چیزی را میخوانید و احساس می کنید که ساده است، در واقع شما سلاست و روانی را تجربه میکنید.
اما این موضوع باعث دردسر خواهد شد.
نمونه: برای مثال شما در فرودگاه هستید و سعی میکنید که شماره گیت پروازتان را به یاد بیاورید. به مانیتورهای فرودگاه نگاه میکنید و آن را مییابید: B44. با خودتان فکر می کنید، آهان B44 چقدر ساده. سپس به مسیرتان به سمت گیتهای پرواز ادامه میدهید. احتمالا طی این مدت تلفنتان را چک میکنید یا نگاهی به تابلوهای تبلیغاتی میاندازید. اوه، شماره گیت را فراموش کردید!
چاره کار: شماره گیت پرواز را از روی مانیتورها می خوانید. سپس رویتان را از مانیتور بر میگردانید و از خودتان میپرسید: کدام گیت بود؟ اگر توانستید عبارت B44 را به خاطر آورید، دیگر میتوانید بروید.
چیزهای جدید را به موضوعات قدیمی ربط داده و متصل کنید.
نویسندگان «بهش بچسب…» میگویند: «هر چه می توانید سعی کنید درباره ارتباط میان آموختههای تازه با دانش گذشتهتان توضیح داده و این اتصالات را برقرار کنید. اینگونه فهم شما از آموختههای جدیدتان قویتر شده و ارتباطات بیشتر باعث میشوند که بعدا آنها را بهتر به خاطر آورید.»
هنگامی که یافتهها و دانش جدیدتان را به تارهای در هم تنیده علم و آگاهی قبلیتان میبافید، آنها را به دقت شرح دهید.
یک تکنیک عالی این است که اصولی را که آموخته و کشف میکنید با مثالهایی از زندگی واقعی در بیامیزید. برای مثال هنگامی که درباره انواع قافیه مطالعه میکنید، بهتر است که شعرهای نمونه در این زمینه را هم بخوانید. اگر در خصوص انتقال گرما به اکتشاف پرداختهاید، میتوانید به این موضوع بیاندیشید که چگونه یک فنجان قهوه داغ در سرمای زمستان گرمای خود را به دستان شما انتقال میدهد.
مرور کنید، مرور کنید، مرور کنید.
همیشه نگاهی به گذشته میتواند مفید باشد. تحقیق مدرسه تجارت هاروارد نشان میدهد کارمندانی که دوره کارآموزی خود را در مرکز تماس گذراندهاند، کاراییشان ۲۲.۸ درصد بهتر از گروه دیگری بوده است که در پایان هر روز کاری تنها ۱۵ دقیقه به مرور آموختههای شان میپرداختهاند.
فرانسیسکا جینو استاد مدرسه کسب و کار هاروارد می گوید: «هنگامی که افراد امکان مرور پیدا میکنند، خودشان شاهد افزایش سریع کارایی شخصیشان خواهند بود. آنها احساس اطمینان بیشتری خواهند داشت که می توانند به چیزهای تازه دست یابند. در نتیجه آنها سعی و تلاش بیشتری می کنند تا کارشان را انجام دهند و هر چیز لازمی را بیاموزند.»
در حالی که به نظر میرسد مرور کردن میتواند به کار کردن کمتر منجر شود، اما در حقیقت باعث دستاوردهای بیشتری خواهد شد.
شما چه روشهایی را برای یادگیری بهتر به کار میبندید؟ تجارب خود را با ما در میان بگذارید.