تحقیقات جدید در مورد میمونهای رزوس – یکی از شناختهشدهترین انواع میمونها که در جنوب شرقی آسیا و بخصوص در افغانستان به وفور دیده میشود – نشان میدهد که وقتی آنها برای مدت قابل توجهی آسیبهای اجتماعی را تجربه میکنند، اثرات طولانی مدتی در ژنهای آنها باقی میماند. این یافتهها نشان میدهد که چگونه انسانها نیز به تجارب استرسزای اجتماعی واکنش نشان میدهند.
همانطور که نویسندگان در مقاله خود توضیح میدهند، متخصصان مدتها است که میدانند شرایط محیطی مانند استرس مزمن میتواند بر سلامت جسمی و طول عمر یک فرد تأثیر بگذارد.
برخی دانشمندان بر این باورند که استرس مزمن اجتماعی، به تنهایی میتواند یک حالت پیش التهابی را ایجاد کند.
به طور کلی، نویسندگان توضیح میدهند که تجربههای اجتماعی میتواند توضیح دهنده ابتلا به استرس در آینده و تاثیر بر سطح استرس سلولها در افراد مستعد و سایر پستانداران اجتماعی باشد. اما این تأثیر چه مدت ادامه دارد؟
این سوالی است که محققان برای رسیدن به پاسخ مطرح کردند. برای انجام این کار، آنها 45 میمون رزوس ماده را مورد بررسی قرار دادند.
محققان به بررسی تأثیر داشتن یک موقعیت پایینتر در نردبان اجتماعی این گونه میمونها پرداختند. برای میمونها، قرار گرفتن در موقعیت اجتماعی پایین، باعث میشود آنها در معرض آزار و اذیت قرار بگیرند و آسیبهای اجتماعی را تجربه کنند. بنابراین، دانشمندان میخواستند ببینند که داشتن چنین تجربیاتی در گذشته چگونه میتواند بر ایمنی و بیان ژنتیکی اساسی آن در حال حاضر تاثیر بگذارد.
استرس اجتماعی گذشته بر 3775 ژن در بدن تاثیر میگذارد
میمونهای رزوس ماده برای بدست آوردن نقش اجتماعی غالب با یکدیگر به رقابت میپردازند. پس از تعیین و ثابت شدن نقش اجتماعی آنها، مادههای مسلط تمام مواد غذایی و قلمرویی که میخواهند را بدست میآورند و برای مادههای تابع “قلدری” میکنند، و به طور کلی رئیس میمونهای قبیله میشوند.
دانشمندان در آزمایش خود، مادهها را به گروههای پنج نفری تقسیم کردند که یکدیگر را نمیشناختند. از آنجا که میمونهای رزوس اعضای اولیه یک گروه را به عنوان بزرگان اجتماعی در نظر میگیرند، محققان مادهها را یک به یک به گروه معرفی کردند.
همانطور که انتظار میرفت، اعضای ارشد این گروه، ورودهای جدید را برمیتابیدند و به زودی فرومایگی اجتماعی آنها آشکار شد. با این حال، بعد از گذشت یک سال، محققان گروههای مختلف را تغییر داده و میمونها را با نظم دیگری دوباره معرفی کردند که منجر به نقشهای اجتماعی جدید شد.
دانشمندان همچنین از میمونها نمونه خون گرفتند و سلولهای خونی را به سه نمونه تقسیم کردند. محققان یک نمونه کنترل را به خودی خود رها کردند، یکی را با ترکیبی که از عفونت باکتریایی تقلید میکند، و نمونه دیگر را با ترکیبی از عفونت ویروسی انکوبه کردند.
محققان واکنش ایمنی میمونها را با محرکهای باکتریایی و ویروسی مقایسه کردند و دریافتند که واکنش ایمنی میمونهایی که در ابتدا دارای وضعیت پایین اجتماعی ولی بعدا در وضعیت بالاتری قرار داشتند به خوبی واکنش ایمنی میمونهایی که از ابتدا تا کنون وضعیت اجتماعی بالایی داشتند نبود.
علاوه بر این، تجزیه و تحلیل توالی RNA (یک مولکول پلیمری که در نقشهای مختلف بیولوژیکی ضروری است) نشان داد که رتبه و سطح وضعیت اجتماعی با تغییر بیان 3735 ژن مرتبط است. این ژنها “برای عملکردهای مختلف بیولوژیکی” ساخته شدهاند که با تجربیات گذشته بیان خود را تغییر دادهاند.
هنگامی که محققان یک عفونت باکتریایی را تقلید کردند، بیان 5322 ژن مطابق با رتبه اجتماعی تغییر کرد. همچنین پس از تقلید از عفونت ویروسی، بیان 2694 ژن تغییر کرد.
بنابراین، به عبارت دیگر، تجربیات گذشته در مورد آسیبهای اجتماعی، یک چاپ ژنتیکی ماندگار را به جای گذاشت و احتمالاً همین مسئله در مورد انسان نیز صادق است.
نتایج ما نشان میدهد که بدن ما وضعیت اجتماعی ضعیف در گذشته را بخاطر میسپارد و حتی اگر وضعیت اجتماعی بهبود پیدا کند، تا چندین سال باز هم بر روی آن خاطره گذشته باقی میماند.
این یافتهها نشان میدهد که روند “جاسازی بیولوژیکی” – روشی که توسط آن محیط بر عملکرد بیولوژیکی تأثیر میگذارد – محدود به زندگی اولیه نیست، بلکه میتواند به خوبی در بزرگسالی نیز ادامه یابد.
قرار گرفتن در محیط استرسزا میتواند تا مغز استخوان وارد شود تا فرآیندهای بیولوژیکی را تغییر دهد، در دراز مدت پایدار بماند و این توانایی را داشته باشد که بر سلامتی ما در طول زندگی تأثیر منفی بگذارد.