آیا شما فرد خوشبختی هستید؟ اصلا خوشبختی چیست و چرا انسان همیشه به دنبال آن است؟ بدبختی چیست و نداشتن چه مواردی نشان دهنده بدبختی است. در این مقاله به تعریف خوشبختی در زندگی از دیدگاه روانشناسی مثبتگرا می پردازیم.
بیش از دوهزار سال پیش، ارسطو از فلاسفه یونان، تعریفی از خوشبختی را مطرح کرد. این تعریف از نظر روانشناسی مثبت گرای امروزی نیز تایید می شود. این تعریف دو جنبه مختلف برای خوشبختی تعریف می کند: خوشبختی و بهزیستی لذت جویانه و خوشبختی متعالی.
خوشبختی لذت جویانه
وقتی تعریف ما از خوشبختی از نوع لذت جویانه است، معنی اش این است که یک محرک و منبع بیرونی، در محیط وجود دارد که شخص از آن لذت و شادکامی کسب می کند. مثلا خوردن غذای خوشمزه، داشتن ثروت، شهرت، زیبایی و حتی مصرف مواد مخدر. این نوع احساس خوشبختی به یک منبع بیرونی وابسته است و تا زمانی که آن منبع بیرونی وجود دارد، شخص احساس لذت و خوشبختی را دارد. این نوع خوشبختی یک خوشبختی مادی و موقت و به سه مولفه ثروت، شهرت و زیبایی وابسته است.
خوشبختی متعالی
در خوشبختی متعالی، هسته اصلی خوشبختی تلاش و سخت کوشی است. تلاش در این تعریف به این معنی است که شخص برای انجام یک کار سخت و پیچیده از یک کار ساده و لذت بخش می گذرد. در این نوع خوشبختی محور اصلی تلاش است و هر وقت که شخص تلاش می کند و تلاش او به نتیجه می رسد و به درون خود مراجعه می کند، احساس خوشبختی می کند.
این نوع خوشبختی جنس مادی ندارد. جنس این خوشبختی معنوی و درونی و پایدارتر است. در این تعریف از خوشبختی هر وقت که بخواهیم خوشبختی بیشتری کسب کنیم باید تلاش و کوشش بیشتری به زندگی خود وارد کنیم. در واقع از دیدگاه ارسطو، در خوشبختی متعالی، انسان دائماً در تلاش است تا پتانسیل خود را برآورده کند و بهترین خود باشد، که منجر به هدف و معنای بیشتر می شود.
اگر مدت هاست که لذت و شادی را نچیشیده اید، شاید لازم باشد که با یک روانشناس در این زمینه مشورت کنید. بهترین روانشناسان و روانپزشکان کشور در اپلیکیشن مدافون، آماده ارائه مشاوره روانشناسی تلفنی و آنلاین هستند.
دریافت مشاوره روانشناسی تلفنی و آنلاین
تاثیر خوشبختی بر مغز
دو نوع خوشبختی لذت گرا و متعالی، مکانیزمی که در مغز فعال می کنند متفاوت است. در خوشبختی لذت جویانه، وقتی که شخص سوار ماشین مورد علاقه خود می شود، فیلم مورد علاقه خود را تماشا می کند، در شبکه های اجتماعی وقت می گذراند و لذت می برد، در مغز او، ماده شیمایی دوپامین ترشح می شود. دوپامین پیام رسان عصبی لذت است. دوپامین سلول های عصبی مغز را تحریک کرده و این سلول ها شروع به فعالیت می کنند. ترشح این ماده موجب بهبود خلق می شود. با فعال شدن بخش لذت مغز، بخش خواستن مغز هم فعال می شود و این بخش باز هم می خواهد چنین لذتی را تجربه کند.
اما نکته اینجاست که سلول های عصبی دفعه بعد با همان محرک و یا موضوع لذت بخش تحریک نمی شوند بلکه باید موضوع لذت بخش تری را تجربه کند تا همان حس لذت به وجود بیاید. گفته می شود دویدن به دنبال خوشبختی لذت جویانه، مانند دویدن بر روی تردمیل است که هیچ پایانی ندارد.
از طرفی دیگر، وقتی که انسان خوشبختی متعالی را تجربه می کند، در مغز ماده ای ترشح می شود به نام سروتوئین. این هورمون، سلول های مغزی و سیستم عصبی را قادر به برقراری ارتباط با همدیگر کرده و سیگنال هایی را به آنها ارسال می کند که می تواند روی کل بدن از خواب و خوراک گرفته تا کاهش افسردگی و … تاثیر بگذارد.
مغز ما برای یک عملکرد خوب، هم به دوپامین و هم به سروتوئین نیاز دارد. در واقع شاید بهترین خوشبختی ترکیبی از خوشبختی لذت جویانه و متعالی باشد.
اگر نیاز به مشاوره با یک پزشک آنلاین و یا روانشناس آنلاین دارید، مدافون بهترین انتخاب برای شماست. با کمک مدافون، می توانید در هر جا و هر ساعتی از شبانه روز با روانشناس، روانپزشک و پزشک مشاوره کنید.
آیا ثروت و خوشبختی با هم مرتبط هستند؟
برای پاسخ به این سوال مهم، ریچارد ایسترلین، پارادوکس ایسترلین را مطرح ساخت تا ببیند که رفاه مادی و سرمایه ی اجتماعی چه تاثیری بر سلامت روان و احساس خوشبختی دارد و سعی کرد به این سوال پاسخ دهد که «چه چیزی به خوشبختی منجر میشود؟»
وی در چند کشور پیشرفته، وضعیت اقتصادی و روانی جامعه را برای چند دهه تحت نظر قرار داد و متوجه شد که با بهتر شدن وضعیت اقتصادی در چند دهه، میانگین شادی تقریباً بدون تغییر باقی مانده است و افسردگی کاهش پیدا نکرده است. «پارادوکس ایسترلین» بیان میکند که در مقطعی از زمان و تا حد مشخصی از افزایش میزان درآمد و بهبود وضعیت مالی، میزان رضایت، شادی و خوشبختی افزایش می یابد، اما با گذشت زمان و با ادامه رشد درآمد، شادی روند صعودی ندارد.
این تحقیق نشان می دهد که در واقع ثروت شرط لازم برای خوشبختی است اما شرط کافی نیست و نباید در کسب لذت زیاده روی شود.
چه عواملی بر احساس خوشبختی موثر هستند؟
تحقیقات روانشناسی نشان داده است که همه ما یک نقطه تنظیم شادی داریم. سونیا لیوبومیرسکی، روانشناس، سه مؤلفه را که به این نقطه تعیین شده کمک می کنند و اینکه هر کدام چقدر اهمیت دارند، تشریح کرده است. بر اساس محاسبات او، 50 درصد از نقطه تنظیم شادی یک فرد توسط ژنتیک تعیین می شود. 10 درصد دیگر نتیجه شرایطی است که خارج از کنترل فرد است، مانند محل تولد و والدینشان. در نهایت، 40 درصد از نقطه تنظیم شادی تحت کنترل انسان است. بنابراین، در حالی که میتوانیم تا حدی مشخص کنیم که چقدر خوشحال هستیم، بیش از نیمی از شادی ما به چیزهایی بستگی دارد که نمیتوانیم آنها را تغییر دهیم.
این مقاله در تیم تولید محتوای مدافون تولید شده است. در صورتی که کسب خوشبختی دغدغه شماست، از بهترین مشاوران آنلاین در اپلیکیشن مدافون بهره مند شوید. به لینک زیر مراجعه فرمایید و با مشاوران مدافون بیشتر آشنا شوید.
این مطلب صرفا جنبه تبلیغاتی داشته و فوت و فن هیچ مسئولیتی را در رابطه با آن نمیپذیرد
1 نظر
بسیار عالی