1
یکی از نوآوریهای اساسی بنده در زندگی خودم و بنده، استفاده از چای جدیدی است که حکم بمب انرژی زا را دارد. بمبی که کمک میکند تا آدم تا نصفه شب هم بنشیند سر کار و کم نیاورد. اگر گفتید این بمب انرژی زا چیست؟
سیزن شش تاج و تخت آغاز شده. بنده شخصا امیدوار بودم مرگ این بابا جان اسنو کشک باشد و آن بانوی قرمز که آنطوری استانلی باراتیون را به باد فنا داد حداقل اینجا در زندهکردن مرده یا زنده نگه داشتن جان اسنو یک غلطی بکند اما نامبرده فعلا که زوری نزده. ببینیم این بانو بعدا در ادامه سریال چه غلط مفیدی بکند.
چند روزی است نه فیلم دیدهام نه سریال. از صبح تا شب رسما درگیر کارم. از اینجا به آنجا و از آنجا به اینجا. صفحات پرونده روزنامه مردمسالاری دست دوستان است و امروز هم بنده دو صفحه پرونده داشتم در مورد کارلوس کروش. حیف اینجا ورزشی کار نمیکنند وگرنه چهار تا تحلیل درست و درمان کار میکردم بفهمید بنده چقدر حالیمه! چرا این خارجیها نمیآیند بنده را بدزدند نمیدانم. شما خارج آشنا ندارید فرار مغزها کنیم؟
***
نخیر! بنده نرفتهام. نخیر! بنده قهر نکردهام. نخیر! بنده همین جا چسبیدهام تکان هم نمیخورم. خیالتان تخت!
***
یکی از نوآوریهای اساسی بنده در زندگی خودم و بنده، استفاده از چای جدیدی است که حکم بمب انرژی زا را دارد. بمبی که کمک میکند تا آدم تا نصفه شب هم بنشیند سر کار و کم نیاورد. اگر گفتید این بمب انرژی زا چیست؟
نخندیدها! قول بدهید نمیخندید؟ آهان. چای فلفل! اقا گفتم نخند! یک تک قاشق فلفل قرمز با چایت دم کن. چایت را تند میکند و این تندی هم اتفاقا تندی زنندهای نیست یعنی دلت را نمیزند. چای فلفل چنان سوخت و ساز بدنت را ببرد بالا که هم بیشتر عرق میکنی، هم بیشتر گرمت میشود و هم بیشتر برای دویدن و به سرانجام رساندن کار اشتیاق داری. من امتحان کردم و دو ساعت بیشتر از همیشه بدنم برای اضافه کاری و بیدار ماندن جواب میدهد. بعضی شبها به یازده نرسیده خوابم ولی این چند روزی که چای فلفل دم میکنم بدنم بیشتر سرحال میماند. امتحان کنید. یک تک قاشق فلفل قرمز در چایتان دم کنید.
***
سیزن شش تاج و تخت آغاز شده. بنده شخصا امیدوار بودم مرگ این بابا جان اسنو کشک باشد و آن بانوی قرمز که آنطوری استانلی باراتیون را به باد فنا داد حداقل اینجا در زندهکردن مرده یا زنده نگه داشتن جان اسنو یک غلطی بکند اما نامبرده فعلا که زوری نزده. ببینیم این بانو بعدا در ادامه سریال چه غلط مفیدی بکند.
دلم تنگ شده بود برای کوتوله دوست داشتنی خودم تیریون. کجا بودی عزیزم؟
***
چند روزی است نه فیلم دیدهام نه سریال. از صبح تا شب رسما درگیر کارم. از اینجا به آنجا و از آنجا به اینجا. صفحات پرونده روزنامه مردمسالاری دست دوستان است و امروز هم بنده دو صفحه پرونده داشتم در مورد کارلوس کروش. حیف اینجا ورزشی کار نمیکنند وگرنه چهار تا تحلیل درست و درمان کار میکردم بفهمید بنده چقدر حالیمه! چرا این خارجیها نمیآیند بنده را بدزدند نمیدانم. شما خارج آشنا ندارید فرار مغزها کنیم؟
***
از صبح تا الان یک کله دارم امراه گوش میدهم و مطلب میتایپم. اگر نبود معجزه چای فلفل، تا الان یا خودکشی کرده بودم یا شکست عشقی خورده بودم یا عین این سریال درپیتهای ترکی داشتم پشت درخت گریه میکردم (پشت درخت برای فیلمهای ترکی بود یا هندی؟) کسی سیروان ندارد؟
***
آی که چه خوابهایی دیدهایم برای شما در فوت و فن. قرار شده به همت آقای صاحابش، یک کارهایی بکنیم کارستان. اعضای تحریریه فوت و فن دارند خودشان را برای یک جهش عظیم آماده میکنند! (انگار ایکس من است اینجا!) خلاصه خودتان را برای یک سایت جهش یافته آماده کنید. اگر الان به گوشه سمت چپ مانیتور نگاه کنید احمد شریعتی را می بینید که خیز برداشته تا روی شما جهش کند. نترسید! نیتش خیر است! فقط میخواهد جهش سایت را به شما نشان دهد!