1
طرف دارد روی زمین آشغال میریزد. میگویم نریز. میگوید میریزم تا چشمت در بیاید. میگویم: برادر! چیزی ازآن هفت هزارنفرنشنیدهای؟ یک نگاه مشکوک هم به او میاندازم. سریعا آشغال خودش و بقیه آشغالهای دوروبررا هم برمیدارد و میگذارد داخل سطل و میگوید: ببخشید جناب سروان! بعد هم در می رود!
یک حالی هم بدهیم به کارگرها بابت روزشان که گذشت و روزیشان که کاش هیچ وقت نگذرد و همیشه بماند. یک حالی هم باید داد به معلمها که همه زندگیمان در محدوده آنهاست و ما بیخود فکر میکنیم روز معلم فقط برای معلمهای مدرسه است که نیست. که روز معلم برای هرکسی است که از او چیزی یاد میگیریم. که پدرها و مادرها هم معلمهای اولینند. که روز معلم برای آنها هم هست.
ما الان هم خیلی سخت هستیم وهم خیلی پشت هم هستیم. الان یکطوری پشت هم هستیم که دشمن ما را اینطوری ببیند میرود و پشت سرش را هم نگاه نمیکند. ما الان تمام واحدهای فیزیک و قوانین نیوتون را پوزمال کردهایم رفته. ظرفیت این اتوبوس در مجموع ۷۰ نفر است ولی فقط ۶۰ نفر در بخش مردان روی هم تلنبار شدهاند. اینجا سونا هم هست. همه بخار کردهایم. ما همه در حال بخار کردن و وزن کم کردنیم. شهردار میداند همه پولشان نمیرسد سونا بروند در نتیجه هرروزه سونای خشک و بخار را در اتوبوسهای بی آرتی دایر نموده است. خیلی هم نموده است. ما الان همهمان سونا نموده شدهایم. یکی از عاقله مردان میگوید: تازه الان هوا گرم نیست. ببینید دو ماه دیگر چه بشود.
من به خودم افتخار میکنم اینطور مسولان ورزشدوست و مردم فهیمی داریم. اگر اجازه بدهید ایستگاه بعدی پیاده شوم یک مقدار هوا بخورم. این همه سونای یک هم هم برای بدن بد است!
***
طرف دارد روی زمین آشغال میریزد. میگویم نریز. میگوید میریزم تا چشمت در بیاید. میگویم: برادر! چیزی ازآن هفت هزارنفرنشنیدهای؟ یک نگاه مشکوک هم به او میاندازم. سریعا آشغال خودش و بقیه آشغالهای دوروبررا هم برمیدارد و میگذارد داخل سطل و میگوید: ببخشید جناب سروان! بعد هم در می رود!
البته ما از آن هفت هزارتا نیستیم ولی اگر بودیم کف زمین تهران برق میافتاد!
***
یک حالی هم بدهیم به کارگرها بابت روزشان که گذشت و روزیشان که کاش هیچ وقت نگذرد و همیشه بماند. یک حالی هم باید داد به معلمها که همه زندگیمان در محدوده آنهاست و ما بیخود فکر میکنیم روز معلم فقط برای معلمهای مدرسه است که نیست. که روز معلم برای هرکسی است که از او چیزی یاد میگیریم. که پدرها و مادرها هم معلمهای اولینند. که روز معلم برای آنها هم هست.
یک حالی هم بدهیم همین طوری به آتش نشانها. بگوییم گور پدر تقویم و بعد هم بگوییم دمتان گرم بچههای آتش و امید. قهرمانهای زندگی بخش. یک حالی هم بدهیم به خودمان. به ما که داریم در بین این همه قهرمان زندگی می کنیم. خوشبختیم در جامعهای زندگی میکنیم که این همه نگهبان دارد. این همه آدم شریف.
0 نظر
عالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی