قسمت دوم فصل دوم سریال «خاندان اژدها» با عنوان Rhaenyra the Cruel یکی دیگر از قسمتهای محکم این پیشدرآمد از سریال Game of Thrones به شمار میرود چراکه رقص اژدهایان را یک قدم دیگر به شعلهورتر شدن نزدیک کرده است. دومین قسمت مستقیماً ادامه اتفاقات قسمت قبلی را در پیش میگیرد. در ادامه همراه با ما باشید.
هشدار اسپویل!
در پایان قسمت اول، بلاد و چیز شاهزاده جاهاریس تارگرین را کشتند و پیامدهای ناشی از آن نیز داستان و شخصیتهای سریال را در قسمت دوم به خودش مشغول میکند. نتیجه آن نیز به درگیریهایی میان جبهه سبزها و سیاهها ختم میشود که برخی از موارد آن بهتر از برخی دیگر هستند.
نسخه به تصویر کشیده از داستان بلاد و چیز در سریال «خاندان اژدها» مشکلاتی دارد، بهخصوص در رابطه با تأثیری که این صحنه میگذارد اما واقعاً نمیتوان این چنین حرفی را در رابطه با پیامدهای آن صحنه گفت. چه خشم شاه ایگان دوم تارگرین باشد، چه گناه آلیسنت هایتاور یا رنج کشیدن هلنا تارگرین در جریان مراسم تشییع جنازه و به یاد آوردن آنچه که رخ داده است، این سریال توانسته توسعه شخصیتی جذاب و احساسی و همچنین نقشآفرینیهای فوقالعادهای را ارائه بدهد.
تام گلین کارنی به ویژه در این قسمت فوقالعاده است؛ ما در این قسمت نه تنها توانایی بازیگری او را شاهد هستیم بلکه انواع احساسات شخصیت ایگان را مشاهده میکنیم. خشمی که او دارد، بسیار عالی است اما اشکهای بعداً او باعث شده تا این شخصیت بسیار احساس انسانی بیشتری بروز بدهد. فیا سابان نیز در نقش هلنا عالی بوده و با چشمانش چیزهای زیادی را انتقال میدهد و توانسته پیچیدگیهای پدر و مادر غمگین را به خوبی ارائه بدهد، آن هم کسی که اغلب در رؤیاهای خودش گم است. این قسمت او را کمی بیشتر تحت فشار قرار میدهد، اگرچه راحت نیست اما واقعاً درد و فقدان او را به خوبی نشان داده است.
یکی از بهترین قسمتهای سریال «بازی تاج و تخت» مکالمات میان دو یا سه کاراکترها در اتاقهای تاریک است و این چیزی است که قسمت دوم فصل دوم توانسته بهترین لحظاتش را از آن به دست بیاورد. صحنههای مربوط به آتو هایتاور، صحنهای مربوط به ایگان و کریستون کول و دیگری با الیسنت، از این نظر بسیار خوب هستند و به خوبی نشان دادند که چطور این مکالمات باعث ایجاد تغییر در قدرت میشوند. این به ویژه برای یکی از بازیگران سریال بسیار مفید است.
ریس ایفانز در این قسمت حتی با کوچکتر شدن نقشش توانسته بهترین نقشآفرینی خودش در نقش آتو تا به الان را ارائه بدهد و این سکانسها حال و هوای تئاتر را تداعی میکنند و این طور به نظر میرسد که ما در حال تماشای این بازیگر روی صحنه تئاتر هستیم. برای این مسئله نیز باید از نویسنده سارا هس تقدیر کرد، کسی که توانسته به این بازیگر و دیگر بازیگران برخی از دیالوگهای عالی و جذاب را ارائه بدهد و کارگردان کلیر کیلنر نیز توانسته صحنهها را مانند تئاتر به ارمغان بیاورد و ما را به درون این لحظات بکشاند و کاری کند که خودمان را در کنار کاراکترها احساس کنیم.
همچنین نباید از صحنه بین رینیرا و دیمون تارگرین گذشت. مانند بسیاری از فعل و انفعالات آنها در فصل اول، این صحنه نیز غوغا میکند و یک جذبه خشمگین دارد و همیشه نیز در آستانه جوشیدن احساس میشود. با این حال، این صحنه یک مشکل را نیز برجسته میکند چراکه تا اینجای فصل دیمون به اندازه کافی مورد استفاده قرار نگرفته و این نگرانی وجود دارد که این پویایی با رفتن او به هارنهال از بین برود.
فصل دوم سریال «خاندان اژدها» اولین سکانس اکشن خودش را با دوئل دوقلوهای کارگیل به نمایش گذاشت که منجر به مرگ سر اریک و آریک شد. به طور کلی، فکر میکنم که این صحنه بسیار خوب بود. مطمئناً گنجاندن میساریا در این سکانس کمی اجباری بود اما گنجاندن رینیرا در این صحنه بسیار خوب بود، اتفاقی که در کتابها رخ نداده بود.
حضور رینیرا در این صحنه فقط به این دلیل نیست که خطرات را افزایش بدهد چراکه ما میدانیم او قرار نیست به این زودی کشته شود، بنابراین، شخصیت آریک باید شکست بخورد اما این صحنه به خوبی نشان میدهد که او چقدر در معرض تهدید قرار دارد و یکی از افراد سبزها میتواند به راحتی به او دسترسی داشته باشد.
خود مبارزه این صحنه نیز عمدتاً به خوبی انجام شده و اینکه چطور احساسات نیز در مبارزه این دو برادر به جریان در میآید، آن را بسیار بهتر کرده است. با این حال، در مقایسه با بهترین شمشیرزنیهای سریال «بازی تاج و تخت» همچون مبارزه بین شخصیت ماونتین و وایپر یا هاوند و برین، این سکانس اصلاً آن عظمت و شدت لازم را ندارد.
البته باید گفت که این سکانس بد نیست و توانسته از فضای اتاق خوب رینیرا به خوبی بهره ببرد اما میتوانست طولانیتر باشد و شدت و احساسات بیشتری داشته باشد تا بتواند نبرد قویتری به نظر برسد. در مجموع، این سکانسی لذتبخش و جالب بود که توانسته به آرامی زمینه را برای رقص اژدهایان واقعی فراهم کند.